روایتی از شکنجه‎های وحشتناک ساواک/ مردم شیراز با دست خالی ساواک را تصرف کردند


روایتی از شکنجه‎های وحشتناک ساواک/ مردم شیراز با دست خالی ساواک را تصرف کردند

مبارز انقلابی و آزاده سیاسی شیرازی گفت: روز ۲۲ بهمن ساواکی‎ها می‎خواستند مردم را پراکنده کنند، اما مردم کلانتری دروازه سعدی را تصرف کرده بودند سپس با دستان خالی ساواک را تصرف کردند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از شیراز، « چشمانم بسته بود چیزی جز سیاهی نمی‌دیدم. آوردمش دکتر ! بیارش، بشین اینجا بگو اعلامیه‎ها را داشتی کجا می‎بردی ؟ ها ؟! حرف نمیزنی نه ! بشین اینجا ... روی دستگاهی نشستم. کف دست و ساق پاهایم را زیر گیره‌های آن پرس کرد  و کلاه آهنی مخصوصی که تا گردن من را می‎پوشاند، روی سرم قرار داد. نمی‎خوای حرف بزنی؟ بگو اعلامیه‎ها را از کی گرفتی؟

با کابل بر پاهایم زد. اسمش حسینی بود، شکنجه‏‎گر معروف ساواک. سر کابل‌ها افشان بود و موقع اصابت به کف پایم، نوک آن روی پا برمی‌گشت و موجب کنده شدن گوشت‌ پاهایم می‌شد. گاه‎ گاهی هم با شیئی چوبی یا فلزی ضربه‌ای به کلاه وارد می‎کرد که صدای بسیار وحشتناکی در آن ایجاد شده و در گوشم می‌پیچید. نمی‌توانستم فریاد بزنم چون صدایم در کلاه آهنی چند برابر می‌شد آزار دهنده و شکنجه‌ای مضاعف بر سایر شکنجه‌ها بود. آن دستگاه مخصوص شکنجه به «آپولو» معروف بود.»

خبرنگار تسنیم این بار به سراغ نصرالله دوکوهکی، آزاده سیاسی و رزمنده دفاع مقدس شیرازی رفته است. متن بالا تنها گوشه‎ای از شکنجه‎های وی در کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک است. نصرالله منفرد دوکوهکی خود را متولد 1329 شیراز معرفی کرده و می‎گوید: « قبل از انقلاب کاسب  و مدتی هم راننده تاکسی بودم». 

تسنیم: کار انقلابی خود را از چه زمانی شروع کردید؟

دوکوهکی:  به دلیل  شرکت در جلسات مذهبی، روضه‎خوانی و نشستن پای منبر آقا مجید محلاتی در مسجد ولی عصر واقع در خیابان داریوش سابق شیراز از کودکی با قیام امام حسین (ع) و فعالیت‎های انقلابی آشنا شدم. 

سال 1342 زمانی که من 13 ساله بودم، انقلاب هم در شیراز جرقه خورد. یادم هست منزل ما چهار راه مشیر بود و من شاگرد یک کفاشی واقع در سه راه نمازی بودم.  ایام محرم بود. جمعیتی را دیدم که حسین حسین می‎گفتند که ناگهان صدای تیراندازی بلند شد و جنازه‎ها یکی یکی به زمین می‎افتادند. آن جمعیت عظیم شعار می‎دادند « با خون خود نوشتیم، از جان خود گذشتیم، یا مرگ یا خمینی».  شب که به اخبار گوش دادم متوجه شدم که در تهران و ورامین نیز عده‎ای کشته شدند.

تسنیم: نخستین فعالیت انقلابی شما چه بود؟

دوکوهکی: در سن 18 سالگی عکس و اعلامیه حضرت امام (ره) را توزیع می‎کردم که این کار جرم بود. رساله می‎خریدم 4 تومان می‎فروختم 5 تومان. از سال 1351 تا 1354 به طور آشکار و بعد از آن هم به طور مخفی رساله‎های امام را از قم تهیه می‎کردم و می‎فروختم، در مسجد پشت « بی بی دخترون» جلسه بحث، استدلال و حدیث شریف کسا داشتیم تا اینکه آرام آرام به جلسه سیاسی تبدیل شد.

تسنیم: نخستین بار چه زمانی دستگیر شدید و به چه جرمی بود؟

دوکوهکی: فعالیت‎های مسجد و جلسات ادامه داشت تا اینکه  آرام آرام پایم به جلسه سخنرانی آیت‎الله حائری باز شد و در 21 فروردین 51 چون در منزل ما رساله، عکس و اعلامیه‎های حضرت امام پیدا شد، دستگیر شدم و به مدت 5 ماه زندان بودم.

تسنیم: از شکنجه‎هایی که توسط ساواک انجام می‎شد، بگویید. 

دوکوهکی: چون برای بار اول دستگیر شدم، شکنجه‎های آن چنانی نداشتم. با این وجود با باتون برقی، شلاق زدن به کف پا و سیلی خوردن شکنجه‎ام کردند. بزرگترین شکنجه در ساواک کابل زدن کف پا بود که به مادر شکنجه‎ها معروف شده بود. شهربانی خرکی ولی ساواک مهندسی شکنجه می‎کرد مثلا یک بار یک ساواکی در زندان یک مشت به من زد، طوری که من از حال رفتم. وقتی به هوش آمدم دیدم ساواکی‎ها اطراف من هستند و شربت برایم آوردند.

دوستی داشتم به نام «رضا دیواژ» اهل همدان بود. طبق نقل قولی که از بچه‎ها شنیدم، روی اجاق گاز یا اجاق برقی او را سوزانده بودند و در همان زندان عادل آباد دفن شد. 

تسنیم: مکان ساواک در شیراز کجا بود؟

دوکوهکی: مقر ساواک شیراز ساختمان توحید فعلی پشت بیمارستان مسلمین بود. مردم از خیابان که رد می‎شدند، این طرف خیابان را از ترس نگاه نمی‎کردند. می‎ترسیدند. می‏‎گفتند ممکن است ساواک عکس یا فیلم بگیرد و دستگیر شویم. ساواک آنچنان رعب و وحشتی ایجاد کرده بود که زن از شوهر، شوهر از زن، برادر از برادر می‎ترسید. در یک کلام طوری وانمود شده بود که از هر سه نفر یکی ساواکی و مامور است. در کارخانه‎ها، ادارات دولتی و غیردولتی مامور داشتند.

تسنیم: در چه زمانی دوباره دستگیر و به زندان راهی شدید؟

دوکوهکی: اواسط سال 51 آزاد شدم و مبارزاتم را مخفیانه ادامه دادم، اما در سال 1354 دوباره دستگیر شدم. در کمیته ضد خرابکاری مرا از صبح تا عصر روی تختی خوابانده و شکنجه می‎کردند. جوان بلند قد لاغر اندامی که پس از مدتی فهمیدم اسمش دهقان است، باتون برقی را به پهلویم گذاشت و گفت چطوری آدم آقای خمینی. متوجه شدم اعلامیه‎ای که از قم گرفته بودم، لو رفته است. 

به زندان قصر سپس به اوین منتقل شدم. مدت 8 ماه در زندان اوین بودم. در اوین انواع شکنجه را دیدم از آویزان کردن افراد تا شکنجه‎ای به نام آپولو که بسیار وحشتناک بود.

تسنیم: خانواده شما را در مبارزاتتان تشویق می‌کردند؟

دوکوهکی: خانواده مخالف صد در صد نبود اما موافق هم نبود. مادرم با اینکه یک زن روستایی و بی‎سواد بود ولی درک کرده بود که وظیفه‎اش چیست، به ملاقات من در زندان اوین می‎آمد که این خودش یک نوع تشویق بود.

تسنیم: مردم شیراز چطور ساواک را تصرف کردند؟

دوکوهکی: 21 بهمن رادیو گوش می‎دادم که گفت فردا از ساعت یک تا چهار بعدازظهر هرکس در خیابان‎ها تظاهرات کند، کشته می‎شود و اعلام حکومت نظامی کرد. صبح روز 22 بهمن مرودشت بودم. سریع خودم را به شاه‎چراغ رساندم. مهندس طاهری که پس از انقلاب نخستین فرمانده سپاه شیراز شد، مرتب می‎گفت «تهران جنگ است خاموشی ننگ است». 

در این بین ساواکی‎ها می‎خواستند مردم را پراکنده کنند، اما مردم کلانتری دروازه سعدی را تصرف کرده بودند سپس با دستان خالی  ساواک را تصرف کردند.

مسجد قبا آن زمان پایگاه مبارزین و مرکز تدارکات انقلابیون بود و نقش بسیار مهمی در تجهیز مبارزین داشت. ظهر همان روز سرهنگ سلطانی و مأمورها با لباس سورمه‎ای که لباس مخصوص ماموران اطلاعات بود، فرار کردند. عصر همان روز مردم وارد شهربانی شدند. 

تسنیم: نخستین کاری که بعد از شنیدن خبر پیروزی انقلاب انجام دادید، چه بود؟

دوکوهکی: نزدیک غروب داشتم آماده نماز می‎شدم که همسایه‎مان گفت «تلویزیون اعلام کرده، انقلاب پیروز شده است». دوباره به شهربانی برگشتم تا اگر مدرکی هست از بین نرود. یکی از نیروهای ارتش را دیدم که می‎خواست تانک را ببرد. مانعش شدم. التماس می‎کرد اگر نبرم پدرم را در می‎آورند. به او گفتم بیت‎المال است، به زور آن را آوردم و در مسجد قبا تحویل انقلابیون دادم.

تسنیم: عامل اصلی پیروزی انقلاب را چه می‌دانید؟

دوکوهکی: به نظر من عامل اصلی پیروزی انقلاب فقط اراده خداوند بود. وعده خدا، رهبری امام، قربت خاص امام به معنویات، خلوص امام و مقاومت و ایثارگری مردم سبب شد این انقلاب عظیم به ثمر برسد. امت و امام دو بالی بوند که با هم به رستگاری رسیدند. آن‎هایی که در این راه شهید شدند به حیات ابدی پیوستند اما کسانی که شهید نشدند، امروز مسئولیتشان بیشتر است.

امام فرمود: « اینها از اسلام سیلی خوردند. اگر شما متحد نباشید، اسلام دوباره سیلی می‎خورد». مشکلات یک طرف، اما مسئولین را باید بیدار کرد. دشمن دارد با تمام قوا می‎آید؛ منافق، سلطنت‎طلب، فتنه‎جو، اخیراً هم انحراف.

گفت‎وگو از فرزانه فاضلی

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
گوشتیران
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
تبلیغات