برای مهار آسیبهای اجتماعی دقیقاً به چه چیزهایی نیاز داریم؟
"پیش شرط تحقق کاهش آسیبهای اجتماعی بهرهمندی کشور از دکترین اجتماعی و خصوصاً نگاهی مهندسیشده از آسیبها میباشد."
به گزارش خبرگزاری تسنیم، حسین بابازادهمقدم مدرس دانشگاه و پژوهشگر مسائل اجتماعی طی یادداشتی نوشت: مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی که بر کاهش و پیشگیری آسیبهای اجتماعی تاکید دارد، یک بروز تازه از نیاز فزاینده کشور برای کاهش آسیبهای اجتماعی و مهار وضعیت درهم ریخته اجتماع به شمار میآید.
اینکه عالیترین دستگاه برنامهسازی کشور به نتیجه رسیده است که میبایست دولت را جهت مهار آسیبها به میدان وارد کند، اتفاق مبارکی است اما این ماجرا نیازمند برخورداری از یک پیششرط مهم است.
پیششرط تحقق کاهش آسیبهای اجتماعی، بهرهمندی کشور از دکترین اجتماعی و خصوصاً نگاهی مهندسیشده از آسیبها میباشد.
ما باید یک نقشه روشن در دست داشته باشیم که شامل این کلیات باشد: آسیب چیست؟ کمیت و کیفیت آنرا چه تعداد و مقدار و کدام مؤلفهها تشکیل میدهند؟ وضع کنونی این آسیبها چگونه است و دستکم چشمانداز دهسالهاش چه خواهد بود؟ بعد از این چند سوال کلی به سوالهای کلیدیتری نیز نیاز است. مثل اینکه ما چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ کدام طرح موفق را پشت سر خواهیم گذاشت؟ با توجه به سیال بودن محیط و صحنه، در آینده نزدیک، ترکیب و صورتبندیها چه مشخصاتی دارد؟
مثال میزنم! پدیده اعتیاد و مشخصتر اعتیاد به مواد مخدر صنعتی و بهطور روشنتر اعتیاد به مخدرهای صنعتی در میان بانوان چیست؟ چه مقداری دارد؟ چه روندی در پیش دارد؟ در آینده کدام چالشهای ثانویه را سببسازی میکند؟ با کدام مکانیسم باید به سراغ موضوع رفت؟ احتمالاً برخورد ما با اعتیاد به مخدرهای شیمیایی در میان بانوان چه گزینههای جایگزینی را برای جامعه هدف بهوجود میآورد و نهایتاً چگونه میتوان آنرا کاهش داد یا متوقف کرد و یا در بهترین صورت آرمانی ریشهکن کرد؟
مثال دیگر موضوع بسیار گسترده درهم ریختگی بنیان خانوادههاست. بنیان خانواده میبایست تعریف شود. چالشهایی که در برابر این بنیان از گذشته وجود دارد و تحول یافته و نیز فراگیرترین این بحرانها چیست؟
مثلاً ممکن است به این نتیجه برسیم که عمدهترین خطر علیه بنیان خانواده ناامنی زوجها در اثر تنوع برخوردهای جنسی باشد. این تنها یک فرضیه است. این فرضیه و مدلهایی از این دست برای راستیآزمایی میباست مورد آزمون و خطا قرار گیرد، ریشهیابی شده و مدل تغییر رفتار و الگوی متناسب طراحی شود.
بنابراین مهمترین کاری که دستگاههای مسئول در امر مبارزه با آسیبهای اجتماعی در پیش دارند، یک برنامه سنگین و کاملاً کاربردی و البته عملگرایانه و درونزا در حوزه مطالعه انسانی است. مطالعه انسانی کاربردی ، غیرانتزاعی و همینطور مبتنی بر کشف دانشهای تازه و بینشهای واقعگرایانه با حفظ تنوع در فهم و بیان مساله.
به نظر میرسد که چنانچه کشور ظرفیتهای موجودش را به صورت متراکم در یک سال، پیرامون این تبیین، درست سامان داده و سپس تقریباً 25 سند راهبردی را تدوین کند، دستکم برای همه ما روشن میشود کجای داستان و نقشه کار قرار گرفتهایم و چه باید بکنیم؟
این "چه باید کرد"ها صرفاً زمانی کارایی دارد که در محیطی علمی و نه البته به معنای انتزاعی آن و یا آن مدلهای علمی منجمدی که در دانشگاهها پیگیری میشود ، مورد نقد و بررسی و مدلسازی قرار بگیرد.
انتهای پیام/