«ساکن سایه کوه خدا»؛ جهان آرمانی در شعرهای احمد عزیزی

«ساکن سایه کوه خدا»؛ جهان آرمانی در شعرهای احمد عزیزی

دغدغه‌مندی برای انسان و آروزی داشتن جامعه‌ای که در آن «نور، توضیح المسائل می‏‌شود» یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های شعری احمد عزیزی است. او مقیم مدینه فاضله افلاطون نیست؛ آرزوی شهری را دارد که «ساکن سایه کوه خدا» باشد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، «احمد عزیزی» بی‌شک در زمره شاعرانی جای می‌گیرد که صاحب سبک است و به قول معروف کارهایش امضا دارد. هرچند بخشی از حیات شاعر که دوره بالندگی و پختگی او می‌توانست به شمار آید، در بستر بیماری گذشت، اما عزیزی در همان سال‌هایی که فعالیت کرد نشان داد که شاعری خوش‌قریحه، نثرنویسی توانمند و آشنا به ادبیات و جنس واژه است. او واژگان را بیهوده خرج نمی‌کرد. واژه برای او اعتبار داشت؛ برخلاف آنچه که در شمار بسیاری از شبه‌کتاب‌های شعری امروز می‌توان دید. اگر بخواهیم ارزش کار عزیزی را در یک کلمه تعریف کنیم، باید بگوییم که او به روزمرگی و روزمرّگی دچار نشد؛ اما چگونه؟

نگاهی به کارنامه کاری عزیزی نشان می‌دهد که او در حوزه‌های مختلف طبع‌آزمایی کرده است؛ از سروده‌های قوی و عاطفی در حوزه آئینی گرفته تا نثرهایی که قدرت و توانمندی او را در حوزه ادبیات به رخ می‌کشد. او حتی در نثرهایش هم شعر می‌گوید، شعرتر از شعرهایش. با وجود این، بسیاری بر این باورند که اوج هنر شاعری او را می‌توان در «کفش‌های مکاشفه» دید؛ کتابی که تلاش دارد تا در آن علاوه بر غنی‌تر کردن محتوا، بر زبان نیز متمرکز باشد. بدین ترتیب تحلیل آثار احمد عزیزی، چیزی بیش از تحلیل آثار یک شاعر است. ذهن سرشار، تعهد اجتماعی و اشراف بر مباحث فلسفی و عرفانی که بی‌ارتباط با محیط زندگی او نبوده است، روح متلاطم و پرسشگر، عزیز را به یک شاعر توانمند در کارنامه ادبیات انقلاب اسلامی مبدل کرده است. در اشعار او هم می‌توان ردپایی از شاعران سبک هندی دید و هم تداعی‌های شاعران سبک عراقی را؛ هم نشانی از بیدل و هم از نشانه‌ای از سرگشتگی‌های مولانا را.

او تنها در کلمه و کلام نماند، بازی‌های زبانی هرچند یکی از شاخصه‌های کاری اوست، اما بخش دیگر ارزش کار عزیزی به محتوای سروده‌هایش بازمی‌گردد؛ محتوایی که سبب شده تا در کنار استواری لفظ، شعری ماندگار بیافریند. پشتوانه عمیق از مباحث عرفانی و فلسفی و ذهن نقاد و وقاد منجر به ایجاد مضمون‌پردازی‌های جدید در شعر شاعر شده است. گاه اینقدر این مسئله پررنگ و جدید می‌شود و به ساحت مسائل انتزاعی نزدیک،‌ که کار را بر شرح اشعار توسط مخاطب دشوار می‌کند. اما بخش عمده شعرهای عزیزی، دردمند است. او شاعر متعهدی است که نمی‌تواند از دردهای عمیق جامعه‌اش بگذرد. حتی در شعرهایی که به ظاهر چنین محتوایی ندارد، او در پی بیدار کردن و تلنگر زدن است؛ موضوعی که با پیروزی انقلاب جانی دوباره می‌گیرد.

حجت‌الاسلام جواد محمدزمانی، شاعر، در این رابطه در گفت‌وگو با یکی از رسانه‌ها می‌گوید: در دهه 70 رویارویی شاعران انقلاب با شاعران شبه روشن فکر را داشتیم، در دهه 70 رویارویی نثر انقلاب با نثری که به دنبال تجمل خواهی و پدیده‌های این شکلی بود. مقام معظم رهبری در آن سال‌ها به مسئله اشرافی‌گری و تجمل‌گرایی مسئولان اشاره کردند. احمد عزیزی در نثرهایش فراوان این مسئله را مطرح می‌کرد، به ویژه در نثرهایی که در نشریه سوره منتشر شد.

او می‌افزاید: احمد عزیزی علاوه بر شعر در نثر هم بسیار موفق بود. در واقع یک بخشی از زندگی ادبی احمد عزیزی مربوط به نثرهای شاعرانه او می‌شد، نثرهایی که خود او نام شطحیات به او داد. شطحیات در واقع یک قالب نثر بود که عرفای ما برای بیان مباحث عمیق عرفانی از آن استفاده می‌کردند. من یک‌بار از احمد عزیزی پرسیدم که این شطحیات زیبا را شما با چه ساز و کاری وارد ادبیات امروز کردید، او گفت که شطحیات را عرفا در مباحث عرفانی به کار می‌گرفتند، من این شطحیات را وارد مباحث اجتماعی کردم به ویژه در مباحث انقلاب.  

او که شعر را «خدایی انسان در عرصه کلمات» می‌داند، تلاش دارد تا با توجه به مشکلات و معضلات انسان در عصر سنگ و با پشتوانه‌ای از عرفانی که امام(ره) آن را دوباره با انقلاب احیا کرد، توجه آدم‌ها را به جامعه‌ای سوق دهد که در آن « نور، توضیح المسائل مـی‌‏شود»:

شهر من از شهر افلاطون جداست
‏ شهر من در سایه کوه خداست

باغشان غرق است در برف شهاب
‏آبشان سرچشمه‌‏اش از آفتاب

هیچ کس آن جا نمی‌‏خندد به باد
هیچ اندوهی ندارد امتداد

ابر بر اوهــام حائل می‏‌شود
 نور، توضیح المسائل مـی‏‌شود... 

جامعه آرمانی شاعر، جامعه‌ای که در آن عشق بی‌حروف نیست و در آن از مردمان صـخره و دندان و چنگ خبری نیست، به پشتوانه اندیشه‌های عرفانی و فلسفی در سروده‌هایش شکل گرفته و پرداخته شده است. او خود در این رابطه می‌گوید: «من در آغاز تحت تأثیر شدید دکتر علی شریعتی بودم. شریعتی مرا با انقلاب اسلامی و مفاهیم انقلابی شیعی آشنا کرد. استاد شهید مرتضی مطهری استوانه‌های فکری مرا منظم کرد، و امام(ره) نماد عرفان انقلابی ایران بود، نماد تشیع انقلابی در طول تاریخ، عرفان اجتماعی هدیه انقلاب اسلامی به روشنفکران و مردم ایران است».

علی‌محمد مودب در این رابطه می‌گوید: به نظرم اهمیت ایشان در این بود که شعر عدالت‌خواه را با زیبایی گره می‌زد، یا به تعبیر بهتر تجربه عدالت‌خواهی و زیبایی شناسانه را باهم پیش می‌برد. با ظهور انقلاب جریان‌های سنت‌گرای ادبی قوت گرفتند، اما چهره جدیدی چون احمد عزیزی با سبک و شیوه خاص خود در عرصه زیبایی‌شناسی ادبیات ظهور کرد و از این نظر یکی از بهترین شاعران معاصر کشورمان شد.

شاعر آرمان‌خواه انقلابی روز دوشنبه، 16 اسفندماه، پس از تحمل 9 سال بیماری دار فانی را وداع گفت. نمی‌توان برای شاعری مانند او که دغدغه انسانیت داشت، مرگی تصور کرد؛ چه آبی، چه سبز، چه زرد و چه هر رنگ دیگری: «مرگ یک پل در عبور زندگی‌ است».

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران