مهاجرت جاودانه بشر

مهاجرت جاودانه بشر

در نمایش جاودانگی مهمترین مسئله مهاجرت است. مهاجرتی که برای فرار از جنگ و تغییر سبک زندگی اتفاق می‌افتد ولی با درهایی بسته از طرف کشور مقصد روبه رو می‌شود و در شور بختی جاودانه می‌شود.

باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا» - سید محمد فؤاد وکیلی

در چند سال اخیر مسئله مهاجرت دستمایه بسیاری از نمایشها شده است. امروز همگان می‌دانند مهاجرانی که از جنگ فرار می‌کنند و یا به امید زندگی بهتر تصمیم به ترک وطن خود می‌گیرند؛ در صورتی که فاکتورهای قانونی مهاجرت را نداشته باشند و بخواهند به صورت قاچاقی این کار را انجام دهند با چه مشکلاتی روبه‌رو خواهند شد. مشکلاتی که بسیاری از اوقات به فاجعه‌ای انسانی تبدیل می‌شود، از غرق شدن در دریاها تا انواع سوء استفاده‌هایی که قاچاقچیان انسان از قربانیان خود می‌کنند.

نمایش جاودانگی از جمله تئاترهایی است که به این مسئله می‌پردازد. کارگردانی این نمایش را که در جشنواره سی و پنجم در بخش بین‌الملل به نمایش در آمده است، نیما دهقان به عهده دارد و تک بازیگر آن فرزین صابونی است. نیمه  اول نمایش به دور از جلوه‌های نوری ویژه و البته بدون بیان واژه‌ای، زندگی روزمره‌ای را به نمایش می‌گذارد. زندگی که در آن بیدار شدن،‌ غذا خوردن، کار کردن، تلویزیون دیدن و روزنامه خواندن مکرراً‌ تکرار می‌شود و البته این تکرار همواره در سایه جنگی است که مخاطب تنها صدای گلوله‌ها و یا انفجارهای آن را می‌شنود. کسی که دچار چنین روزمرگی وحشتناکی شده، به دنبال پیدا کردن راهی است که زندگی خود را تغییر دهد. او که هیچ عرقی به ماندن در سرزمین خود ندارد. چند بار اراده می‌کند تا رنج سفر به کشورهای اروپایی را بر خود تحمیل کند؛ ولی از روی ناتوانی در سفر و یا ترس از آینده نامعلومش، پشیمان می‌شود و برای این ناتوانی خود کودکانه گریه می‌کند.

چیزی که در نیمه اول توجه را به خود جلب می‌کند استفاده صحیح از معدود آکسسوار موجود روی صحنه است. نیما دهقان روزمرگی را با هفت چمدان به نمایش می‌گذارد تا با کنار هم یا روی هم قرار گرفتن به شکل وسایل زندگی روزمره از تخت‌خواب و توالت تا اتوبوس و میز ناهارخوری در می‌آیند. این هفت چمدان که می‌تواند نشانه‌ای از هفت روز هفته باشد، با تغییر ریتم اجرا در تکرار کارهای روزمره، چنین مفهومی را کاملاً‌ به مخاطب القا می‌کند.

نکته مثبت دیگر «جاودانگی» موسیقی فرشاد منظوفی‌نیاست که همنشینی خوبی با آن دارد. صداهای محیطی همگی به وسیله طراحی صدا زنده ایجاد می‌شود و موسیقی چیزی جدایی از نمایش نیست.

در همین تکرار روزانه است که ناگهان بخش دوم نمایش با تصمیم شخصیت نمایش برای سفر آغاز می‌شود. او به ناگاه ساک خود را بر می‌دارد و به راه می‌افتد. با چهره ای که نگرانی اغراق شده‌ای در آن وجود دارد. ورود او به انیمیشنی ساده اتفاق دیگری است که با شروع سفر او می‌افتد. او در دل انیمیشن با هواپیما پرواز می‌کند، از کوه بالا می‌رود و عرض دریا را شنا می‌کند؛ اما سرانجام همه این راهها برای گذر از مرز اروپا مرگ است. جنگی که روی کشور او سایه انداخته قصد ندارد او را رها کند.

همان‌طور که گفته شد دغدغه این نمایش مهاجرت و مصیبتهای پس از آن است. در نمایش دو علت همزمان برای این مهاجرت ذکر می‌شود، یکی جنگ و دیگری روزمرگی؛ اما نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است کشته شدن مهاجرانی که جنگ دلیل مهاجرتشان است با کسانی که به دلیلی دیگر مانند روزمرگی مهاجرت می‌کنند قابل مقایسه نیست. کسانی که از جنگ می‌گریزند می‌خواهند در درجه اول جانشان را نجات دهند؛ ولی کسانی که دچار روزمرگی شده‌اند به دنبال فرصتهای تازه مهاجرت می‌کنند و مهاجرتشان آن قدرها هم عجله‌ای نیست که به خطر انداختن جان در آن توجیه داشته باشد. در حقیقت پس از نمایش مخاطبان برای مهاجری که در دریا غرق می‌شوند اشک نمی‌ریزند شاید به این خاطر باشد که احساس می‌کنند چیزی را به این شکل تماشا می‌کنند قبلاً بارها در رسانه ها به صورت ناراحت‌کننده‌تری دیده‌اند. نمایشی که احساس می‌شود به جای اینکه ضدجنگ باشد بیشتر پیامی برای اتحادیه اروپا دارد تا مرزهای خود را باز کند و مهاجران را راحت‌تر بپذیرد. انتخاب نام جاودانگی هم شاید تأیید همین موضوع باشد. درهای بسته‌ای که باعث می‌شود مهاجران تا ابد نتوانند به خوشبختی برسند و در آنجایی که هستند جاودانه شوند.  

از حاشیه‌های قابل ذکر این نمایش استقبال خوب مخاطبان از آن است. مخاطبانی که می‌دانند به نمایش یک تئاتر تجربی آمدند و پس از آن ناراضی از آنچه انتخاب کرده اند، از سالن خارج نمی‌شوند.

انتهای پیام/

 

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران