توسعه لیبرالی باعث تعمیق بحران هویت در جوان ایران شده است
امروزه مدل توسعه لیبرالی در دولتهای پس از انقلاب به عنوان یک اصل مفروض در تمام برنامهها پذیرفته شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا» جامعه ایران از بعد مواجهه با تمدن مدرن دچار پرسشی عمیق از خود شده است، پرسشی از جنس پیشرفت. دغدغه پیشرفت و چگونگی رسیدن به آن، دغدغهای است که از دوران مشروطه تا به امروز، عموم متفکران، نخبگان و افراد جامعه را درگیر خود کرده است. در پاسخ به حل این دغدغه گاهی افرادی چون میرزا ملکم خان ناظم الدوله سربرآورده و مدعی میشدند که "باید تمدن فرنگی را بدون تصرف ایرانی" اخذ کرد و گاهی هم امثال امیرکبیر با راهاندازی "دارالفنون" سعی میکردند صرفا محصولات عینی تمدن مدرن غربی را اخذ کرده و به زعم خویش مانع ورود فرهنگ غرب شوند. در مقابل، عدهای مدعی این شدند که غرب مدرن صرفا مظاهر عینی و مادی نیست و این مظاهر دارای روحی است که با دین اسلام و فرهنگ ایران، تضاد ذاتی دارد و سادهاندیشی است که کسی بخواهد مظاهر تمدن غربی را اخذ نماید اما روح و فرهنگ آن را پس بزند. به زعم این عده باید به جای دنبالروی از تمدن غرب چه در حیطه معرفتی-فرهنگی و چه در حیطه صنعتی-فنی، به فکر تولید، تدوین، تدقیق و تنقیح مدلی از پیشرفت باشیم که ریشه در مبانی، اهدف، ارزشها، اصول و مؤلفههای معرفت اسلامی و فرهنگ ایرانی داشته باشد و سپس این مدل را در سطح جهانی بسط دهیم تا به جای تمدن مدرن غربی به تمدن نوین اسلامی برسیم. امروزه این دغدغه بسیار شدت گرفته و غالب جریانات زنده در جهان اسلام و جامعه ایران با این دغدغه مواجه هستند. امروزه این دغدغه به دلیل افول تمدن مدرن غربی که بسیاری از اندیشمندان خود غرب مدعی آن هستند، حساسیت، ضرورت و فوریت خاصی یافته است. برای بررسی بعضی از ابعاد این دغدغه و محصولات تمدن مدرن که امروزه تحت عنوان "توسعه لیبرالی" برخی از جریانات فکری و همچنین سیاسی را در برگرفته به گفتوگو با محمدصادق کوشکی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران پرداختیم.
تعریف شما از مفهوم توسعه لیبرالی چیست؟
ما در دنیا فقط یک مدل توسعه داریم و آن هم مدلی است که در مغرب زمین در پیش گرفته شده و محصول تمدن 400-450ساله تمدن غرب است یعنی از قرن شانزدهم یک الگویی از توسعه و زندگی در تمدن غرب ایجاد شد که الان فقط همان یک مدل وجود دارد که از آن به نام توسعه لیبرالی و توسعه غربی یاد میکنند. این مدل توسعه غربی از رنسانس آغاز شده است و مبتنی بر سکولاریسم( جدایی دنیا از معنویت)، اومانیسم( محوریت انسان به جای محوریت خدا) و راسیونالیسم( عقلانیت ابزاری) است.
خروجی این مدل توسعه در عرصه سیاست، دموکراسی، در عرصه فرهنگ، لیبرالیسم و در عرصه اقتصاد، کاپیتالیسم( سرمایه گرایی) است. این تنها مدلی از توسعه است که الان درحال اجرا شدن در دنیا است.
ریشههای تاریخی ورود مدل توسعه لیبرالی در ایران کدام زمان و دورهها را شمال میشود؟
جامعه ما از اواسط دوره قاجار با مغرب زمین آشنا شد و بخشی از افرادی که در جامعه ما بودند که عموما هم عضو طبقه حاکمه محسوب میشدند به عنوان سفارت، ماموریت و یا تحصیل به اروپا رفتند، آنجا را دیدند و احساس کردند که اروپا فاصله خیلی زیادی از حیث رفاهی، صنعتی و اقتصادی با جامعه ایران دارد. به این نتیجه رسیدند که در ایران یک دوران تاریکی وجود دارد یعنی ایران عصر قاجار را با اروپای زمان ما قبل رنسانس مقایسه کردند و از آنجا که اروپا از بعد از رنسانس به نام روشنگری و یا روشنفکری شروع به توسعه کرده بود این افراد ایرانی سفر کرده به آنجا هم خود را روشنفکر نامیدند و میگفتند که رفتهایم به اروپا، فکرمان روشن شده و شیوه زندگی همان چیزی است که در اروپا وجود دارد و تلاش کردند که این شیوه را در ایران پیاده کنند.
این تلاشها برای پیاده سازی الگوی توسعه لیبرالی، در دوره پهلوی در قالب الگوی تقلید ناقص از غرب شدت گرفت. آنچه که در اواخر پهلوی اول و دوم در ایران رخ داد، تقلید کامل از تمدن غرب نبود چون کسانی که تقلید میکردند نه تمدن غرب را به خوبی میشناختند و نه مایل بودند که تمدن غرب را به شکل کامل وارد کنند بلکه آنها درصدد بودند لایههای سطحی و روبنایی تمدن غرب را که امکان دیده شدن دارند جذب کنند. این جماعت، فقط در حد مصرف بر اساس الگوی غربی و خرید کالا به تقلید از غرب پرداختند و گرنه در عرصه سیاست، اقتصاد، و... زیرساختهای تمدن غرب را وارد کشور نکردند.
آیا با ایجاد انقلاب اسلامی، کماکان این مدل توسعه لیبرالی به بسط و بروز خودش در ایران ادامه داد؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، این تقلید ناقص از تمدن غرب برای مدتی متوقف شد اما از سال 1370 به بعد دوباره با اسامی مختلف مثل توسعه اقتصادی، توسعه سیاسی و... تکرار شد و تا امروز هم این مدل تقلید ناقص از غرب، جریان دارد و در دوره کنونی هم به عنوان وجه غالب توسعه و یک اصل مفروض در همهی دولتهای پس از جنگ پذیرفته شده است و هر دولت، در حال پیاده کردن بخشی از این مدل توسعه است.
شما فرمودید که از اصول اولیه توسعه لیبرالی، امانیسم و سکولاریسم است، خب هر دو اصلی که ذکر فرمودید در تضاد ماهوی و جوهری با بنیانهای انقلاب اسلامی هستند. با این وصف، چگونه با وجود ایجاد انقلاب، باز دولتها به سراغ همین مدل توسعه رفتند؟
به این دلیل که هیچ کدام از دولتهای ما تعهد واقعی به انقلاب اسلامی نداشتند و شناخت عمیقی هم از انقلاب اسلامی نداشتند. بعضی از آنها احساس میکردند که توسعه غربی با دیدگاههای دینی قابل جمع است. بعضی از آنها هم میدانستند اینگونه نیست اما میگفتند که اولویت با توسعه غربی است.
چرا اولویت با توسعه غربی است؟
بخاطر اینکه معتقد بودند توسعه غربی زندگی انسان را به سامان میکند مثلا دولت اصلاحات، تضاد آزادی و دین را مطرح میکرد و به صراحت میگفت اگر رقابت بین آزادی و دین صورت بگیرد، باید آزادی برنده شود. امروزه عین همین تضاد را هم به شکلی دیگر بین رفاه و پایبندی به اصول انقلاب مطرح میکنند.
در دولت سازندگی چنین وانمود میشد که توسعه غربی با اصول انقلاب قابل جمع است که در حقیقت قابل جمع نبود. در همین راستا تلاشهایی در دولت نهم و دهم هم وجود داشت که تلاش میکردند ارزشهای انقلاب را با توسعه غربی جمع کنند که در عمل، شدنی نبود و منجر به حذف دین از جامعه میشد.
محصولات و نتایجی که این مدل توسعه لیبرالی از بعد از انقلاب در کشور داشته است چیست؟
مهمترین پیامد این مدل توسعه، تعمیق بحران هویت در جوان امروز ایران بوده است یعنی انسان امروز ایرانی که از اواخر دوران قاجار و در دوران پهلوی گرفتار بحران هویت شد؛ بعد از پیروزی انقلاب، این بحران هویت در انسان ایرانی شدت گرفت، تعمیق یافت و منجر به این شد که بخشی از جامعه ما رسما به سمت سکولاریسم بروند. شاهد این در طبقه متوسط جدید شهری است که انگارهها، الگوها و جهتگیریهای آنها هیچ نسبتی با انقلاب اسلامی ندارد. این توسعه غربی و تقلید ناقص از غرب بسیاری از مشکلات دیگر ما هم اعم از آلودگی هوا، فساد اقتصادی و... را ایجاد کرده است.
به نظر شما ادامه این روند توسعه در کشور، چه آیندهای را برای ایران رقم خواهد زد؟
این روند توسعه که همان تقلید ناقص از تمدن غرب است به بن بست خواهد رسید کما اینکه الان هم در خیلی از عرصهها به بن بست رسیدهایم یعنی امکانی برای ادامه دادن این مسیر غلط را نداریم حالا به هر عنوانی که باشد. چه به عنوان اینکه برخی میگفتند این مدل با دین سازگار است و چه با عنوان اینکه برخی دیگر میگفتند این مدل با دین سازگار نیست بلکه باید به همین مدل غربی تن در دهیم اما در عمل، در کشور ما نه الگوی دینی پیاده شد نه الگوی غربی.
انتهای پیام/