«راک» یعنی آفاق نه آن که بلیتش ۳۰۰ هزار تومان است / ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا

کنسرت کاوه آفاق را هر کسی که دید و شنید بی‌شک از موسیقی «راک» لذت برد اما هستند کسانی که ۳۰۰ هزار تومان پول بلیتشان است تا چیزی شبیه به «راک» بخوانند.

خبرگزاری تسنیم - یاسر شیخی یگانه

آن مرد که جان لنون بند پوتینش هم نیست، دیرتر از همه آمد. با همان عینک معروفش و البته این بار با پالتوی ایران. شاید بگویید پالتوی ایران دیگر چیست! او به ایران عشق می‌ورزد، پس همه‌جا بر روی صحنه، پرچم ایران را بر مچِ دستش می‌بندد. این بار اما پالتویی سه‌رنگ پوشیده؛ سبز، سفید و قرمز. این همان رنگ‌هایی است که برای همه‌ی ما آشناست؛ پرچم ایران.

خواندن را آغازیدن می‌گیرد. نه با حنجره که با رشته رشته‌ی تار و پود وجودش می‌خواند. لحنِ خاصی در سخن گفتن و خواندن دارد. وقتی حرف می‌زند و از عشق به مخاطبان می‌گوید، چیزی در انتهای حرف‌هایش هست که به آدمی گوشزد می‌کند: «او راست می‌گوید».

صحنه را تا کفِ سالن پله‌کانی کرده‌اند تا هر گاه که می‌خواست به میان تماشاگران بیاید. در همان آغاز کنسرت از صحنه پایین می‌آید تا باز هم کاری خاص آن هم در همان آغاز انجام داده باشد. در میانِ راهروهای صندلی‌ها کمی هم قدم می‌زند و برای هوادارانش دست تکان می‌هد.

در آغاز قطعه‌ی سوم «پالتوی ایران»‌ را از تن بیرون می‌آورد، اما همچنان همان مچبند معروفِ پرچم ایران بر دستش هست. جلیقه‌ای سفید هم بر تنش و پیراهنی و شلواری مشکی و البته همان عینکی که جنجال «جان لنون» را برایش رقم زد.

آن روز که در کنسرتِ سالنِ آزادی گفت: «جان لنون بندِ پوتینم هم نیست»، همه چیز از همین عینک آغاز شده بود. آن زمان و حتی اکنون به جز طرفدارانِ راستینش، کمتر کسی منظورش را درک کرد. تهمت‌های ناروایی به او زدند. اما منظور او ساده بود. کاوه آفاق با گفتنِ این جمله می‌خواست بگوید: «خودمان را باور کنیم». همین.

به راستی که او برای هوادارانش جایگاهی والاتر از لنون دارد. به هر روی راک دوستان ایرانی به لطف کاوه است که امروز می‌توانند راک بشنوند؛ آن هم در سالن میلاد که حدود 2 هزار نفر را در خود جای می‌هد. هستند گروه‌های دیگری که «راک» می‌نوازند و می‌خوانند اما به قطع در چنین سطحی از نظرِ گستردگی جای ندارند.

البته باز هم هستند کسانی که ادای «راک» در می‌آورند و 300 هزار تومان هم پول بلیتشان است، اما آنان فقط شبیه راک می‌خوانند و به گواهِ اهلِ فن راک نیستند. شاید در گمانتان بگویید که مقصودش از این «شبهِ‌راکان» کیست. پاسختان را داده‌ام؛ همان‌ها که بلیتشان 300 هزار  تومان به فروش می‌رسد. به راستی اگر کاوه، راک می‌خواند، آن که بلیتش 300 هزار تومان است، چه می‌خواند.

اینجا بسیارند مخاطبانی که سر در جِیب مراقبت فرو برده و با تمام حس‌هایشان و نه تنها قوه‌ی شنیداری و بینایی کاوه را می‌نیوشند. آنان در نیوشیدن بسیار جدی‌اند. گاهی زمزمه می‌کنند با کاوه و گاهی هم فریاد می‌زنند و گاهی هم سکوت.

«بهترین مهمان امشب را معرفی می کنم؛ شما عزیزان». این را آفاق می‌گوید. گیتاری سفید حمایل می‌کند و بر سیم‌ها زخمه می‌زند و آرام می‌خواند «شال آن شال سرخ تو - موج موج روی تو». چراغ گوشی‌ها روشن می‌شود و آرام آرام در دست نشستگان در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی چپ و راست می‌شوند. شبِ سالن میلاد ستاره باران می‌شود. آفاق می‌خواند و گیتار هم می‌نوازند. در آن میانه سازهای دیگر هم نوا بر می‌آورند و از آن میانه گیتار برقی بیش از همه شنیدنی است.

«شال»تمام می‌شود اما همه فریاد می‌زنند «دوباره، دوباره، دوباره». کاوه هم به اجبار دوباره زمزمه می‌کند «شال آن شال سرخ تو - موج موج روی تو». این بار اما سازها خاموشند و گروه کُری حدود 2 هزار نفره او را همراهی می‌کنند. راست می‌گوید آفاق که بی‌شک این بزرگترین گروه کُری است که امشب قطعه‌ای را هم‌نوا شده‌اند.

10 دقیقه استراحت در هنگامه‌ی اذان مغرب به افق تهران.

کاوه آفاق در آغاز بخش دوم کنسرت از آراد آرین یاد کرد و یکی از ساخته‌های او را خواند. در اجرای این قطعه ساز دیوان محوریت داشت.

موسیقی «راک» هرگز نمی‌تواند از اجتماع و حوادث دور باشد. از همین رو «شهر من کو» را آفاق خواند تا ادای دینی کرده باشد به خرمشهر و البته به اصالت‌های «راک».

جای دیگری از کنسرت اشکان دباغ بر روی صندلی و کاوه هم بر لبه‌ی ابتدای صحنه نشست. اشکان گیتار نواخت و کاوه هم قطعه‌ای را خواند که تنها دو روز از انتشارش می‌گذرد. جالب که خیلی‌ها این قطعه را با آفاق زمزمه کردند.

آفاق برای همه آرزو کرد که سال خوبی در پیش داشته باشند و از درگذشتگان یاد کرد؛ از پلاسکو گرفته تا کیارستمی و سیل آذربایجان و درگذشتگان معدن.

کنسرت تمام شد، اما حالِ خوبش نه. همه رفتند و البته عده‌ای تازه می‌آمدند تا سانس دومِ کنسرت آفاق را ببینند. سانس نخست از ساعت 19 آغاز و ساعت 21 هم تمام شد، اما سانس دوم از 22 آغاز می‌شد.

ما حالمان خوب بود و دیگران هم می‌رفتند که حالشان خوب شود.

انتهای پیام/