قرار نیست در «خانه دیگری» اتفاقی بیفتد

قرار نیست در «خانه دیگری» اتفاقی بیفتد

فیلم «خانه دیگری» فیلم اول بهنوش صادقی بود که در بخش چشم انداز سینمای ایران در سی و پنجمین جشنواره فجر اکران شد و با نگاه به کلیت فیلم می توان گفت اتفاق خاصی برای این فیلم متصور نیست اما به عنوان یک فیلم اول می توان آن را نگاه کرد.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، فیلم خانه دیگری به کارگردانی و نویسندگی بهنوش صادقی و تهیه‌کنندگی عباس اکبری ساخته سال 1394 است که به عنوان اولین فیلم سینمایی جشنواره سی و پنجمین اکران شد تا مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد اما آنطور که باید مورد توجه منتقدان و اهالی رسانه قرار نگرفت. این نگاه درستی نیست که وقتی برچسب فیلم اولی روی یک اثر قرار گرفت نباید پرداخت مناسب به آن داشت و در سالهای گذشته شاهد این بودیم که اغلب استعدادهای قابل قبولی از فیلم اولی ها به بدنه سینما معرفی شدند و در واقع تمام کهنه کارهای سینمایی یک روز فیلم اولی بودند، اما قرار نیست برای فیلم «خانه دیگری» اتفاق خاصی بیفتد.

این فیلم داستان زندگی «مرجان» را با بازی لیلا زارع روایت می‌کند که ظرف 10 روز باید پولی را برای پدرش تهیه کند و قرار است این پول برای بیرون آمدن یک نفر از زندان هزینه شود. او در طی این مسیر با موانعی روبرو می‌شود که زندگی زناشویی‌اش را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

فیلم با بازی ضعیف ناصر هاشمی آغاز می شود و از ابتدا با این بازی مخاطب کمی عقب می کشد. ناصر هاشمی شخصیتی مریض و آرام است با ایدئولوژی زیستی خاص خود که برای این شخصیت نه چندان نرمال و عرفانی نه پیشینه ای تعریف می شود و نه توجیهی رفتاری برای باورپذیری مخاطب تعیین می شود. با این وجود تلاش می کنیم با این کاراکتر کنار بیاییم که در همان فضا ظای جوانی به بازی باز می شود که با تمام مشکلاتی که با او همراه است شاد و سرخوش از یک زندگی است. شاید کارگردان تصور می کند هیجان دادن به داستان تغییر فضا با چند پلان سرخوشانه امکان پذیر است اما بازی خوب گوهر خیراندیش کمی از این نقاط ضعف را می پوشاند، پژمان باغی هم حرف تازه ای برای بازی ندارد و در نقش خود به دفعات تکرار می شود.

البته دیالوگهای شعاری و الزامی که کارگردان برای بیان تمام نکات ریز و درشتی که به ذهنش می رسد در خود می بیند بر این تصنع بازی تأکید می کند اما با تمام این تفاسیر پرداخت تازه ای به روابط زناشویی و بیان دلیل بی دلیل برای برخی مشکلات زوجها می تواند نگاه تازه به کار ببخشد پرداختی واقعی از آنچه می توان چالش بی دلیلش نامید.

علاوه بر موضوعاتی که مورد توجه کارگردان برای پرداخت به فیلم است طعنه ای ظریف به تضاد طبقاتی و تبعات اجتماعی این اتضاد می زند که در تک تک المانهای رفتاری کاراکترها نهفته است و از آنها همین القای تضاد را توقع می رود؛ اما نکته گنگ همین تضاد طبقاتی باز می گردد به همان باورپذیری شخصیت ناصر هاشمی در کلیت روایت که به دلیل نداشت سابقه شناختی از این کراکتر باز هم کلیت القای این تضاد زیر سوال می رود.

در انتظار نقطه عطفی در فیلم

داستان پیش میرود و تا دقایق پایانی این ریتم کندِ روایت منتظر نقطه عطفی، گره ای یا دغدغه ای هستیم و در نهایت این اتفاق با مرگ شخصیت هاشمی رخ می دهد شاید این موضوع را بتوان به عنوان نقطه عطف برای فیلم پذیرفت اما ارائه آن با هم با بازی ضعیف قابل قبول نیست و صحنه های استرس زای این سکانسها نطور که باید مخاطب را دگیر نمی کند (منهای بازی گوهر خیراندیش) علاوه بر این سطح از بازی استدلالهای منطقی و اولیه برای باورپذیری استرس هم قابل پذیرش نیست، با توجه به شرایط بحرانی پیش آمده می توان به خانواده صدمه دیده در حادثه تصادف توضیح داد که «دایی» فوت کرده و می توانند پرداخت دیه را به زمان دیگری موکول کنند و با توجه به شناخت قدیمی این دو خانواده با هم راحتتر موضوع را می پذیرفتند.

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران