به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرمانشاه، این روزها پر از خاطرههای شیرین دورران انقلاب است که در نهایت به پیروزی پرافتخار انقلاب اسلامی ختم شد که بهانهای میشود برای یادآوری فرزندان و جوانان مملکت که با اقتدار راه خود را برای دفاع از اسلام انتخاب کردند.
در 22 بهمن 1357 نظام پوسیده ستمشاهی فروریخت و ریشههای فاسد دودمان سیاه پهلوی از این کشور اسلامی کنده شد و مبارزه 15 ساله ملت مسلمان ایران به رهبری امام راحل(ره) به ثمر نشست و با سرنگونی نظام 2500 ساله شاهنشاهی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران پیروز شد.
استان کرمانشاه در دوران انقلاب یکی از کانونهای مبارزه با رژیم پهلوی بود و مردم این شهر نیز نقش زیادی در مبارزه با حکومت طاغوت داشتند به طوری که دیوارنویسیها، شعارها، راهپیماییها و پدر و مادرانی که فرزندان خود را فدای اسلام میکردند به موضوعاتی عادی در آن دوران تبدیل شده بود.
اینکه بازاریان قدیمی و اصناف کرمانشاه همچون سایر استانها نقطه عطفی در پیروزی انقلاب اسلامی بودند بر کسی پوشیده نیست و بر این اساس تصمیم گرفتم به بازار قدیمی و سرپوشیده کرمانشاه به نام بازار اسلامی بروم که نشانی از مبارزان دوران انقلاب بیابم.
همانطور که به ورودی بازار نزدیک میشدم به ناگاه به یادم افتاد که جایی که قدم میگذارم جای پای افرادی است که با شجاعت و بدون تردید جان و مال خود را در مشتهای گره کرده خود گذاشتند و حرف و دستور رهبر و مقتدای خود را به عنوان راه خود انتخاب کردند و حتی خانواده خود را نیز همراه کردند.
گویی افرادی از دوران انقلاب هنوز در بازار بودند که همچنان بر حرفه خود باقی ماندهاند و با سینهای پر از خاطره به فراموشی سپرده شدهاند. از هر کسی که پرسوجو کردم نشانی چند ریش سفید را به من دادند که نام آنها نیز برای همگان قابل احترام بود.

بهادر حدادی یکی از کسبه بازار بزازخانه کهنه و از مبارزان دوران انقلاب در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در کرمانشاه گفت: از کودکی تاکنون در بازار هستم و در اوایل انقلاب نیز جز کسانی بودم که اعلامیه ها، پوسترها و نوارهای امام را که به دست ما می رسید به افراد مطمئن میرساندم به طوری که سه بار توسط ساواک دستگیر شدم و اوایل انقلاب نیز عضو پایگاه مسجد نواب بودم.
این مبارز انقلابی با اشاره به اینکه در تمام راهپیماییها و هر زمانی که امام دستور راهپیمایی میدادند حضور داشتم و مردم مورد اطمینان را نیز به این امر تشویق میکردم، عنوان کرد: در آن دوران بیشتر بازاریان در فعالیتهای انقلابی هماهنگ بودند اما هنگامی که عکس امام را برای نخستین بار داخل بازار آوردیم عدهای مخالفت کردند و ما نیز به صورت مخفیانه یا شبانه فعالیتهای خود را انجام میدادیم.
حدادی بیان کرد: اعلامیهها و نوارهای سخنرانی امام را از مرحوم حاج آخوند و افرادی از قم در مساجد تحویل می گرفتیم و بین مردم قابل اطمینان توزیع میکردیم و تعداد زیادی از دوستان من دستگیر شدند، آن زمان فردی به نام سرهنگ فریدونفر بود که چند بار ما را دستگیر و حتی یکبار یکی دوستان من را بسیار شکنجه کرد.
وی افزود: اداره ساواک در چهار راه ارشاد کنونی قرار داشت و من را سه یا چهار بار به آنجا بردند و چون آن زمان نوارهای سخنرانیهای مذهبی خیلی رواج داشت از من دلیل فروش نوار را میپرسیدند و گفتم که در بازار هستم و در محل رفت و آمد خانوادهها نوار آهنگ نمیتوانم بفروشم در حالی که فروش آن نوارها پوششی برای فروش نوارهای سخنرانی امام بود و مجبور بودیم نوار سخنرانی افرادی همچون کافی را بفروشیم.
حدادی به خاطرهای از آن دوران و امدادهای الهی اشاره کرد و گفت: شخصی بود که در لباس مبدل و 27 تا نوار به صورت هفتهای یکبار از من میخرید که به نوار اصلی برسد و من آن موقع شاگرد مغازه بودم و حدودا 15 سال سن داشتم.
وی افزود: یک روز ساواک من را دستگیر کرد و به همراه تمام نوارها به اداره ساواک بردند و نوارهایی که از قبل فروخته بودم به من نشان دادند و پرسیدند که این نوارها برای تو آشنا نیستند و پاسخ دادم که جلد این نوارها متعلق به من است اما محتویات آنها را خبر ندارم و پرسیدند که به چه کسی فروختی گفتم که به یک سید فروختم و سرم را که بلند کردم و با دقت نگاه کردم متوجه شدم که سیدی که نوارها را به او فروختهام همین مأمور ساواکی است که اکنون کت و شلوار با کراوات مشکی به تن کرده است.
حدادی گفت: حدود 340 تا 350 نوار من را از ساعت 8:30 صبح تا ساعت 15 گوش کردند و خدا را به حق خون شهدا قسم دادم که من را کمک کند و به معجزه الهی نواری که سخنرانی امام بود خراب بود و نخواند و در نهایت گفتند که به آن نوار مورد نظر خود نرسیدیم اما خودت اعتراف کن که زیربار نرفتم.

وی عنوان کرد: یکبار دیگر رئیس شهربانی به اسم دیباژی که بعدها آقای سلیمی جای او آمد سراغ من آمد و به نوارهایم که داخل جعبه بودند لگد زد و چون پای او به درد آمد سیلی به من زد. تا وقتی که انقلاب پیروز شد و ما با اسلحه به همراه دوستان به مردم پیوستیم و وقتی سرهنگ دیباژی را دیدم به او گفتم اگر من الان به جای سیلی آن روز تو را بزنم همه من را همچون تو میبینند و میگویند که انقلاب برای این انتقام گیریها بود اما من این کار را نکردم و او صورتم را بوسید و گفت که الان برادر هستیم.
حدادی در حالی که صدا و دستانش دیگر به لرزه افتاده بودند و اشک در چشمانش جمع شده بود از برادر شهیدش گفت و افزود: من و برادرم که شهید است با هم فعالیتهای انقلابی انجام میدادیم و او بعد از انقلاب در دفاع مقدس در خاک عراق به شهادت رسید.
وی درباره اتحاد مردم کرمانشاه گفت: مردم کرمانشاه بسیار فعال بودند و به هر کسی که خبر راهپیمایی یا اعتصاب و بستن مغازهها را میدادیم استقبال و همکاری میکرد و چنانچه تعداد محدودی مخالفت میکردند کاری از دست آنها بر نمیآمد و تعداد مردم به قدری زیاد بود که آنها پشیمان می شدند.
حدادی با اشاره به اینکه شاگرد پارچه فروشی بودم و با بچهها هر شب به جلسات قرآن میرفتیم، عنوان کرد: یکبار آقای کافی در مسجد اسلامآباد غرب سخنرانی داشت و ما هم شب رفتیم و موقع شروع سخنرانی برقها را قطع و اعلامیهها را توزیع کردیم.
وی اظهار کرد: در اتفاقات سه راه نواب ما از فردوسی به سمت سه راه نواب میآمدیم و دور میدان فردوسی مجسمه شاه را پایین آوردیم و در سه راه نواب ماشین ارتش مردم را به گلوله بست و به یاد دارم که آن روز افراد بسیاری به شهادت رسیدند که ما پیکر شهدا را به مسجد نواب انتقال دادیم.
حدادی گفت: هنگامی که اتفاقات آن دوران در تلویزیون تداعی میشود گریه امانم نمیدهد و آرزو میکنم که ای کاش آن موقع شهید شده بودم و امید دارم هرگز خون شهدا پایمال نشود.
محسن ممدوحی از ریش سفیدان بازار و برادر آیت الله حسن ممدوحی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم با اشاره به اینکه در دوران انقلاب 30 سال سن داشته است، میگوید: قبل از انقلاب به دستور امام خمینی فعالیتهایی در راستای دستورات ایشان انجام میدادیم و در بازار فعالیتهای مدنظر امام و اعلامیههایی که از قم می رسید توزیع و خود نیز به آن رفتار میکردیم.
این مبارز انقلابی با بیان اینکه در دوران انقلاب تمام بازاریان با هم همکاری میکردند و همه یکپارچه بود و اگر بازار نبود انقلاب نیز نبود، گفت: میتوان گفت که پیروی مردم از دستورات امام در استان کرمانشاه بیش از سایر استانها بود و مردم علاقه ویژهای به امام خمینی داشتند زیرا ایشان رهبر انقلاب بودند و مردم نیز از وی تقلید میکردند و مردم متدین کرمانشاه بیشتر مقلد امام بودند و براساس دستورات ایشان رفتار میکردند.
این مبارز انقلابی که عمق نگاهش گواهی بر سر درونش بود و سینه او همچون دریای عمیقی بود که هیچ غواصی توان دست یافتن به آن را تاکنون نداشته بیان خاطرات انقلاب گویی در عین شیرینی دردی را در او زنده میکرد و گفت: توزیع اعلامیه و فعالیتهای انقلابی بهطور قطع بیمشکل نبود اما خاطرات انقلاب مربوط به گذشته است اما بحمدالله ما موفق بودیم.

وی به اتفاقات سهراه نواب در دوران انقلاب اشاره و اظهار کرد: روز اتفاق سه راه نواب من در آن مکان مغازه داشتم و آن زمان ریو ارتش مردم را به رگبار و گلوله بست و از یک طرف پیکرهای خونآلود در خیابان افتاده بود و از طرف دیگر شعار مرگ بر شاه به گوش میرسید.
ممدوحی با بیان اینکه خود پیروزی انقلاب یک مسئله بود و نگه داشتن آن مسئله مهمتر است عنوان کرد: جوانان امروزی باید در خط انقلاب حرکت کنند و اکنون نیز باید به دستور رهبر انقلاب آیتالله خامنه ای رفتار کنیم و دستور ایشان دستور امام است.
وی با بیان اینکه هر کس که میخواهد سعادت دنیا و آخرت را داشته باشد باید در خط انقلاب و اسلام باشد و برای انقلاب و اسلام و موفقیت انقلاب خدمت و جانفشانی کند، افزود: مردم باید همه چیز خود را در اختیار اسلام قرار دهند زیرا بزرگترین رهبر عالم انسانیت حضرت مهدی(عج) است و بر همه واجب و لازم است که از دستورات رهبر انقلاب تبعیت و در خط انقلاب حرکت کنند.
مهدی رحمانی از دیگر کسبه بازار و کودکان شاهد در دوران انقلاب است و در گفتوگو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: آن زمان من کلاس اول ابتدایی بودم و در مدرسه سجاد که آن زمان عطار نام داشت در خیابان بهار درس می خواندم و به یاد دارم با وجود اینکه ابتدایی بودیم در نوبت عصر معلمان مدرسه را تعطیل میکردند و همان مسیر کوتاه مدرسه تا خیابان را راهپیمایی میکردند و شعار میدادند و شاید یکی از نخستین شهدای دوره انقلاب برادر ناظم مدرسه ما به نام شهید شریفی بود.
وی افزود: در محله تعدادی از همسایهها در خیابان بهار شبها چادر میزدند و چون یک مقدار اوضاع ناامن شده بود به صورت اکیپی تا صبح نوبتی نگهبانی میدادند و در محله گشت میزدند.
رحمانی گفت: منزل ما در محله بهار دقیقا مشرف به استانداری کرمانشاه در خیابان فردوسی روبروی پمپ بنزین بود و روزی را که مردم استانداری کرمانشاه را تصرف کردند دقیقا به یاد دارم که ما کودک بودیم و روی پشت بام میدیدیم که مردم اطراف استانداری را گرفته بودند که پشت آن زمین خالی و آبشوران بود و عدهای از جوانان از پشت دیوار بالا رفتند و وارد استانداری شدند و عدهای نیز از ورودی استانداری از داخل خیابان فردوسی وارد شدند.
وی عنوان کرد: روزی مرحوم آیتالله جلیلی در حسینیه جلیلی که اکنون در حال ترمیم است سخنرانی داشتند و مردم نیز استقبال میکردند و به یاد دارم یک روز صبح با مادرم به آنجا که طبقه دوم مربوط به بانوان بود رفتیم و حدود ساعت 11 یا 12 یک نفر از داخل کوچه باریک حسینیه به سرعت به داخل حسینیه دوید و مردم در را بستند و شروع کردند فریاد زدن که مأموران ساواک و شهربانی حمله کردند و تنها به یاد دارم در آن شلوغی و هجوم مردم به سمت بیرون یکی از مأموران شهربانی گاز اشک آوری انداخت و خادم قد بلند حسینیه به نام آقا حشمت یکدفعه پتویی را روی گاز اشک آور انداخت و آن را به داخل حوض وسط حسینیه انداخت و مردم به طرف خیابان رفتند و مأموران را عقب زدند.
رحمانی با اشاره به اینکه کرمانشاه جز نخستین شهرهایی بود که در روند انقلاب شرکت داشت و همیشه فعال بود، گفت: راهپیماییها بیشتر در خیابان مدرس یا خیابان سپه قدیم و قسمت هشتی انقلاب برگزار میشد و مردم از آن قسمت به سمت پایین میآمدند.
خسرو رضایی از دیگر پیشکسوتان بازار اسلامی شهر کرمانشاه در گفت و گو با خبرنگار تسنیم به راهپیماییهای دوران انقلاب اشاره کرد و گفت: بازاریان با هم هماهنگ بودند و برای تظاهرات به صورت یکپارچه تعطیل میکردند.
این مبارز دوران انقلاب عنوان کرد: در روز اتفاق سه راه نواب حاج آقا جلیلی، عبداللهی و اشرفی حضور داشتند که ریوی ارتش مردم را که تظاهرات میکردند به رگبار بست و مردم به خانههای اطراف وزیری پناه بردند و حتی یک نفر هم شهید شد و مردم بعدها به تلافی کاخ استانداری را به آتش کشیدند.
رضایی افزود: یک روز پالیزبان استاندار وقت به بازار آمد و با وجود سرمای شدید تمام راهها را بسته بود و تا ساعتها نتوانستیم به منزل برویم و مردم با وحدتی که داشتند کاخ استانداری را به آتش کشیدند.
شاید جبران ایثارگری آن دوران یادآوری آرمان پیر جماران که ما را به سمت عدالت اسلامی و حقیقت انسانی فرا میخواند باشد و شاید امروز تنها تسکین ما حضور یار دیرینه و جانشین خلف باشد که راه او را با صلابت و قدرت ادامه میدهد و در برابر ناملایمات سر خم نمیکند و میکوشد تا لحظهای از آرمانهای امام غفلت نکند.
انتهای پیام /