جشنواره منهای مخاطب

جشنواره منهای مخاطب

۱۰ اثر در ساعات اولیه فروش بلیت جشنواره تئاتر فجر با فروش کامل مواجه شده است. این نشان می‌دهد که جشنواره فجر برای مخاطب چیزی ورای استقبال در یک سال ندارد.

باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا» - احسان زیورعالم

روز گذشته کانال رسمی جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در خبری اعلام کرد در یک ساعت ابتدایی شروع خرید اینترنتی بلیت نمایشهای جشنواره تئاتر فجر، بلیتهای ده نمایش زیر پایان یافت:

1. ماتریوشکا
2. دیابولیک: رومئو و ژولیت
3. نامه‌های عاشقانه
4. افسانه ببر
5. رویا-1
6. کابوس حضرت اشرف
7. گرگ و میش
8. بادکنک
9. از زیرزمین تا پشت بام
10. روان‌پریشی

آنچه درباره این آثار قابل‌توجه است رابطه نگاه مخاطب و آثار است. این 10 اثر که امروز به تعدادشان نیز افزوده شده است را می‌توان در سه دسته طبقه‌بندی کرد. گروه نخست آثاری خارجی هستند که همواره برای مخاطب ایرانی جذابیتهایی داشته‌‌اند. این آثار که عموماً با تصور ارائه نوع جدیدی از تئاتر است، همواره مورد استقبال قرار گرفته‌اند، به خصوص آنکه از کشورهایی چون آلمان یا فرانسه باشند.

دسته دوم آثاری هستند که در طول سال گذشته با فروش بالای روبه‌رو بودند. حتی برخی از آنان در همان هفته‌های نخستین بلیتهایش تا پایان دوره اجرا به فروش رفته‌ بود.

دسته سوم نیز آثاری هستند از کارگردانی شاخص که قرار است برای نخستین بار روی صحنه رود و مخاطب را کنجکاو می‌کند که او چه خلق کرده است.

با چنین دسته‌بندی به نشست خبری جشنواره رجوع کنیم که سعید اسدی، دبیر جشنواره در پاسخ به سؤال بنده درباره چرایی عدم توجه هیئت انتخاب به آثار مورد علاقه مخاطبان پاسخ داد فروش معیار خوبی بر خوب بودن یک اثر ندارد. او سپس با یک دسته‌بندی وضعیت و رابطه ارزش هنری و اقتصاد را به چالش کشید.

بدون شک فروش بالای یک اثر به معنای با ارزش بودن در قیاس هنری نیست؛ چرا که اگر فروش را فاکتوری اصلی مدنظر قرار دهیم باید نمایشهای آزاد را برترین آثار نمایشی کنونی برشمرد؛ در حالی که چنین نیست و گروه‌های آزاد هم بدان باور ندارند. اما این کلیت یک ماجرا نیست. بررسی فروش بالای یک اثر نیازمند بررسی جوانب مختلف است. باید دید چه چیز باعث می‌شود که یک اثر برای مخاطب ایجاد جذابیت می‌کند و آن را به اثری پرفروش بدل می‌کند.

یکی از اعتراضها به جدول کنونی جدول 35 معطوف به آن است که چرا آثار محبوب مخاطبان در آن نقش کمرنگی دارند. سعید اسدی تلویجاً در پاسخ به این اعتراض کیفیت نازل آثار را بهانه گرفت. او در پاسخ به اینکه آیا انتخاب آثاری که جامعه مخاطب چندان از آنان در طول سال استقبال نکرده است آیا با خواست وزیر ارشاد مبنی بر ایجاد نشاط همخوانی دارد گفت فروش نشان از نشاط نیست و نشاط از دید او به معنی رضایت مخاطب پس از تماشای اثر است.

حال سؤال این است اگر نظر دبیر جشنواره چنین است چرا باز همان آثار پرفروش یک سال گذشته و البته پرفروش به طرفه‌العینی به فروش می‌رسند و بیلتهایشان به پایان می‌رسد؟ آیا این آثار از منظر ارزشهای هنری باارزش به حساب می‌آیند؟ جواب پیچیده است؛ اما با همان نگاه آقای اسدی می‌توان گفت برای مثال اثر آتیلا پسیانی نمایشی فاقد ارزشهای هنری است که آقای اسدی مدعی آن است و فروش بالای آن ناشی از «Navid Fans»ای است که برای دیدن او پای اثر پسیانی می‌نشینند. اثر او چندان با نگاه مثبت مخاطبان شناخته شده تئاتر همراه نبوده است. معیار این مسئله همان سایتی است که فروش بلیتهای فجر را به عهده گرفته است.

اما این مسئله نیست؛ بلکه مسئله سر آن است که جشنواره به هر روی نگاهی متناقض نسبت به مقوله استقبال مخاطب و اثر دارد. آنچه مشخص است جشنواره فجر برای بدنه تئاتر دیگر جذابیتی ندارد و کارکرد خود را به عنوان ویترین تئاتر از دست داده است. فجر آرام آرام تبدیل به سکوی پرتابی شد برای آثار کارگردانان جوان و البته موفقیت این آثار در فجر در مناسبات آینده آنان چندان کارا نبوده است. برای مثال دو کارگردان جوان موفق دو دوره گذشته، ایمان اسکندری و ایمان افشاریان مناسبات اجرای اثری جدید برایشان فراهم نشده است. اسکندری اثر سه سال پیش خود را بار دیگر روی صحنه برد و از افشاریان هم خبری نیست؛ اما بدنه تئاتر کماکان کار خود را می‌کند. نمونه موفق این مورد کوهستانی است که هر دو اثر اخیرش با استقبال مخاطب و منتقد روبه‌رو بوده است و بدون سکوی پرتاب فجر، به خارج از ایران پرتاب شده است.

نتیجه نگاه سلبی دبیران اخیر به رابطه مخاطب و اثر منجر به آن شده است که آثار غیرتهرانی به شکل غریبانه‌ای در جشنواره از منظر مخاطب دور بماند. کثرت بالای این آثار در جشنواره - که به هیچ عنوان فجر ظرفیت این عدد را ندارد - باعث می‌شود که مخاطب پراکنده شده و اثر دیده نشود. دو اجرا و فراموشی، سازندگانش هم در نهایت در سایه همان آثار پرفروش به محاق می‌روند.

آنچه مدیران تئاتری فراموش می‌کنند رفتار مخاطب است نسبت به اثر. برای مخاطب چهره اهمیت دارد و جشنواره دیگر یک پز فرهنگی نیست. برای مخاطب جشنواره تبدیل به یک سرگرمی شده است و فروش 10 اثر فوق نشانگر آن است. استدلال اسدی شاید درست باشد؛ ولی کارا نیست. نظریه او منفعل است .

البته نگاه انفعالی نسبت به هنر و دیدگاه‌های علی مرادخانی در نسبت اقتصاد و هنر نتیجه‌اش جشنواره سرگرم‌ساز بوده است.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران