مرکز معرفت خودآگاهی است/ منشأ همهی علوم درون انسان است
غلامحسین دینانی با اشاره به اینکه هر انسان عاقلی باید از خودش مسیر را شروع کند گفت: مرکز معرفت خود آگاهی است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، غلامحسین دینانی در برنامهی معرفت این هفته شبکهی چهارم سیما با اشاره به نقش برجسته ادبیات در فرهنگ اصیل گفت: دانشمندان ایرانی بسیاری از مطالب حکمی، عقلی و فلسفی را در قالب ادبیات و زبان کردهاند.
وی با اشاره به اینکه ادبیات در حد امور مادی محدود نمیشود و دایره گسترده ادبیات سطحش فراتر از ماده و جهان محسوس است گفت: سطح ادبیات از عالم خیال به سمت عالم عقل و حتی از عالم عقل تا اقصای عقل فرا میرود و باید توجه داشته باشیم و ادبیات راجدی بگیریم چرا که دایره معانی علم ادبیات بیش از آنچه تخیل شود گسترده است.
دینانی با ذکر این مقدمه به توضیح شعر مرحوم سنایی پرداخت و گفت: مثلا مرحوم سنایی در نهایت زیبایی و اختصار در مصرع «ای به خود راه خویش گم کرده» معلوم میکند که یک حکیم ادبیات چه سطحی برای خویشتن انسان در نظر گرفته است.
وی در توضیحاش با اشاره به اینکه هر آدم عاقلی باید از خودش مسیر را شروع کند و آغاز کننده خودش است و قدم اول را خودش برمیدارد، گفت: پایان کار نیز خود انسان است و به سوی خود میرود؛ یعنی در خویشتن راه میرود.
دینانی با اشاره به اینکه شاید برخی بگویند این معنی ندارد که ما از خود به خود برویم؛ ما شرق میرویم، غرب میرویم و به سوی خود رفتن یعنی چه؟ گفت: با ذکر مثال به توضیح این مطلب میپردازیم.
وی افزود: خداوند تبارک و تعالی به همه چیز آگاه است. علیم و بصیر است. از دره تا کهکشان،گذشته و آینده، محیط است. حال نکته در اینجاست که آیا علم خداوند حصولی است و مفاهیم برای ذات باری تعالی همچون وجود آن در ذهن بشر است. قطعا اینگونه نیست و علم خدا باعث به وجود آمدن اشیا شده است نه اینکه اشیا بوده باشد و بعد علم خدا به آنها تعلق گرفته باشد. در ازل غیر از خدا هیچ چیز وجود نداشت کانالله ولم یکن معه شیء، و همان وقت نیز خداوند به خود عالم بود.
دینانی با اشاره به اینکه اگر خداوند، چون خود را میداند همه چیز را میداند، انسان نیز جلوه خداوند است و بزرگترین مخلوق خداونداست نیز اگر خود را نداند ،خدا را هم نمیداند و همه عالم را نمیتواند بفهمد گفت: اگر انسان از زمین تا کهکشان را بلد باشد ولی خودش را نداند و به خود آگاهی نداشته باشد و همه چیز را بداند که این فرض است و شدنی نیست چون اگر کسی خودش را نداند هیچ چیز را نمیداند این شخص خدا را نمیشناسد.
وی افزود: مرکز معرفت خودآگاهی است این در روانشناسی هم پذیرفته نیست اما قبل از آن فیلسوفان هم این نکته را گفتهاند. علوم در راهند بشر از اغاز تاکنون کشفیات زیادی در علوم مختلف داشته است و پیشرفتهای علوم شگفتانگیز است و علومی که در راهاند به سرعت به ما نزدیک میشوند اما سوال این است که از کجا میآیند که جواب این است علوم از درون انسانها میآید.
وی در در توضیح عبارت «عاقل پای در گل مانده»، گفت :منظور این است که به حسب ذات و استعداد انسان عاقل است اما هر عاقلی که خویش را جستوجو نمیکند در گل فرو مانده است و منظور از گل شهوات و نفسانیات است و آن خواستههای رنگارنگ و امور زودگذر دنیوی است که مانع از بیرون آمدن از خویش میشود.
دینانی با اشاره به اینکه وقتی از معبر گلآلود شهوات و نفسانیت بیرون بیاییم که کار آسانی هم نیست به خویشتن راه یافتهایم گفت:حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیهالسلام) پیامبر«اولوالعزم» نیز بود دو مرحله از زندگی داشت یک مرحله اول زندگی او وقتی بود که از دریا عبور کرد. از دریای عظیم و آسانی عبور کرد اما یک مرحله بسیار سختتری داشت و آن مرحله وادی «تیه» سرگردانی بود که از آن عبور کرد و آن وادای سرگردانی بود. عبور از آن به آسانی عبور از دریا نبود.
وی افزود: فقط حضرت موسی وادی «تیه» را در پیش نداشت و همه انسانها وارد وادی تیه میشوند که باید از آن عبور کنند. نفسانیت و امور مبتذل زودگذر دنیایی و سرگردانی بین آنهاست که باید هر شخصی با عبور از این وادی تیه از خود به خویش برود.
دینانی با اشاره به اینکه در زمان و مکان بودن یک امتحان است و ما از عالم مجرد به سمت عالم زمان و مکان آمدهایم گفت: عبور از زمان و مکان آسان نیست گفت: وقتی زمان از ما عبور میکند ما را نیز با خود میبرد.
وی افزود: زمان وقتی که از روی ما عبور میکند به دو چیز تشبیه شده است برخی آن را به چاقوی تیز تشبیه کردهاند و خاصیت آن بریدن و گسلیدن است؛ یعنی وقتی از ما عبور کرد گذشته را میگسلد و آینده را از گذشته جدا میکند و به آینده میسپارد. مثل تیغی میماند که گذشته را میبرد و تحویل آینده میدهد. اما از این دقیقتر یک حکیم دیگر زمان را به زین اسب تشبیه کرده است که خاصیت آن این است که به همراه اسب میرود و به سرعت به مقصد میرساند و آن به این جهت دقیقتر است که خاصیت فصل را نیز دربر دارد.
دینانی با اشاره به اینکه زمان پدیدهای است که در عین فصل، وصل است و در عین وصل، فصل است گفت: اگر در امر زمان پیش برویم و به مافوق آن ننگریم جنبه انفصالی دارد. همانطور که انسان طفل است، جوان میشود و بعد میانسال و پیر و سپس میمیرد. این نگاه انفصالی به زمان است، البته هر لحظه خاصیت انفصالی در آن وجود دارد اما این مقاطعی است که مشهود برای همگان است.
وی افزود: از محسوس به معقول رفتن از زمان به فرازمان رفتن است. انسان باید از احساس، خیال و وهم به عالم عقل برود. حرکت عقلانی و به طور کلی حرکت معنوی محدودیت زمان را ندارد همانطور که با یک نگاه عقلانی در یک لحظه کار صد سال را میتوان انجام داد و یک نگاه ممکن است به اندازه ازل و ابد معنی داشته باشد.
انتهای پیام/