«اسرافیل»؛ سرگردان‌ترین فیلم جشنواره فجر

«اسرافیل»؛ سرگردان‌ترین فیلم جشنواره فجر

در آخر بهروز و سارا به مسافرت می روند. همین. متوجه نمی شویم این تغییر زاویه ها قرار است کجا و با چه منطقی و از همه مهم تر با چه هدف و درونمایه ای با یکدیگر برخورد کنند و چه کارکردی برای یکدیگر داشته باشند. فیلم با تماشاگر شوخی می کند.

خبرگزاری تسنیم- سید سعید هاشم‌زاده:

مساله اصلی در مواجهه و فهم «اسرافیل» اثر آیدا پناهنده، یک پرسش و پاسخ پایه‌ای و اساسی است. مقصود چیزی پیش از تولید اثر است. چیزی که قرار است با آن اثر را تولید کنیم و اصلا به سراغ سوژه برویم و آن را تبدیل به تصویر کنیم. شاید سخن از این حرف ها تکراری بنظر برسد اما شرایط حال ثابت کرده است که اصلا باید این مساله را بارها و بارها تکرار کرد تا شاید گوش شنوایی باشد.

اگر می خواهیم اثری را شروع کنیم ، این آغاز از ایده بر می‌آید و ایده از مسئله و دغدغه ناشی می شود، از یک چرای بزرگ در ذهن خالق تا پیدایی آن چرا در حین خلق، نمی دانم درباره اسرافیل این چرا، این ایده و این دغدغه و مسئله در کجا نهفته است. اصلا فیلم چیزی همانند این نگره ها در خود دارد؟ اصلا نویسنده و کارگردان به این مسائل و عناصر فکر کرده است و بر چه مبنایی دست به خلق زده است؟ واقعا نمی دانیم. سرگردان تر از اسرافیل اثری دیده نشده است، حداقل در این جشنواره. اگر از خود بپرسیم اثر درباره چیست چه جوابی داریم، و یا بپرسیم با چه کاراکتری همراه می شویم و قصه کدام را دنبال می کنیم، چه؟

فیلم با ماهی آغاز می شود، مادری که با مرگ پسرش بر اثر تصادف مواجه شده و در فروپاشی روحی قرار دارد،این فروپاشی تا دقیقه 5 قابل فهم است، روایت نیز همچنین و بعد سرو کله بهروز پیدا می شود، عشق دوران جوانی اش، او در این دوران فروپاشی با ماهی همراه می شود تا اینکه سارا به داستان اضافه می شود، نامزد بهروز و به طرز غریبی به سمت داستان سارا می رویم، روایت یک گردش عجیب و غریب می کند و سارا می شود نظرگاه اصلی ما به ماجرا، در خانواده سارا می مانیم و داستان او و برادرش را سر ارث و میراث بی دلیل می شنویم، و بعد باز به بهروز برمی گردیم و باز به ماهی و یک سه ضلعی که کسی جز سارا درباره آن ری اکشن ندارد، بی دلیل این سمت و آن سمت می رویم تا شاید داستانی قابل دیدن برای تماشاگر پیدا شود اما نمی شود! و در آخر بهروز و سارا به مسافرت می روند. همین. متوجه نمی شویم این تغییر زاویه ها قرار است کجا و با چه منطقی و از همه مهم تر با چه هدف و درونمایه ای با یکدیگر برخورد کنند و چه کارکردی برای یکدیگر داشته باشند. فیلم با تماشاگر شوخی می کند. هم در شخصیت پردازی و هم در پرداخت به قصه های عقیم مانده و بی دلیلش. و در آخر تیر نهایی را می زند.

بهروز در قطار با سارا درباره خواب آخری که دیده است حرف می زند. او خواب ماهی را دیده است. ماهی در حال زدن شیپور بوده است. همان اسرافیل، صور اسرافیل، یک شوخی بزرگ با یک کهن الگو و به حتم بدین خاطر است که نام فیلم این شده! اسرافیل. اینجاست که بحث نخستین‌مان گل می کند. چرا...

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران