سهراب! کاش این مردم دانههای دلشان پیدا بود
در نام نمایشگاه جدید موزه هنرهای معاصر آمده است؛ «مسافران برلین و رم». این سفر البته بدون خطر نیست و نقاط مبهمی دارد. نقاط مبهمی که با وجود اعلام رسانهها به ان توجهی نمیشود.
باشگاه خبرنگاران پویا - حسین نظرعلی
شامگاه سهشنبه 17 اسفند برای اولین بار آثار منتخب موزه هنرهای معاصر تهران (بخوانید مسافران برلین و رم) در موزه هنرهای معاصر به نمایش درآمد. آثاری که در همان ابتدای کار خبر از ارسال آنها در تابستان آینده به خارج از کشور داده شد. البته این خبر در همان ساعات اولیه با تیترهایی نظیر «ملاقات با مسافران پرحاشیه برلین و رم در تهران»، «امید به سفر گنجینه» و ... در رسانهها پخش شد اما بازخوانی مجدد این رویداد علت مهمتری دارد. علتی شبیه به ترس از عدم بازگشت آثار گنجینه.
گنجینه موزه هنرهای معاصر،یک مجموعه ارزشمند به لحاظ کیفی و کمی است. مجموعهای که سالهاست در انبار موزه نگهداری میشود و کمتر کسی حق دسترسی به آن را دارد. این موضوع را هم باید اضافه کنیم که کمتر کسی از آمار دقیق این گنجینه هم خبر دارد. آماری که باعث امنیت بیشتر برای آثار میشود و به دلایل درست یا غلط تاکنون هیچ مدیریتی، آمار دقیق آثار را منتشر نکرده است. کسی از این سرمایه عظیم ملی خبر ندارد و البته کمکم این به یک عادت بدل شده است. آثار گنجینه موزه هنرهای معاصر به دو قسم آثار هنرمندان خارجی و هنرمندان داخلی هستند که در رشتههای مختلف هنرهای تجسمی تقسیم بندی شدهاند. دور از نظر بودن آثار گنجینه، آنها را از خاطر قدیمیترین هنرمندان نیز بردهاند. این همه بی اطلاعی در حالی است که منتخبی از آثار گنجبینه (بخوانید مسافران برلین و رم) از سهشنبه در موزه هنرهای معاصر برای اولین بار و شاید خداینخواسته! حتی آخرین بار به نمایش درآمد. مردم و هنرمندان تشنه هنر با استقبال خوب برای افتتاحیه آمده بودند و همه مشتاق بودند تا از منتخب آثار گنجینه بازدید کنند. این فرصت برای هنر دوستان بسیار مغتنم است چرا که حالا سفر «گنجینه موزه هنرهای معاصر» علتی شده برای نمایش آثاری که کمتر دیده شده است. آثاری از «پابلو پیکاسو»، «فرانسیس بیکن» و دها هنرمند مطرح دیگر.
نگرانیها البته مربوط به تابستانی در راه است جایی که آثار بدون پاسپورت از کشور خارج خواهند شد و شاید هیچگاه برنگردند. برخی البته معتقدند نگرانیها بیمورد است و همتایان خارجی قول داده اند که آثار بعد از نمایش در این دو شهر ظرف مدت کوتاهی بدون هیچ خدشهای به ایران بازخواهند گشت. این ادعا که به نظر کمی خنده دار می رسد قابل بررسی است. بررسی که ما را به تاریخ ارجا میدهد.
در نگاه موشکافانه، وقتی بحث ارسال آثار گنجینه موزه هنرهای معاصر مطرح میشود؛ چند سوال ذهن را مشغول میکند.
1 - آثار چرا پیش از این در موزه به نمایش در نمیآمد؟
2 - لزوم نمایش آثار در خارج از کشور چیست؟
3 - صحت و سلامت گنجینه در این سفر طولانی چگونه تضمین میشود؟
4 - تضمین بازگشت این آثار چیست؟
5- تضمین بازگشت اصل آثار چیست؟
رسانهها به نمایندگی مردم و هنرمندان بارها از مدیران مختلف موزه خواسته بودند که آثار رادر موزه نمایش دهند. درخواست نمایش اما با جوابهای تکراری مدیران مواجه بود. جوابهایی که مهمترین آن به مناسب نبودن آثار برای نمایش اشاره داشت.سوال اینجاست که چه شده که حالا پس از مدتها بخشی از این آثار روی دیوارها رفته است. بخشی که شامل تابلوی سه لته فرانسیس بیکن نیز میشود که قابل نمایش نیست. البته موزه این لته میانی اثر به نمایش در نیامده اما این موضوع نشان از آن دارد که اگر مدیران قصد نمایش آثار را داشته باشند حتماً راهی برای آن پیدا میکنند.
حالا که آثار گنجینه مجال و فرصت نمایش در موزه هنرهای معاصر را پیدا کرده است و مدیریت جدید موزه هنرهای معاصر برخلاف دیگر مدیریتها آثار را به نمایش گذاشته است. پس دیگر چه لزومی به نمایش آثار گنجینه در خارج از کشور است. مگر همه مردم برای دین آثار موزه لوور به پاریس نمیروند! چرا نباید آثار در موزه هنرهای معاصر به نمایش دائمی دربیایند و هنردوستان از سراسر جهان به عنوان یک جاذبه گردشگری برای دیدن موزه به ایران بیایند. البته قطعاً موزه در حال حاضر قابلیت بالایی برای گردشگری ندارد اما مگر چه چیزی لوور را لوور کرده و همه برای دیدن این موزه متقاضی سفر به پاریس میشوند؟ قطعاً ارزش هر موزه به آثار گنجانده شدن در ان است. موضوع جذب تورریست به موزه هنرهای معاصر امروز خندهدار به نظر میرسد چون مدیران موزه سالها با قفل کردن صندوق گنجینه و عدم نمایش آن به عموم خاطره خوب آثار ارزشمند را از یاد مردم بردهاند اما اگر دقت کنیم به این مجموعه گنجینه نمیگویند و آثار بازدید شده توسط خبرنگاران بسیار ارزشمند است. در واقع ارزشگذاری این گنجینه غیر ممکن است پس چرا باید این گنجینه با ارزش را به راحتی از کشور خارج کرد.چگونه تضمینی میتواند برای این آثار کافی باشد؟
به بخش پر اهمیت موضوع میرسیم. یعنی حفظ سلامت آثار در طی سفر. این آثار که ارزش بالایی دارد برای جابجایی باید توسط نهادی بیمه شود. بیمهای که با توجه به بالا بودن ارزش آثار بسیار گران خواهد بود و علاوه بر گران بودن ریسک سنگینی نیز در پی خواهد داشت. کاف است یکی از آثار دچار مشکل شود؛ آن زمان است که شرکت بیمه مد نظر ورشکست خواهد شد بنابراین شرکت بیمهای وجود ندارد که سلامت آثار را بیمه کند. و هر بلایی ممکن است در این سفر بر سر این آثار بیاید. مسئله بیمه آثار امری است که با هیچ قولی از بین نمیرود. در واقع نه مسئولان حاظر در برلین و رم و نه مسئلوان شرکت هواپیمایی مسئولیتی در قبال این آثار ندارند و حتی قولی که اینروزها از آن صحبت میشود شامل این بخش نمیشود.
از طرف دیگر به دلیل تهیه شدن بخش زیادی از آثار در زمان قدیم؛ سند بسیاری این آثار ارسالی در دست افراد معلومالحالی است که چشم انتظار و سند به دست نشستهاند تا پای پرواز تهران - برلین نقش مادر فداکاری را بازی کنند که به دلیل ستمکاری سالها از فرزندان دور مانده و انگار نه انگار که این فرزندان را به چشم اسکناسهای سبز میبیند. تازه اگر فرد سند به دست پای پرواز نیاید و آثار را با خود نبرد؛ چه تضمینی وجود دارد که آثار به ایران بازگردند. ابتدا برلین و سپس رم. آثار در این رویداد دست به دست خواهند شد و از بنیان مشخص نیست که مسئولان فرهنگی این کشورهای خارجی پایبندی به معاهدات و قولهایی که میدهند دارند یا خیر. کما اینکه پیش از این دیده شده است که آثار مختلفی از ایران خارج میشود و به موزهای مختلف فروخته میشود و کسی پاسخگوی این موضوع نیست و حاضر به بازگشت اثر هم نیستند. از طرفی ما در وضعیت تحریمها قرار داریم و حتی پولهای بلوکه شده ما را پس نمیدهند. در این زمان چه لزومی دارد، آثار را به خارج بفرستیم.
یادمان هست ماجرای شیردالهایی که قرار شد به ایران بازگردانند و بعداً مشخص شد این شیردالها تقلبی است. البته مشخص شدن تقلبی بودن این آثار کار سختی نبود چراکه شیردال یک اثر بستانی است. اما تشخیص اصل بودن آثار گنجینه بدون کارشناسی موارد ارسالی چگونه قابل بررسی است. به راحتی میتوان پس از خروج این آثار جای آنها را با آثار تقلبی عوض کرد و گفت که این آثار از ابتدا تقلبی ارسال شدند. این گونه مسئولیت هم از دوش خارجی ها ساقط میشود و در این میان سر ما بی کلاه خواهد ماند.
انتهای پیام/