از ظرفیت فرهنگی مهاجرین در ایران استفاده‌ای نمی‌شود/نقطه آغاز برخی ایران‌ستیزی‌ها از همینجاست

از ظرفیت فرهنگی مهاجرین در ایران استفاده‌ای نمی‌شود/نقطه آغاز برخی ایران‌ستیزی‌ها از همینجاست

ابوطالب مظفری شاعر مطرح و برجسته افغانستانی گلایه دارد، از بی‌توجهی به ظرفیت فرهنگی مهاجرین افغانستانی در ایران و معتقد است نقطه آغاز برخی ایران‌ستیزی‌ها از همین جا شروع می‌شود.

خبرنگار حوزه مهاجرین، خبرگزاری تسنیم: آرام و شمرده صحبت می‌کند، می‌گوید بیست سال کار فرهنگی کرده‌ام اما هنوز کتاب دومم را هم چاپ نکرده‌ام و این یعنی فاجعه برای یک شاعر. . .

وقتی علت را جویا می‌شوم از سختی‌های مهاجرت می‌گوید، از اینکه آنقدر غرق در حاشیه‌های زندگی در مهاجرت شده که نمی‌تواند صرفا بر روی ادبیات و شعر تمرکز کند، به قول خودش این کم‌کاری به نحوه زیستش در مهاجرت برمی‌گردد، می‌گوید یکی مثل من و کاظمی اینطور می‌شویم و یکی هم مانند رفیع جنید به اروپا مهاجر می‌شود و بعد از مهاجرت معلوم نیست چرا دیگر مثل سابق شعر نمی‌گوید.

«ابوطالب مظفری» شاعر مطرح و برجسته افغانستانی گلایه دارد، از بی‌توجهی به ظرفیت فرهنگی مهاجرین افغانستانی در ایران، از اینکه هیچ حق و حقوقی برای آنها تعریف نشده و هیچ بهایی به این ظرفیت فرهنگی داده نمی‌شود، با خنده تلخی می‌گوید هر چه می‌نویسیم رفاقتی حساب می‌شود.

وی در دومین بخش از گفت‌وگو خود با خبرگزاری تسنیم به بررسی مشکلات فرهنگیان در مهاجرت پرداخت که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

تسنیم: ضمن عرض ادب و احترام، جناب مظفری گفت‌وگو را با نگاهی به ظرفیت فرهنگی مهاجرین آغاز کنیم، حضرتعالی ظرفیت فرهنگی مهاجرین افغانستانی در جمهوری اسلامی ایران را چطور ارزیابی می‌کنید و به عقیده شما جمهوری اسلامی ایران تاکنون چه میزان از این ظرفیت استفاده کرده؟

مظفری: صریح بگویم به نظر من از ظرفیت فرهنگی مهاجرین افغانستانی در ایران هیچ استفاده‌ای نشده و زیر صفر است، ببینید وقتی یک شاعر و نویسنده مهاجر می‌خواهد مقاله یا یادداشتی کوچک در یک نشریه ایرانی بنویسد، نمی تواند قرارداد ببندد و حقوقش را نمی‌تواند مطالبه کند یعنی در حقیقت ظرفیتی برای وی درنظر گرفته نشده و این واقعا برای ما فرهنگیان مهاجر چالش بزرگی است.

از ظرفیت فرهنگی مهاجرین در ایران هیچ استفاده‌ای نمی‌شود/نقطه آغاز برخی ایران ستیزی‌ها از همینجاست

مسئله این بوده که ظرفیت‌ها در کار خودش را نشان می‌دهد و زمانیکه شرایط حقیقی و حقوقی تو نادیده گرفته شود به معنی این بوده که کسی نه تنها به این ظرفیت بها نمی‌دهد بلکه از ریشه آن را به رسمیت نمی‌شناسد و مسلم است وقتی چنین شرایطی پیش می‌آید به خودی خود آن ظرفیت مغفول می‌ماند به همین دلیل بسیاری از فعالان حوزه علم و فرهنگ و حتی دانشگاهیان ما نتوانسته‌اند در ایران برای خود جایگاه مناسبی پیدا کنند، در نهایت نتیجه‌اش این می‌شود که در مدت زمان کوتاهی ایران را ترک می‌کنند، حالا یا به مقصد افغانستان و یا کشورهای اروپایی در حالیکه در زمینه‌های مختلف به‌ویژه حوزه دانش و فرهنگ هم نیرو و ظرفیت‌های خوبی در قالب فرصت وارد ایران شده و هم نیروهای خوبی در ایران تربیت شدند اما یا استعدادهای آنها راکد می‌ماند یا از ایران می‌روند و نکته تاسف بار دیگر این بوده که اغلب اینها پس از خروج از ایران تبدیل به یک عنصر ایران ستیز هم می‌شوند.

تسنیم: با این تفاسیر جامعه میزبان از قِبَل این ماجرا چقدر ضرر می‌کند؟ یعنی هم از دست دادن چنین ظرفیت‌های فرهنگی و هم خروج نیروهایی که بعدها به نوعی ایران ستیز می‌شوند....

مظفری: من نمی‌گویم جامعه میزبان ضربه‌ای می‌خورد اما وقتی جامعه میزبان امکانات خود را در مسیر تربیت مصرف می‌کند و بعد از طرفی از بازده آن استفاده نمی‌کند خودش ضربه و خسارت است، مشخص است که تعدادی از ما تربیت شده امکانات ایران هستیم و نمی شود این را نادیده گرفت، در حوزه‌ها، مدارس و دانشگاه‌ها درس خواندیم، از مجامع فرهنگی استفاده کردیم، از امکانات عمومی استفاده کردیم و به هر حال متولد شده و بازتولید شده ایران هستیم و این یعنی برای هر یک از ما امکانات مصرف شده اما شاید برای جامعه ایرانی هیچگاه این احساس نیاز بوجود نیامده که در جاهایی باید از ظرفیت مهاجرین استفاده کند که البته به عقیده من این بی‌نیازی خود جای حرف بسیاری دارد.

تسنیم: جناب مظفری، مثلا در حوزه تخصصی شعر اگر وارد بشویم، ببینید امروز بسیاری از شاعران ایرانی هم گلایه از این دارند که شعر در ایران یتیم بوده و همیشه نگاه تفریحی و سرگرمی بر آن حاکم بوده، اگر شاعران ایرانی چنین ادعایی دارند پس چطور می‌شود انتظار داشت که احساس نیاز جدی نسبت به شعر و شاعران مهاجر شود؟

مظفری: البته این را بگویم که حرف‌های من در ارتباط با حوزه‌های مختلف فرهنگی مهاجرین صدق می‌کند و به شکل مشخص در مورد شعر حرفی نزدم، آنچه مشخص بوده در ایران شعر یک حرفه درآمدزا نبوده و اگر درآمدزا باشد در حوزه‌هایی درآمدزایی می‌کند که اصلا نباید از شعر استفاده شود مثلا برخی اشعار مناسبتی یا تبلیغاتی، اما این نکته فراموش نشود که یک شاعر صرفا شاعر نیست و می‌تواند کتاب بنویسد، نقد ادبی بنویسد، در دانشگاه‌ها تدریس کند و هزار و یک کار دیگر، البته شخص خودم این را قبول دارم که شعر در ایران یتیم است.

هیچ مقام برجسته‌ای نظیر رهبر معظم انقلاب به شعر و ادبیات احاطه ندارد/از تاکیدات رهبر تا وزارتی که همیشه یک جای کارش می‌لنگد

من در طول تاریخ ادبیات یک مقام برجسته‌ای نظیر رهبر معظم انقلاب سراغ ندارم که اینقدر با شعر و ادبیات معاصر آشنا و مأنوس باشند، ایشان تأکیدات بسیاری بر روی ادبیات و شعر دارند اما با وجود همه این تاکیدات وقتی به بدنه جامعه و بدنه اجرایی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم برنامه‌ریزی مشخصی برای شعر هیچگاه وجود نداشته، برای مثال بهترین جلسات شعر جلساتی است که یک فرد در خانه خود برگزار می‌کند اما جلسات وزارت ارشاد همیشه یک جای کارش می‌لنگد.

گاهی تعجب می کنم که چرا با وجود تاکیدات رهبر معظم انقلاب، این بیانات ارزشمند در بدنه اجرایی ملموس نیست، اصلا برای من سوال است که چرا برخی صحبت‌های ایشان مثلا در حوزه سیاسی در بدنه جامعه به سرعت انعکاس می‌یابد اما در مباحث فرهنگی عکس این قضیه است و من علت این پا و آن پای متولیان اجرایی حوزه فرهنگ را نمی‌فهمم.

رهبر معظم انقلاب به شعر و ادبیات تسلط کامل داشته و بسیار دقیق به ظرفیت‌ها و ارزش شعر آگاه بوده و مدام گوشزد می‌کنند منتهای قضیه اینکه چرا با وجود توجه ایشان وضعیت شعر در ایران اینگونه است خود از آن معماهایی بوده که من هم پاسخش را نمی‌دانم.

ادبیات مهاجرت در ایران چطور پا گرفت؟

تسنیم: به ادبیات مهاجرت بپردازیم، در طول حدود چهار دهه ادبیات مهاجرت چه سیری را گذرانده؟ یعنی چه میزان در انعکاس مهاجرت با تلخی و شیرینی‌های آن و یا کم و کاستی‌های آن موفق عمل کرده؟ و اینکه در مورد نسل جدید ادیبان مهاجر بگویید که وضعیت آنها در قیاس با ظرفیت‌های ادبی مهاجرت یک و دو دهه قبل چگونه است؟

مظفری: شعر مهاجرت از سال 57 به بعد در ایران بوسیله شاعران مطرح ما در افغانستان که به ایران هجرت کرده بودند، شکل گرفت، استارت کار ادبیات مهاجرت در قم با نشریه «پیام مهاجر» زده و نخستین مجموعه شعر ما در قم با نام «شعر صلح» منتشر شد، این مجموعه هم نخستین نشریه ادبی ما را به نام «جوالی» و هم نخستین نشریه و مجموعه شعر ما را منتشر کرد و بعد از انتشار حدود 20 شماره این جریان در قم متوقف شد  و شاعران و ادیبان پراکنده شده و این حلقه به مشهد مقدس منتقل شد، در مشهد کسانی چون سعادت ملوک تابش و استاد فدایی حلقه‌هایی ایجاد کردند و این حلقه‌ها ادامه یافت و انجمن‌هایی چون «انجمن شاعران مهاجر» و «انجمن شاعران انقلاب اسلامی» و بعد به «دفتر ادیبان انقلاب اسلامی در حوزه هنری» و بعد به دفتر «در دری» شکل گرفت و رسالت ادبیات مهاجرت را بر عهده گرفتند.

در اوایل بیشتر کار ادبیات مهاجرت در ایران در حاشیه یک کار دیگر بود، برای مثال نشریه‌های سیاسی ما یک ستون و یا یک صفحه به ادبیات اختصاص می‌دادند که زیاد هم جدی نبود اما بعدها یعنی از سال 68 به بعد که ادبیات مهاجرت رشد کرد جریان ادبیات مهاجرت به استقلال رسید که این استقلال از نشریه «گلبانگ» در قم کلید خورد و همزمان با آن نشریه «دُردری» هم آغاز بکار کرد، ما تلاش کردیم ادبیات را از سیاست و شعر را از ضمیمه بودن و در حاشیه بودن جدا کنیم و این جریان همچنان ادامه دارد و در حقیقت این اتفاق یک تنفس آزاد برای شعر افغانستان بود.

پیش از آن شعر ما در حد شعار و تعارفات حزبی بود اما بعد از آن، شعر تقریبا جایگاه مشخصی برای خود پیدا کرد، وارد انتقاد از وضعیت موجود شد و ادبیات انتقادی شکل گرفت بطوریکه دامن شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی را گرفت و همین بستر رشد شعر مهاجرت را برای شاعران افغانستانی فراهم کرد.

در حال حاضر این ادعا را می‌توانیم داشته باشیم که ادبیات ما از حالت آماتوری درآمده و وارد عرصه ادبیات حرفه‌ای هم در زمینه شعر و هم داستان نویسی شده، ببینید این موضوع را باز می‌کنم، اینکه شعر ما تک بُعدی باشد یک آفت است و تا مقطعی شعر مهاجرت واقعا تک بُعدی بود یعنی شاعر ما نهایتا یک شاعر مهاجرت یا صرفا یک شاعر مقاومت بود اما حالا شاعر تبدیل به یک شخصیت مستقلی شده که نیازهای وجودی خود را در قالب شعر مطرح می‌کند و البته به اشتباه خود نظر و انتقاد نیز دارد.

تسنیم: در انعکاس تاریکی و روشنی‌های مهاجرت چقدر اثرگذار بوده؟

مظفری: ببینید، فی نفس شعر انعکاس آلام شخص شاعر بوده و آن شاعر هم در یک محیط و در یک مقطع زمانی زندگی می‌کند و همین که شما آلام آن شاعر را درک کردید به معنی این بوده که آلام آن زمان و دوران و آن جامعه را درک کرده‌اید،

ادبیات مهاجرت دربست در خدمت انعکاس آلام مهاجرین بوده/ شاهکار نکردیم

گاهی یک شاعر مانند کاظم کاظمی در مثنوی بازگشت خود بطور مستقیم به موضوع مهاجرت و آلام آن می‌پردازد و گاهی هم شاعری مانند عباس رضایی به شکل غیرمستقیم و شخصی با توصیف محیط پیرامونی خود این مشکلات را بیان می‌کند، اشعار رضایی مستقیم به مهاجرت نمی‌پردازد بلکه اشعارش اندوه انسانی مهاجر با مشکلات مهاجرت را خیلی خوب به مخاطب منتقل می کند و با این تفاسیر به صراحت می‌توان گفت ادبیات مهاجرت در حد توان خود دربست در خدمت انعکاس آلام و دردهای مهاجرین بوده است.

این نکته را هم در خلال این بحث بگویم که ما در حد توان خود به مشکلات مهاجرت پرداخته‌ایم و این ادعا را نداریم که شاهکار خلق کرده‌ایم، نه، البته شاهکار هم نمی‌توانستیم خلق کنیم چرا که زندگی و امکانات این اجازه را نمی‌داده که فرصت خلق یک اثر شاهکار را داشته باشیم، اگر مروری بر فعالیت شاعران و نویسندگان خود داشته باشیم می بینیم که در هر دهه برای مثال اگر 100 نفر وارد جریان شعر یا داستان شده‌اند، 50 نفرشان در سال‌های ابتدایی کنار رفتند، 20 نفر در چهار یا پنج سال بعد و در هر دهه فقط 10 یا 12 نفر می‌ماند که از آنها هم اتفاقا در اوج کار خود را کنار می‌گذارند، در کشورهای اروپایی مهاجر می‌شوند و دیگر مانند سابق کار نمی‌کنند، مانند رفیع جنید که از استعدادهای بی‌بدیل حوزه شعر بود، یا بشیر رحیمی اما از روزی که مهاجر شدند ما کار ارزشمند و جدی از این دو نفر ندیدیم.

بن بست شاعران مهاجر

یک نوع دیگر از میدان بدر رفتن شاعران در مهاجرت، شرایطی مشابه من و کاظمی است، شخص من تغییر مکان و موقعیت نداده‌ام اما حواشی زندگی  آنقدر در مهاجرت ما را گرفتار کرده که سبب شده به ادبیات آنطور که باید و شاید در حد خلق یک اثر شاهکار نپردازم، برای مثال حدود 20 سال است در حوزه ادبیات کار می‌کنم و هنوز دو کتاب شعر مستقل چاپ نکرده‌ام، این نهایت کم کاری است و این به نحوه زیست ما بازمی‌گردد.

نوع دیگری هم از کم شدن ظرفیت‌های ادبی داریم که مرتبط به بانوان شاعر است، این گروه هم متاسفانه با وجود اینکه استعدادهای فراوانی در میان آنها وجود دارد شرایط زندگی سبب می‌شود شعر را نتوانند ادامه دهند، اینها همه معضلاتی هستند که مانع این می‌شوند که آنطور که باید و شاید ادبیات را رشد دهیم و در این حوزه کار کنیم.

 کم کارم/دومین مجموعه مستقل شعرم معلوم نیست چه زمانی چاپ شود

تسنیم: در مورد مجموعه شعر جدید خود صحبت کنید؟ اشعار این مجموعه با چه موضوع و محوریتی است  و چه میزان به مهاجرت پرداخته؟ و اینکه بگویید چه زمانی منتشر می‌شود؟

مظفری: این را باید بگویم که شخصا کم کارم در حوزه ادبیات، در سال 73 نخستین مجموعه شعرم با عنوان «سوگنامه بلخ» به چاپ رسید و مجموعه مستقل دیگری چاپ نکردم، در یک یا دو کار دیگر به نام «در گزیده شعر نیستان» و «عقاب چگونه می‌میرد» برخی از شعرهای کتاب نخست با شعرهای جدیدم ضمیمه شده اما یک اثر مستقل محسوب نمی‌شود، یک دو سالی می‌شود که دوستان پیشنهاد دادند شعرهایی که پس از سوگنامه بلخ سرودم گردآوری و چاپ بشود و در حال حاضر هم مشغول همین کار هستیم، این مجموعه انواع قالب‌های شعری با موضوعات مختلف را دربرمی‌گیرد چرا که بازه آن از سال 73 به بعد بازه بسیار طولانی است، از شعر کلاسیک، سپید، آزاد، نیمایی، مثنوی و غزل در این کتاب وجود دارد و در ارتباط با موضوعات هم باید بگویم اشعار با موضوعاتی چون پسامقاومت، تغزل، طالبان، مهاجرت و موضوعات دیگر در این مجموعه جای گرفته اند.

با توجه به حجم زیاد شعرها نمی‌توان تاریخ دقیقی از انتشار و چاپ مجموعه ذکر کرد.

گفت‌وگو: ف. حمزه‌ای

انتهای پیام/.

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان