تماشاخانه خصوصی تجربه خوبی نیست
آرمین جوان، کارگردان نمایش «دستگاه» معتقد است تماشاخانه خصوصی، تجربه خوبی نیست و سازوکار مرکز هنرهای نمایشی از یک نهاد دولتی به سمت خصوصی شدن پیش میرود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، آرمین جوان پس از درخشش نمایش «قصر»اش در ایران و چند جشنواره خارجی، چندی پیش به همراه گروهی از جوانان عرصه تئاتر در یکی از برنامههای مطالعاتی قشقایی تفسیری بصری از نمایشنامه هملت را روی صحنه برد. این کارگردان جوان در تماشاخانه پایتخت نمایش «دستگاه»، اقتباسی آزاد از «مرگ دانتون» بوشنر - یا بوخنر- را با حضور مرتضى اسماعیل کاشى، محمدرضا على اکبرى، الهه بخشى و جعفر کرمانى روی صحنه برده است.
این کارگردان اهل تجربه در گفتوگو با تسنیم درباره مستندزدایی از نمایشنامه بوشنر میگوید: «اگر مبنای ما مرگ دانتون بوشنر بوده، خود مرگ دانتون و رویداد محاکمه شدن و اعدام شدن مستند است. دغدغههای بوشنر که در آن مقطع مینویسد بسیار محلی است و مربوط به دورهای میشود که در آن زندگی میکند. شور و هیجان رومانتیکی دارد».
وی درباره فقدان نگرش رومانتیسیمی در «دستگاه» میگوید: «ما چنین شور و هیجانی را نداریم. ما میخواستیم دغدغههای خودمان را داشته باشیم. وقتی میبینم کسی چون گئورگ بوشنر دغدغهاش، دغدغه زمان خودش است، من هم باید دغدغهام متعلق به زمان خودم باشد. بدین ترتیب به سراغ مسائلی میروم که مبتلا به آن هستیم. ما یک تاریخ معاصر داریم که شبیه انقلاب کبیر فرانسه است. من با مرگ دانتون همانگونه رفتار کردم که با ویل درانت به عنوان یک ماده نوشتاری کردم، متنی که میتوانم به آن مراجعه کنم و نسبت به جزئیات رویداد آگاهی کسب کنم. مرگ دانتون بوشنر اگر قرار باشد برای مخاطب امروز ایرانی اجرا شود، این است که چرا. خیلی از ما دور است. به خصوص بخشهایی که با شور و هیجان انقلابی پرداخت میشود. سعی میکنم به موضوعات دیگری هم بپردازم».
پروسه کاری آرمین جوان به این صورت است که المانهایی را برمیگزیند و تمرکزش را بر پرورش آنها قرار میدهد، از همین رو از او میپرسم برای «مرگ دانتون» نخوانده این المانها چه هستند و پاسخش چنین است: «در اینجا چیزی از مرگ دانتون وجود ندارد که بخواهیم به دنبالش باشیم. اسم نمایش هم دستگاه است که هیچ ارتباط صوری هم ندارد. ارتباط اسمی هم ندارد. اینکه نوشتیم براساس مرگ دانتون چون مجبور بودیم. خیلی راحت میتوانیم از شروع کار در خود جهان نمایش جستجو کنیم. گاهی نه مطلقاً ارجاعات به بیرون هم هست که سادهاند. میتوانیم مدام در یک حرکتی خوانش خودمان را انجام دهیم.»
برتری دستگاه نسبت به قصر وجود استعارههای صریح است که درک عناصر موجود در صحنه را در نمایش ساده میکند. وی در این باره میگوید: «زمانی مصالح تو برایت پیشنهادهایی دارد و ساده میتوان به سراغ آنها رفت. اینجا پیشنهادی که رویداد به ما میدهد دستگاهی و جریانی است که ما را به سمت سیاست شدن میبرد. این شاید آن ابزار باشد که به شکل دیگری در حال رخ دادن است. ما نسبتی را برقرار میکنیم با موسیقی ابتدایی که مارش مارسیاز است و یک سرود انقلابی و سرو ملی فرانسه است. ما روی این کار کردیم. با سنتور آن را نواختیم. تبدیلش کردیم به موسیقی قابلفهم آدمهای امروزی. این نسبتها و نشانههایی که وجود دارد، در نهایت یک کارکردی دارد که روی تماشاگر کاری میکند و شما امروز میگویید نشانهها صریحتر است. احتمالاً برای این است که نسبتهای ما با آنها قویتر است. حتی میتوانیم مابهازای این به عنوان دستگاه کشتار هم بدان نگاه کنیم. در قصر سختتر رخ میدهد چون در متن کافکا پیشنهادها متعلق به کافکاست.»
از او درباره تغییر دستگاه از یک ابزار موسقیایی به یک وسیله قتل میپرسم که آیا پیشگویانه نیست. کارگردان «قصر» پاسخ میدهد: «بله ممکن است. در زمان زیست ما نمیشود قضاوت کرد و باید فاصله گرفت.»
به نظر میرسد نمایش «دستگاه» نسبت به اثر پیشین او با فضای اجتماعی نزدیکتر است. در این باره میگوید:«بله، تلاش هم این بود که چنین رخ دهد. برای همین از رویداد کشته شدن دانتون فاصله گرفتیم که تشابههای زیادی در تاریخ خودمان قابل یافت است. نمیدانم شما اسمش را چه میگذارید؛ ولی این استفاده را من کردم و گویا جواب هم میدهد.»
آیا نسل جوان ما به سراغ نمایشهایی میرود که نمیخواهد صریح باشد و آرمین جوان چنین واکنشی دارد «این یک استراتژی است؛ چون ما میل به حرف زدن داریم و روش آن را پیدا میکنیم ولی میخواهیم حرفمان را بزنیم. فکر میکنم نسلی که انقلاب کرد هم چنین کرد؛ ولی آنان هم احساس میکردند که تغییر باید بزرگ باشد، پس فریاد میزدند و صریحتر حرفشان را میزدند. من شخصاً احساس میکنم ما تغییر بزرگ نیاز نداریم. به تغییرات کوچک نیاز داریم.»
او درباره تغییر زبان صریح و انقلابی دهه شصت به زبان لطیف و شاعرانه دهه نود نیز چنین اظهارنظر میکند:«به هر حال رفتارهای ما محصول شرایط هستند. ما بچههای این انقلاب هستیم و در این فضا رشد کردیم و بزرگ شدیم. الگوهای ما، الگوهایی هستند که هنوز زیست دارند و نمیتوانیم با سالهای پیش از 57 نسبتی برقرار کنیم. ما از دهه هفتاد که به رشدی رسیدیم و حافظه تاریخیمان کار میکند با سلولهای وجودیمان با پدیدهها و گفتارها ارتباط برقرار میکنیم. همچنان کسانی که بچههای قبل از انقلاب بودند همان گونه حرف میزنند؛ ولی ما یاد گرفتیم این گونه صحبت کنیم. این طبیعی است و گویی کار درستی را انجام میدهیم.»
از آرمین جوان درباره کار در تماشاخانه خصوصی میپرسم و تلخ پاسخ میدهد:«تجربه خوبی نیست، مخصوصاً برای کار ما. من ترجیح میدادم که مرکز هنرهای نمایشی از ما حمایت کند. من درخواستی ندادم؛ اما آنجا هم سازوکارش خصوصی است. نهاد دولتی است؛ ولی سازوکاری که پیش گرفته است خصوصی است. من با آقای شفیعی ضمنی صحبت کردم و هیچ قولی از ایشان نگرفتم. بعد از جشنواره فجر صحبت خواهم کرد. به لحاظ اقتصادی رضایت ندارم. وضعیت سالن مثل مترو است. گروه قبلی بیرون میآید و ما وارد میشویم. این در تعارض با تئاتر است. این تئاترش کجاست؟ تئاتری وجود ندارد. اگر میدانستم شرایط این گونه است اجرا نمیرفتم.»
===============================
مصاحبه از احسان زیورعالم
انتهای پیام/