ابعاد وابستگی سیاست خارجه ترکیه به آمریکا و رژیم صهیونیستی
سیاست خارجی ترکیه گرچه در برخی مقاطع تلاش داشته خود را مستقل نشان دهد، اما همواره به صورت سنتی تحت تاثیر لابیهای سنگین آمریکایی و اسرائیلی در آنکارا بوده است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، یکی از مهمترین مولفههای تحولات منطقهای در دوره اخیر، تغییرات و نوسانات گسترده سیاست خارجی ترکیه به عنوان یکی از تأثیرگذارترین بازیگران منطقهای است که به عمق پیچیدگی های تحولات کنونی منطقه میافزاید. تحکیم پایههای سیاست داخلی و قدرتنمایی تک حزبی در داخل ترکیه طی دو دهه اخیر، انگیزه اردوغان برای ریسکپذیری زیاد در سیاست خارجی را افزایش داد. در نتیجه درگیری لفظی أردوغان با شیمون پرز در اجلاس دافوس در سال 2009 و انتقاد از سیاستهای خصمانه رژیم صهیونیستی در نوار غزه، اعتبار و محبوبیت گستردهای برای اردوغان و حزب متبوع وی به وجود آمد. ترکیه در قامت تجربه موفقی که از این تحول به دست آورده بود، سعی کرد بار دیگر خود را وارد بازی بزرگتری در سوریه نماید. بویژه اینکه تمامی اطلاعات جاسوسی کشورهای مختلف نشان از آن داشت که موضوع سوریه ظرف نهایتا شش ماه با براندازی دولت به پایان خواهد رسید.
انگیزه های منفعت طلبی اردوغان با تشویق های آمریکا دو چندان می شد، اوباما در اوایل سال 2011 از ترکیه به عنوان دموکراسی بزرگ اسلامی و مدلی برای سایر کشورهای اسلامی در منطقه یاد کرد. در سال 2012 نیز از أردوغان به عنوان 5 رهبر بزرگی که با آنها همکاری گسترده دارد، نام برد.
موضوع دیگری که باعث ورود ترکیه به حوادث کشورهای عربی شد، این نکته بود که بیشتر این خیزشها توسط گروههای منسوب به اخوانالمسلمین در مصر، تونس و سوریه انجام شد که ترکیه روابط خوبی با آنها داشت. به عبارت دیگر انقلابهای عربی این ذهنیت را برای نظام تصمیمگیری ترکیه ایجاد کرد که آنها باید به عنوان قدرت تعیین کننده و الگو برای تحولات منطقه وارد عمل شوند. این اعتقادی بود که نظریهپردازان اصلی سیاستهای ترکیه دنبال میکردند. احمد داووداوغلو وزیر خارجه اسبق ترکیه و نخست وزیر سابق این کشور در مراحل آغازین این تحولات معتقد بود که ترکیه مسیر تغییرات در خاورمیانه را هدایت خواهد کرد، این همان دیدگاهی بود که آمریکا در ذهن تصمیم سازان آنکارا ایجاد کرده بود. اما تحولات به قدری با سرعت پیش رفت که مسئولان ترکیه ناگهان خود را در میانه یک راه بی بازگشت دیدند و متوجه شده اند مواضع آنها به اندازهای تند بوده که امکان بازگشت از آن وجود ندارد. آنکارا اشتباه محاسباتی خود را در آینه تحولات کشورهای دیگر درک کرده بود. تونس که یکی از باثبات ترین کشورهای بهار عربی بود، رویکرد اسلام گرایی را در نتیجه اشتباهات سیاسی مقامات تازه به قدرت رسیده تغییر داد، در مصر کودتای دیگری برای براندازی دولت محمد مرسی برپا شد که می خواست خود را داعیه دار جنبش جهانی اخوان المسلمین نشان دهد و پیش از سر و سامان دادن به اوضاع داخلی مصر به دنبال هدایت و رهبری خیزش های مردمی در کشورهای دیگر بود. در سوریه نیز طرح اخوانی ها در مراحل مختلف خود حتی با استمداد از جریانهای تروریستی که به صورت همهجانبه از سوی ترکیه و غرب حمایت میشدند، نیز با گشایش همراه نبود.
گرچه در شرایط کنونی، ترکیه به عنوان یکی از بازیگران تأثیرگذار در معادلات منطقهای به شمار میرود، اما این وزنه منطقهای نه به علت سیاست های متوازن این کشور، بلکه به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک آن و همسایگی با کانونهای بحران در منطقه و سیاستهای پرنوسان حزب عدالت و توسعه و طرح موضوعاتی نظیر حمایت از گروههای تروریستی و بحران پناهجویان سوری است.
ماهیت نوسانات سیاست خارجی ترکیه
ماهیت نوسانات سیاسی خارجی ترکیه به دلیل مولفه های قدرت غیر ثابت ترکیه است، ترکیه به شدت به جهت اقتصادی ضربه پذیر است و همین موضوع ترکیه را مجبور کرده با اهرمهای مختلف وارد عمل شود و چندان هم اختیار و آزادی عمل نداشته باشد. از سوی دیگر در داخل ترکیه کشورهای مختلفی دارای اهرم های فشار هستند، آمریکا به صورت سنتی دارای لابی بسیار سنگین در عرصه داخلی ترکیه هست. این لابی از مدت ها پیش با وجود نوساناتی که داشته، همچنان به عنوان مهم ترین عامل تاثیرگذار خارجی در سیاست های ترکیه شناخته می شود. لابی های اتحادیه اروپا و اسرائیل نیز از گذشته های دور در ترکیه فعال هستند. تمایل ترکیه به پیوستن به اتحادیه اروپا از مهمترین انگیزههای این کشور برای همگرایی سیاستهای خود با کشورهای اروپایی بود، این موضوع طی دهه های گذشته به عنوان اهرم فشاری از سوی این کشورها بر ضد ترکیه استفاده می شد. رژیم صهیونیستی نیز به حکم مناسبتهای اقتصادی و تجاری و امنیتی که دارد، تاثیر گسترده ای بر سیاست گزاری های آنکارا داشته است. عرب ها نیز چند سالی است که یک لابی قوی در ترکیه درست کردند. این لابی به علت بحران مالی ترکیه و امکانات مالی بالایی که عرب ها دارند، بسیار قدرتمند عمل می کند، این موضوع نشان می دهد که فرایند تصمیم سازی در ترکیه بسیار پیچیده است که ما باید نسبت به این فرایند توجه داشته باشم.
موضوع دوم مربوط به گرایش های فردی افراد تاثیر گذار سیاسی در ترکیه است، نمونه این روند را می توان در رابطه با احمد داوود اوغلو مطرح کرد، وی بر اساس آرمان های شخصی که در ذهن داشت، سیاست های ترکیه را ترسیم کرد و ترکیه را به این سمت کشاند. در مورد اردوغان نیز همین رویکرد وجود دارد که به دنبال رسیدن به رهبری جهان اسلام است و برخی رفتارهایش از این انگیزه سرچشمه می گیرد.
همچنین سیاست ترکیه سیاستی کاملا پراگماتیسم است و ترکیه سیاست های خود را برای اساس منافع کوتاه مدت ترتیب می دهد، بنابراین برای فهم سیاست خارجی ترکیه باید متوجه باشیم که این تغییر ها بنا به کدام منافع داخلی یا خارجی حزب حاکم باز می گردد. این درک می تواند تحلیل سیاست های خارجی ترکیه را آسان کند.
بخش اول: روابط دیرینه ترکیه با آمریکا
بسیاری از مسائل اساسی سیاست داخلی و خارجی ترکیه مرتبط با مجموعه منافع آمریکا به شمار میرود. کنگره آمریکا نقش اساسی در چارچوب بندی مناسبات آمریکا با ترکیه و نظارت بر این روند دارد. ترکیه از دیرباز به عنوان متحد قدیمی پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو ) مطرح بوده است. این کشور پتانسیل اقتصادی و اهمیت ژئوپلیتیک برای آمریکا دارد ، چرا که حد فاصل منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی و قارههای اروپا و آسیا بوده و در رتبه شانزدهم اقتصاد جهانی قرار گرفته است. از سوی دیگر مقامات ترکیه نیز خواستار دستیابی به حمایت سیاسی و استراتژیک آمریکا و دیگر متحدان حاضر در پیمان ناتو هستند. تنوع اقتصادی و شرایط مساعد نظامی که ترکیه طی دهههای گذشته از آن بهرهمند بود ، باعث شده به دنبال نفوذ بیشتری در غرب باشد.
از مهمترین موضوعاتی که کنگره آمریکا در زمینه مناسبات با ترکیه آنها را مدنظر قرار میدهد، سه موضوع اساسی زیر است:
- تلاش با ترکیه در خاورمیانه برای تأثیرگذاری بر نتایج تحولات سیاسی موجود در سوریه و عراق و افغانستان و کشورهای دیگر و مقابله با نفوذ ایران در منطقه.
- روند پرنوسان مناسبات ترکیه با رژیم صهیونیستی و به چالش کشیده شدن این مناسبات طی 10 سال گذشته و امکان بهبود این روابط و نحوه تأثیرگذاری موارد مذکور در مناسبات بین ترکیه و آمریکا.
- کنگره آمریکا یا ریاست جمهوری این کشور برای تحت فشار قرار دادن ترکیه همواره از موضوع جنایت ترکیه در کشتار جمعی ارامنه در جریان جنگ جهانی اول از سوی امپراتوری عثمانی صحبت می کند.
برخی مسائل دیگر نیز در نحوه اولویت بندی های آمریکا نسبت به مسائل موجود در ترکیه مشاهده میشود. این موارد عبارتند از:
- حقوق اقلیتهای مسیحی در ترکیه.
- مشکل پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا.
- افزایش حجم تبادلات تجاری با ترکیه.
- نقش ترکیه در منازعه قبرس
کنگره آمریکا در حال حاضر سالیانه بالغ بر 5 میلیون دلار کمک نظامی و امنیتی به ترکیه ارائه میکند. همچنین اتحادیه اروپا نیز کمکهای فنی و مالی بالغ بر یک میلیارد دلار به عنوان بسته حمایتی در مرحله قبل از پیوستن به این اتحادیه به ترکیه ارائه میدهد.
از سال 2011 همکاریهای آمریکا و ترکیه در مسائل مربوط به خاورمیانه افزایش پیدا کرد. ترکها علاوه بر استقبال از سامانه دفاع موشکی ناتو در اراضی خود، اقدام به همگرایی و هماهنگی با برنامههای آمریکا در تعامل با موضوعات منطقهای از جمله بحران سوریه کردند. از سوی دیگر تغییرات صورت گرفته در سیاست داخلی ترکیه باعث افزایش نفوذ و ورود آنها در تحولات منطقهای شده بود. مقامات ترکیه اعلام کردند که به دنبال حفظ اختلاف سنتی خود و مناسبات اقتصادی با کشورهای غربی عضو ائتلاف ناتو به اتحادیه اروپا هستند. آنها بر اهمیت موقعیت ترکیه در چهار راه استراتژیک بین اروپا و آسیا تأکید داشتند و معتقد بودند که این موقعیت استراتژیک قدرت نرم روزافزونی را برای تحرک بخشیدن به عمق استراتژیک ترکیه خواهد داد.
بررسی تطابق منافع آمریکا و ترکیه موضوع سادهای نیست و نیازمند پیچیدگی و پتانسیل بیشتری است، اما چیزی که در این زمینه نباید نادیده گرفته شود، این است که همگرایی بین آمریکا و ترکیه در رابطه با مسائل خاورمیانه از سال 2011 تاکنون شاهد روند رو به رشد ملموسی بوده است. این موضوع به دو عامل بستگی دارد:
- رهبران ترکیه نیازمند کمک آمریکا و حمایت آنها از آنچه که روند تحول دموکراتیک در منطقه گفته می شود، هستند.
- آمریکا در راستای حمایت از منافع خود در منطقه به ویژه بعد از پایان عملیات نظامی در عراق و بروز ناآرامیهای اخیر در کشورهای منطقه و افزایش نقش روسیه که با افت موقعیت واشنکتن همراه بوده، بیش از پیش به ترکیه تکیه کرده است.
این عوامل طی سالهای گذشته باعث ایجاد نشستهای دوجانبه عالیرتبه در میان مقامات سیاسی و استراتژیک دو کشور شده و آنها رایزنیهای گستردهای را در رابطه با مسائل منطقه و به ویژه سوریه داشتهاند. موافقت ترکیه برای استقرار سامانه آمریکایی هشدار سریع در اراضی خود به عنوان بخشی از سامانه دفاعی ائتلاف ناتو نیز بخشی از این روند بوده و علامت مثبتی به شمار میرود مبنی بر اینکه ترک ها همچنان به دنبال همکاری استراتژیک با واشنگتن هستند.
از زمان روی کار آمدن باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا ، مسئولان دولتی این کشور توجه ویژهای به توسعه مناسبات استراتژیک چندوجهی با ترکیه معطوف کردند. در آوریل 2009 باراک اوباما به ترکیه سفر کرد. وی در جریان این سفر که اولین سفر خارجی او بعد از رسیدن به پست ریاست جمهوری به شمار میرفت، در پارلمان ترکیه سخنرانی کرده و از نمونه ای از مشارکت مطلوب با ترکیه خبر داد. او در این زمینه گفت: ترکیه متحد بسیار با اهمیت است... ترکیه آمریکا باید در کنار هم بایستند و با همکاری کنند تا بتوانند به چالشهای دوره خود فائق شوند.
با این وجود مواضع و بیانیههای بعدی آمریکاییها و ترکها به ویژه در خصوص مناقشه ارمنستان و ایران و رژیم صهیونیستی باعث کشمکشهای لفظی بین دو کشور در مجموعه ای از اولویتها شد. در مارس 2010 ترکیه سفیر خود را به صورت موقت از آمریکا خارج کرد، این اقدام پس از آن صورت گرفت که کمیسیون روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا گزارشی را در زمینه امکان وقوع کشتار جمعی ارامنه از سوی ترک ها ارائه کرد. این اتفاق پس از آن رخ داد که مناسبات ترکیه با رژیم صهیونیستی در پی حوادث کشتی مرمره به تیرگی گرائیده بود.
با این وجود ترکیه در سال 2011 با پذیرش سامانه راداری و سپر دفاع موشکی ناتو در خاک خود موافقت کرد که این موضوع تا حد زیادی چالشها و منازعات سابق در عرصه سیاست خارجی را حل و فصل کرد. همچنین همکاری ویژه و مستحکم بین آمریکا و ترکیه در تحولات خاورمیانه و بحران سوریه آغاز شد تا سامانه انتقال روند قدرت در این کشور شده و از حضور ایران در عرصه معادلات منطقه ای جلوگیری کند. این همکاریها در حالی دنبال میشد که بنا بر گزارشی که از سوی تیم ویژه آمریکایی وابسته به شورای روابط خارجی پارلمان (به ریاست استیون هادلی مشاور سابق امور امنیت ملی و مادلین آلبرایت وزیر خارجه سابق ) در سال 2012 انجام شده بود ، نظرسنجیها در ترکیه نشان میداد که افکار عمومی این کشور رویکرد خوبی در قبال آمریکا ندارد. این مشکل میتوانست در صورت وجود آزادی بیان و حفظ حقوق شهروندی در این کشور آسیبی به مناسبات دوجانبه وارد کند.
آمریکاییها در جهت بهبود شاخص های دیدگاه مردم ترکیه نسبت به خود انتقاداتی را در زمینه مسائل مربوط به آزادی های فردی در این کشور مطرح می کردند. از سوی دیگر ترکیه در پی ایجاد تنش در مناسبات با رژیم صهیونیستی ، از واژه تروریسم دولتی برای توصیف این رژیم استفاده کرده و خواستار تحریمهای بینالمللی بر ضد اسرائیل بود. اردوغان همچنین با مقامات حماس در ترکیه دیدار کرده و این جریان را یک حزب مقاومت توصیف کرد. به این ترتیب میتوان گفت که مجموعه از نوسانات در نحوه تعامل میان آمریکا و ترکیه وجود داشته که این روند جدای از خط استراتژیک کلی موجود بین دو کشور مبتنی بر همگرایی های منطقه ای و بین المللی است.
با وجود اینکه منافع و سیاستهای آمریکا و ترکیه در بسیاری از زمینهها با هم تطابق دارد ، میتوان گفت که افزایش نفوذ منطقهای ترکیه و بالا رفتن اعتماد به نفس این کشور در ابعاد نظامی و اقتصادی، باعث شد تا ترکیه خود را تا حدی از آمریکا بینیاز بداند و سطح وابستگی خود به این کشور را کم کند. با این وجود از دیدگاه آنکارا، آمریکا و دولتهای غربی موقعیت و جایگاه و تکنولوژی نظامی پیشرفته در اختیار دارد که برتر از سایر رقبای بین المللی آنهاست. در چارچوب تحقیقات جدی و هماهنگیهای ممکن میان دولت باراک اوباما رئیسجمهور سابق آمریکا با ترکیه و آشنایی نمایندگان کنگره با مسائل مرتبط با ترکیه، آنها نحوه این مناسبات را در ابعاد مختلف مبتنی بر منافع آمریکا مورد بررسی قرار دادند. موارد مطرح شده اعضای کنگره و مسئولان دولت آمریکا در رابطه با مشارکت دادن ترکها در تلاشهای انجام شده برای ایجاد تغییرات منطقهای شامل موارد زیر بود:
- مشخص کردن نحوه تلاش برای تشویق ترکیه به بهبود مناسبات با اسرائیل.
- مشخص کردن ماهیت مناسبات و میزان همکاریهای نظامی و اطلاعاتی میان ترکیه و ائتلاف ناتو از جمله استفاده مشترک از پادگانها و اراضی ترکیه و مشارکت اطلاعاتی برای مقابله با حزب کارگران کردستان.
- مشخص کردن نقش ترکیه در حمایت از عملیات آمریکایی انتقال سیاسی و اقتصادی قدرت در کشورهایی محور بازدارنده منطقه ای.
- مشخص کردن تناسب و نحوه هماهنگی با ترکیه برای اعمال فشار یا تشدید تحریمهای یکجانبه یا بینالمللی در ابعاد مختلف دیپلماتیک ، نظامی و اقتصادی برای تضعیف یا تغییر رفتار کشورهای همسایه ترکیه.
- افزایش هماهنگیهای امنیتی با دولت ترکیه و سایر متحدان این کشور در منطقه.
مناسبات واشنگتن - آنکارا در دولت جدید آمریکا
در اواخر حاکمیت دولت اوباما در آمریکا ، اختلافاتی بین واشنگتن و آنکارا در برخی تحولات و موضعگیریهای منطقهای به ویژه در خصوص بحران سوریه و حمایت آمریکا از نیروهای کرد این کشور به وجود آمد. این اختلاف در پی کودتای ناکام به وقوع پیوسته در ترکیه به اوج خود رسید و دولت اردوغان صراحتاً آمریکا را به دست داشتن در پشت پرده این کودتا متهم کرد و از دولت این کشور خواست اقدامات عملی برای بازپسگیری فتح الله گولن از مهم ترین مخالفان اردوغان که در ایالت پنسیلوانیا زندگی می کند را فراهم کند. مجموع این پروندهها باعث تیرگی روابط دوجانبه شد. همین موضوع باعث شد ترکیه به صورت موقت از تبعیت آمریکا خارج شده و تلاش کند به سمت اردوگاه روسیه و ایران در منطقه گام بردارد. سفر اخیر مایک پمپئو رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا به ترکیه که نخستین سفر خارجی وی پس از انتصاب از سوی دونالد ترامپ بود، به کلید واژهای تبدیل شد که پیشبینیها در رابطه با چرخش ناگهانی مواضع منطقهای رجب طیب أردوغان رئیسجمهور ترکیه از اردوگاه روسیه به محور آمریکایی را عملی کرد.
همان طور که رسانههای ترک و آمریکایی اعلام کردند، محور اصلی این مذاکرات نیز مانند تماس تلفنی دونالد ترامپ با اردوغان در رابطه با ایجاد منطقه امن در سوریه بوده است. به نظر میرسد دولت ترکیه حسابی روی سیاستهای دولت ترامپ در سوریه حساب باز کرده و تلاش دارد از این سیاستها در راستای افزایش سقف منافع و مطالبات منطقه ای خود استفاده کند. تقریباً به صورت همزمان با تحرکات دیپلماتیک آمریکا و ترکیه در منطقه، نیروهای ارتش ترکیه در آستانه ورود به الباب تحرکات خود را تشدید کردند. این در حالی است که ارتش سوریه نیز تلاش خود را برای بستن مسیر الرقه به روی نیروهای سپر فرات افزایش داده است.
از سوی دیگر آمریکایی ها تلاش دارند طرح قدیم – جدید احیای ترکیه برای تبدیل شدن به الگوی کشورهای اسلامی در برابر نفوذ مردمی انقلاب اسلامی ایران را دنبال کنند. به همین علت است که مقابله با نفوذ ایران در منطقه به کلید واژه مسایل مطرح شده در نشست های دو جانبه اردوغان و دیدارهای پمپئو در ترکیه تبدیل شده بود. در همین رابطه آمریکا قصد دارد که ترکیه وارد ائتلاف عربی تحت رهبری عربستان برای عملیات در سوریه و عراق شود. عبدالباری عطوان تحلیل گر عرب در این باره در رای الیوم نوشته است: اردوغان به خوبی می داند که ترامپ می خواهد محورعربی را احیا کند و ائتلافی سنی در منطقه برای مواجهه با ایران شیعه ایجاد کند، به همین دلیل به سرعت بار سفر به کشورهای حاشیه خلیج فارس را بسته تا خود را به عنوان ستون خیمه ضد ایرانی معرفی کرده و از این فضا برای بهبود موقعیت منطقهای خود استفاده کند.
به این ترتیب به نظر میرسد تمام وعدههایی که ترکیه در زمینه تفاهمها و مرزهای جغرافیایی برای نفوذ در حلب و اطمینان هایی که به دمشق داده بود، همانطور که پیش بینی میشود، در راستای انتظار برای مشخص شدن سیاست جدید کاخ سفید در سوریه بود. امروز مناسبات آمریکا برای ترکیه از هر چیز دیگری مهمتر به نظر میرسد ، هماهنگی و همکاری بیشتر با مقامات واشنگتن به صورت روزانه در اظهارات مسئولان ترک شنیده میشود. النار شفیق مشاور رئیسجمهور ترکیه در جریان مصاحبه مطبوعاتی در کاخ ریاست جمهوری گفته است: ما در حال حاضر تمامی افقها برای آغازی دوباره با آمریکا را در اختیار داریم. اردوگاه محور مقاومت پیش بینی چنین چرخشی را کرده بود، لذا از این موضوع غافلگیر نشد.
مناسبات نظامی ترکیه و آمریکا
ترکیه از دیرباز تلاش گستردهای برای دستیابی به تجهیزات پیشرفته نظامی آمریکا شامل جنگندههای مختلف، هواپیمای بدون سرنشین ، بالگردها و سامانههای دفاع موشکی به کار گرفته است. کارخانجات تسلیحاتی ترکیه در همین راستا پروژههای مشترکی را با کارخانههای نظامی آمریکا انجام دادند که یکی از این پروژهها تولید هواپیماهای اف 35 است. ترک ها در عین حال برای توسعه صنایع دفاعی و نظامی خود و ورود به معاملههای تسلیحاتی در زمینه صادرات و واردات سلاح و برگزاری مانورهای نظامی مشترک، به دنبال ایجاد تنوع در ابعاد نظامی بر آمده و با کشورهای خارج از ائتلاف ناتو نظیر چین و روسیه و پاکستان و کره جنوبی نیز در این رابطه تبادلاتی دارد. آمریکاییها همچنین از برنامه کمکهای نظامی و امنیتی خود به ترکیه برای اعمال سیاستهای خود در این کشور و نتیجه بخشی و همگرایی با دولت و ارتش سوریه بهرهبرداری میکنند. این برنامهها با عنوان مقابله با شبکههای تروریستی و جنایتکار فعال در منطقه دنبال شده و علمیات در مناطق مرزی و عمق خاک ترکیه را شامل می شود.
از سال 2008 تاکنون ترک ها اهمیت زیادی برای دستیابی به هواپیماهای بدون سرنشین قادر به حمل سلاح از آمریکا ایجاد کرده است تا بتواند از آنها بر ضد حزب کارگران کردستان استفاده کند. آمریکاییها پیش از این چهار هواپیمای بدون سرنشین غیر مسلح از نوع پریدیتور به ترکیه داده بودند، اما رایزنیهای بیشتر میان دولت اوباما به کنگره در رابطه با فروش انواع جدید از هواپیماهای بدون سرنشین به ترکیه با مشکلاتی مواجه شد و این معامله صورت نگرفت.
ائتلاف بین آمریکا و ترکیه از مدتها پیش بر روی مسائل دفاعی در چارچوب روابط دوجانبه و مناسبات موجود با ائتلاف ناتو متمرکز شده است. در سایه تنشهایی که امنیت ملی آمریکا در خاورمیانه با آن مواجه است ، ترکیه امروز یک متحد مستحکم برای آمریکا به شمار میرود. ترکیه فاصله کمی نسبت به مهمترین مناطق جهان داشته و همین موضوع اهمیبت و ارزش جغرافیایی منطقه و حضور نظامی و تسلیحاتی و تحرکات نظامی آمریکا و ائتلاف ناتو را افزایش میدهد. موضوع سامانه دفاعی آمریکا و ناتو در اراضی ترکیه و تبدیل کردن یگان فرماندهی هوایی ائتلاف در ازمیر به یگان نیروهای زمینی، اهمیت استراتژیک این کشور را نسبت به متحدانش افزایش داد.
مهمترین حضور نظامی آمریکا در ترکیه مربوط به پایگاه هوایی اینجرلیک در نزدیکی شهر ازنا واقع در جنوب ترکیه میشود که بیش از 1500 نظامی آمریکایی به همراه 3500 کارمند ترک در قالب طرح های پیمانکاری در آن مشغول به کار هستند. از زمان پایان جنگ سرد پایگاه اینجرلیک به عنوان مرکز حمایت از عملیات آمریکا و ائتلاف ناتو در عراق و بوسنی و هرزگوین و کوزوو و افغانستان فعالیت کرده است. براساس اعلام یک نشریه تخصصی نظامی ، آمریکا در پایگاه اینجرلیک گنبدهایی حفاظت شده را ایجاد کرده که بالغ بر 60 تا 70 بمب جاذبه ای هسته ای از نوع B 16 در آن مستقر کرده است.
از سال 1948 تاکنون آمریکاییها بالغ بر 13.8 میلیارد دلار کمک نظامی (8.2 میلیارد دلار به صورت کمک بلا عوض و 5.6 میلیارد دلار به صورت قرض) به ترکیه دادهاند، اما سقف کنونی کمک های امنیتی و نظامی آمریکا به ترکیه 5 میلیون دلار در سال است. این کمکها در زمینههای آموزش نظامی جهانی و اعمال قوانین لازم برای مهار تجارت مواد مخدر و برنامههای اعمال شده در زمینه منع اشاعة تسلیحات کشتار جمعی و مبارزه با تروریسم به کار گرفته میشود.
تقویت مناسبات تجاری دوجانبه
درست است که دولتهای متوالی آمریکا اهمیت زیادی به تبادل تجاری با ترکیه میدادند، اما دولت باراک اوباما این اهمیت را به صورت دو چندان مطرح کرد، چرا که دیدگاههای ویژهای در رابطه با مناسبات استراتژیک دوجانبه با ترکیه داشت. در همین راستا در سالهای اخیر چارچوب مناسبات تجاری دوجانبه با وجود شکاف موجود تبادلات تجاری به نفع آمریکا افزایش قابل ملاحظهای پیدا کرد. آمریکا ترکیه را به عنوان یکی از بازارهای دارای اولویت می دانست و در سایه ناهماهنگی سیاستهای تجاری آمریکا استراتژی ویژهای را در رابطه با تقویت صادرات ترکیه وضع کرده بود. از سوی دیگر وزارت اقتصاد ترکیه نیز شش ایالت آمریکا را برای تقویت و بالا بردن سطح تبادل تجاری دوجانبه مشخص کرده بودند که عبارت بودند از ایالتهای : کالیفرنیا ، تگزاس ، نیویورک ، فلوریدا ،ایلینوی و جورجیا.
مقامات ترکیه به مناسبتهای مختلف پیشنهاد عقد توافق تجارت آزاد و ایجاد مناطق صنعتی برای سرمایه گذاری در ترکیه به صورت مشترک آمریکا را مطرح میکردند، اما تلاشهای آنها در موفقیت قابل توجهی همراه نشد.
بخش دوم: روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی
طی دهه 90 قرن گذشته میلادی و آغاز دهه اول قرن 21، ترکیه و رژیم صهیونیستی مناسبات نظامی و همکاریهای گستردهای در ابعاد مختلف داشتند. نتیجه این همکاریها امضای چند توافقنامه دوجانبه از جمله توافق تجارت آزاد بود که در سال 2000 به امضا رسید. اما در سالهای اخیر و بویژه بعد از حمله نیروهای صهیونیستی به کشتی مرمره که به دنبال ورود به نوار غزه و شکستن محاصره این منطقه بود، مناسبات دوجانبه در ابعاد سیاسی و دیپلماتیک به تیرگی گرایید، با این وجود مناسبات اقتصادی بین آنکارا و تلآویو همچنان بقوت خود باقی ماند.
اتفاقی که بعد از مواضع سرسختانه دولت اردوغان در قبال رژیم صهیونیستی افتاد ، این بود که نقش ارتش در جامعه ترکیه تضعیف شده و محبوبیت أردوغان و سایر رهبران حزب حاکم بالاتر رفت. به نظر میرسید این ابزار یکی از سیاستهای حزب حاکم أردوغان برای تسلط بر افکار عمومی جامعه ترکیه و منطقه بود. بر این اساس رهبران ترکیه در این باره تمام اقدامات امنیتی رژیم صهیونیستی در کرانه باختری و نوار غزه را اقداماتی روشمند با هدف بدرفتاری با مردم فلسطین ارزیابی میکردند. رهبران ترکیه اعلام کردند که رژیم صهیونیستی تا حد زیادی از توانمندی نظامی و بازدارندگی خود برای تعامل با مشکلات منطقه استفاده میکند. یکی از مهمترین حوادثی که باعث بروز نابسامانی در مناسبات دوجانبه شد، حمله رژیم صهیونیستی به کشتی مافی مرمره بود که به دنبال شکست محاصره دریایی نوار غزه برآمده بود. در پی این اقدام ، ترکیه سطح مناسبات دیپلماتیک خود با رژیم صهیونیستی را به نمایندگان وزیر کاهش داد. آنکارا شرایطی نظیر جبران خسارتهای قربانیان حمله به کشتی ، رفع محاصره غزه و عذرخواهی رسمی رژیم صهیونیستی از این حادثه را برای عادی سازی روابط با اسرائیل مطرح کرد. نهایتاً در سال 2013 با عذر خواهی رسمی بنیامین نتانیاهو و تلاشهای آمریکا با هدف پر کردن شکاف موجود در مناسبات بین ترکیه و اسرائیل اقدامات سریع برای عادی سازی روابط دوجانبه آغاز شد. این در حالی بود که رفع محاصره غزه به عنوان یکی از شرایط ترکیه محقق نشده بود و علاوه بر اینها در این مدت دو جنگ خانمان سوز به ملت غزه تحمیل شد.
میتوان گفت که مناسبات متشنج بین ترکیه و اسرائیل در آن برهه زمانی باعث بروز مشکلاتی برای آمریکا شد. آمریکاییها در این مدت به دنبال هماهنگسازی سیاستهای منطقهای خود با این دو کشور متحد خود بودند، مسئولان این کشور از پیامدهای ناشی از کشمکشهای موجود بین ترکیه و اسرائیل و نظام منطقهای و منافع خود نگران بودند. به همین علت تلاش زیادی برای بهبود مناسبات در دستور کار قرار دادند.
در این رابطه کنگره آمریکا نیز وارد عمل شده و در روز 24 جولای 2010 مصوبه ای را به تصویب رساند تا حمله به کشتی ترکیه را اقدامی از سوی عوامل تروریستی نشان دهد. کنگره در عین حال حمایت خود از حق اسرائیل برای دفاع از خود را اعلام کرده و از دولت ترکیه خواست اهمیت مناسبات قوی و مستمر با اسرائیل را به رسمیت بشناسد و حمایت از گروههایی که احتمالاً با جریانهای تروریستی ! [منظور کنگره آمریکا نیروهای مقاومت فلسطین در غزه بود] مرتبط هستند را متوقف کند.
علاوه بر شاخصهای دیگری که نشان دهنده بهبود مناسبات ترکیه و رژیم صهیونیستی بود، عذرخواهی بنیامین نتانیاهو بلافاصله و با سرعتی فوقالعاده به همگرایی میان دو طرف در ابعاد نظامی و اطلاعاتی و سیاسی ختم شد. به این ترتیب گزارشهای رسانه ای از آغاز مرحلهای جدید از هماهنگیها بین ترکیه و اسرائیل در رابطه با مسائل مربوط به سوریه و امکان انتقال و مصرف ترکیه از گاز طبیعی کشف شده در سواحل دریای مدیترانه مطرح شده است.
برخی تحلیلگران ، چالشهای بوجود آمده میان ترکیه و رژیم صهیونیستی را جنگ زرگری برای جلب اعتماد نیروهای محور مقاومت در منطقه ارزیابی می کنند، یکی از دلایل مطرح شده توسط این عده این است که در تمام مدت قطع مناسبات دیپلماتیک ترکیه و اسرائیل، مناسبات تجاری دو طرف نه تنها کاهش پیدا نکرد، بلکه در ابعاد مختلف با رشد شاخص ها همراه بود. صرف نظر از درست یا نادرست بودن این دیدگاه، اما واقعیت این است که ترکیه استقلال و ابزارهای کافی برای جدا شدن از ائتلاف غربی – صهیونیستی را ندارد و حتی اگر تغییر مواضع آنکارا در سالهای اخیر را واقعی بدانیم، سیاستگذاران این کشور در ادامه به این نتیجه رسیدند که جدایی از غرب و اسرائیل منافع کوتاهمدت اقتصادی و سیاستهای آنها در منطقه را تأمین نمیکند.
در همین راستا طی ماههای اخیر رایزنی های فشردهای برای برقراری مجدد روابط دیپلماتک میان دو طرف صورت گرفت که نهایتا منجر به اعلام عادی شدن روابط آنکارا و تل آویو در اواخر ژوئن 2016 شد. بن علی یلدیریم نخست وزیر ترکیه در روز اعلام عادی سازی روابط گفت که شروط ترکها از جمله عذرخواهی اسرائیل، پرداخت غرامت و رفع محاصره غزه محقق شده که البته برای شروط اول و دوم سند رسمی منتشر نشد و برای شرط سوم هم پیش شرط تفتیش کشتیها در بندر «اشدود» در فلسطین اشغالی و سپس ارسال به غزه ذکر شد.
در نتیجه عادی سازی روابط ترکیه واسرائیل سفرای طرفین در سازمان ملل متحد و پیمان آتلانتیک شمالی ( ناتو) علیه منافع یکدیگر اقدام نخواهند کرد و درخواست لغو محاصره باریکه غزه پس گرفته می شود. بر اساس توافق به وجود آمده مقرر شد اقامه دعوی ترکیه علیه نظامیان اسرائیل لغو شود و فعالیت جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در ترکیه تحت نظر سازمان امنیت ملی ترکیه (میت) و سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) محدود شود . بر این اساس ترکیه مانع عملیات مقاومتی حماس خواهد شد و همکاری نظامی و تبادل اطلاعات میت و موساد گسترش خواهد یافت .در ابعاد تجاری نیز گاز طبیعی اسرائیل در مدیترانه شرقی از طریق ترکیه صادر خواهد شد و ترکیه از اسرائیل گاز خریداری خواهد کرد.
تحولات منطقهای نقش زیادی در همگرایی ترکیه و رژیم صهیونیستی ایفا کند. تلآویو و آنکارا درباره بحران سوریه و نفوذ منطقه ای ایران، اهداف و منافع مشترکی دارند و عادی سازی این روابط می تواند زمینه همکاری های بیشتری برای تحقق اهداف مشترک را فراهم کند. در این زمینه نباید فشار آمریکا به ترکیه برای عادی سازی روابط با صهیونیست ها را نادیده گرفت. علاوه بر اینها ترکیه یکی از اعضای اصلی ناتو محسوب می شود و ترکیه نمی تواند یکی از اصلی ترین اهداف ناتو که حفاظت از رژیم صهیونیستی در خاورمیانه است، را نادیده بگیرد.
بخش سوم: سیاست خارجی ترکیه در پی انقلابهای عربی
وقوع تحولات انقلابی در کشورهای عربی با ورود بازیگران مختلف با اهداف سیاسی و امنیتی متفاوت ، قدرت گرفتن بازیگران غیردولتی در منطقه و بروز جریانهای تروریستی تکفیری در عراق و سوریه موجبات ناامنی بیش از پیش محیط استراتژیک خاورمیانه را فراهم آورد. یکی از مهمترین نتایجی که این اتفاقات به دنبال داشته، فرسایش مرزهای سایکس پیکو بود که بخشی از نظم جدید آمریکایی در خاورمیانه بود. تغییرات منطقه کردنشین، فرسایش مرز سوریه و عراق و تهدیداتی که متوجه مرزهای اردن و لبنان و حتی عربستان و یمن بوده، همگی گویای تحولاتی در این حوزه است.
دگرگونی در اولویتها و رویکردهای منطقهای آمریکا فرصتهای استراتژیک برای حضور پررنگ ترکیه در معادلات خاورمیانه فراهم آورد. مقدمات این روند گرچه در دوره ابتدایی ریاست جمهوری باراک اوباما در آمریکا شکل گرفته بود ، اما از سال 2012 و همزمان با دور دوم ریاست جمهوری اوباما به اوج خود رسید. آمریکاییها میخواستند با استفاده از پتانسیل بازیگران منطقهای ، تعهدات بیشتری را برای حل و فصل چالشهای خود و کاهش هزینههای بینالمللی آمریکا ، به دوش این کشورها بیندازند. البته این اقدام باعث شد مناسبات واشنگتن با برخی طرفهای منطقهای دستخوش نوساناتی بشود.
حزب عدالت و توسعه که طی یک دهه حاکمیت بلامنازع خود در عرصه سیاسی این کشور، به لحاظ شاخصهای اقتصادی و رفاهی به یکی از موفقترین دولتهای تاریخ ترکیه تبدیل شده بود، در ابتدای تحولات عربی ، دست خود را برای بهرهبرداریهای سیاسی و دیپلماتیک از این انقلاب ها باز دید. فرید زکریا تحلیلگر و نظریهپرداز واقع گرای نوکلاسیک معتقد است که در طول تاریخ دولتهایی که به شدت ثروتمند شدند ، به توسعه ارتش خود مبادرت کرده اند. وقتی دولتی قدرتمند می شود، تلاش می کند نفوذ بین المللی خود را گسترش دهد و این موجب درگیر شدن بیشتر این کشور در مسایل بین المللی می شود.
پیش از آغاز این انقلابها ، ترکیه نگرش راهبردی جدیدی در سیاست خارجی خود ترسیم کرده بود که مبتنی بر صفر کردن مشکلات با کشورهای همسایه و اولویت دادن اقتصادی به این کشورها بود. نظریهپرداز این تئوری احمد داود اوغلو وزیر خارجه وقت ترکیه و نفر دوم قدرت در این کشور بود که بعد از رسیدن اردوغان به ریاست جمهوری، مدتی را نخست وزیر ترکیه بود، اما در نهایت مورد خشم اردوغان قرار گرفت و از قدرت کنار رفت. واقعیتهای ژئوپلیتیک در منطقه، خودشیفتگی حاکمان ترکیه در نتیجه موفقیت در شاخصهای داخلی حاکمیت، محدودیت ساختاری و کمتجربگی کارگزاران سیاست خارجی ترکیه و ماهیت مبهم و سهل ممتنع تحولات جدید خاورمیانه باعث تغییر نحوه تعامل دولت عدالت و توسعه با این رویکردها شد. نتیجه این تحولات این بود که دولتی که در اوایل دهه دوم قرن جدید به دنبال لغو روادید با بسیاری از کشورهای منطقه بود، به ناگاه سیاستهای خود را تغییر داده و روندی تنش آفرین را با تمامی واحدهای سیاسی اطراف خود آغاز کرد.
اقدامات آینده ترکیه در سوریه
سیاست ترکیه در قبال سوریه تابعی از وضعیت داخلی و خارجی ترکیه است، به این معنا که نحوه تعامل ترکیه با جناح آمریکایی و جناح عربی و سعودی و وضعیت داخلی ترکیه عوامل تاثیر گذار بر رویکرد ترکیه در بحران سوریه را مشخص می کند. چیزی که الان به نظر می رسد، این است که اردوغان تا رفراندوم سعی خواهد کرد روابط خود را با آمریکا و جناح عربی بهبود ببخشد، در نتیجه اقدامات وی علیه سوریه و محور مقاومت افزایش پیدا خواهد کرد. علت این موضع نیز کمک گسترده جناح عربی به اردوغان برای رفع بحران مالی و اقتصادی ترکیه و کمک سیاسی از آمریکا برای بهبود شرایط داخلی و عرصه بین الملل برای وی است. با توجه به اینها اقدامات خصمانه ترکیه علیه سوریه تداوم پیدا خواهد کرد که اوج این سیاست را در حملات روانی نسبت به محور مقاومت می توان دید. البته سوریه گرچه به دنبال رویارویی مستقیم با ترکیه در شمال سوریه نیست، اما سعی دارد مسیر عزیمت نیروهای کرد بعد از اشغال الباب به سمت الرقه را مسدود کند، این تاکتیک باعث توقف سیاست های آنکارا در حومه حلب شده و اجازه جدا سازی منطقه الرقه از سوریه به بهانه مبارزه با تروریست های داعش را نمی دهد. . ترکیه تلاش دارد یک منطقه خودگردان در سوریه ایجاد کند تا بتواند ارتش آزاد سوریه را در آنجا مشروعیت ببخشد و بتواند آوارگان سوری را در آن اسکان دهد، به این ترتیب می تواند هم بحران سیاسی و اجتماعی داخلی ناشی از حضور پناهندگان سوری را التیام ببخشد و هم در برابر جناح های سلفی داخلی عرض اندام کند. وی به این ترتیب می تواند خطر ایجاد کریکدور بین المللی از سوی کردها را نیز از بین ببرد.
نتیجه گیری
رویکرد پراگماتیسم دولت ترکیه و گرایشهای سنتی مولفه های قدرت در این کشور به سمت محور غربی بعلاوه افت شاخص های اقتصادی و نیاز مالی دولت ترکیه باعث تغییرات گسترده و نوسانات بالا در سیاست خارجی ترکیه شده است. این تغییرات گر چه در کوتاهمدت ممکن است منافع ترکیه را تامین کند، اما در بلند مدت ضربه های جبران ناپذیری به سیاست های منطقهای و بینالمللی این کشور وارد کرده و اعتبار جهانی آن را زیر سوال خواهد برد. همان طور که از ماهها پیش مشخص بود، بازیگران تأثیرگذار محور مقاومت در منطقه با توجه به سابقه منفی که طی سالهای گذشته از ترکیه دیده بودند، نسبت به تغییر سیاست های این کشور نظر خوش بینانه ای نداشتند. همانطور که طرف های غربی- عربی نیز در تعاملات خود با دولت آنکارا همواره جانب احتیاط را در پیش می گیرند.
بازی ترکیه در زمین آمریکا و عربستان چه دورهای کوتاه مدت تا پایان همه پرسی در این این کشور داشته باشد، یا استراتژی بلند مدت ترکیه در تعامل با مسایل منطقهای باشد، شاید بتواند حل و فصل بحران سوریه را با پیچیدگی بیشتری مواجه کرده یا دوره این درگیری ها را طولانی تر کند، اما نمیتواند به نتایج نهایی این جنگ در مسیر پیروزی اردوگاه مدافعان از سوریه تاثیرگذار باشد. در واقع میتوان گفت ترکیه و فرصت تاریخی خروج از اردوگاه بازندگان اصلی بحران سوریه را با گرایش مجدد به سمت غرب و محور مداخله جوی عربی در سوریه از دست داد و شاید بتوان گفت دیگر فرصتی برای کسب مجدد این شانس نداشته باشد.
انتهای پیام/