ضیافت پنالتی‌ها در بازی ناجوانمردانه جعل برند!

ضیافت پنالتی‌ها در بازی ناجوانمردانه جعل برند!

وقتی در خیابان راه می‌روی، حتماً چند برند تکراری بر سردر مغازه‌ها می‌بینی! هرچند جعل نشان تجاری موضوع جدیدی نیست اما جعل برند به بازی ناجوانمردانه‌ای می‌ماند که فقط باید منتظر ماند تا حریف پنالتی‌هایش را خراب کند! اما راهکار چیست؟!

باشگاه خبرنگاران پویا - حسین نظرعلی

در کودکی‌ وقتی  به خیابانها می‌رفتم با دیدن برندها و نمادهای تجاری تکراری متعجب می‌شدم! از آن تعجب‌ها که روزی گردن همه ما را گرفته است ولی تکرار آن باعث شده نسبت به موضوع بی‌تفاوت شویم! دیگر نه من و نه تو، هیچکس از دیدن لگوهای تکراری تعجب نمی‌کند! هیچ‌کس داشتن نشان خاص را برای اعتماد به یک جنس کافی نمی‌داند. هیچکس نماد نشان‌های تجاری سر در مغازه را جدی نمی‌گیرد! هیچکس برای نام‌گذاری خلاق تلاش نمی‌کند و در نهایت هیچ‌کس به فکر نویسه‌های منحصر به فرد نمی‌افتد!

اما امروز پس از چندین سال باز هم سر در یک گالری مبلمان مرا متعجب کرد! روی سردر گالری از نمادی استفاده شده‌بود که به شدت برای همه آشناست. نماد برنامه تلوزیونی «دورهمی». شاید اگر از نام دروهمی استفاده می‌کرد می‌شد این تعجب مرا بی‌مورد دانست و هزار آسمان و ریسمان بافت که این گالری پیش از برنامه تلوزیونی وجود داشته است... ! گرچه وقتی لگو را می‌بینی؛ حجت تمام می‌شود. البته این اتفاق برای من یادآور  چالشی خاک‌خورده بود. چالش تقلید‌های گرافیکی.

تقلید گرافیکی موضوعی است که سالها گریبان نمادهای تجاری را گرفته است. پرداختن به چنین موضوعی نیاز به شفاف‌سازی در مورد علتهای مخالفتم با تقلید گرافیکی دارد! تقلید نه تنها مرگ خلاقیت، هنر، هنرمند، برند و صاحب برند است؛ بلکه نوعی دزدی به حساب می‌آید.

برند را می‌توانیم از ابتدایی‌ترین داشته‌های بشر دانست. آنجا که اولین شخص روی زمین که امروز همه ما از نسل او‌ هستیم را آدم نامیدندو از او آدمیت طلب کردند.  پس آدمیت اولین برند جهانی است که امروزه از انسانها انتظار می‌رود آن را داشته باشند اما آیا از موجودات دیگر این برند انتظار می‌رود؟ جواب این سؤال منفی است. 

نکته مهم این است که این نام‌گذاری‌ها برای اختصار در معرفی استفاده می‌شدند و اگر برندی به وجود می‌آید برای مشخص کردن یک مجموعه ویژگی است. پس اگر به هر دلیلی برندی را جعل می‌کنیم؛ در واقع هویتی را جعل کردیم و چه گناهی بالاتر از جعل هویت!  واقعیت امر این است که جاعلان برند با علم کامل به موضوعات مطرح شده از دوش زحمت‌کشانی بالا می‌روند که علاوه بر سختیهایی که برای وجه دادن به برند خود کشیده‌اند؛ از ابتدا هم برای طراحی ویژه برند خود تلاش کرده‌اند و آن را به شکلی طراحی کرده‌اند که به کاری که می‌خواهند انجام دهند شبیه باشد.

از طرفی هر برند یک تایپوگراف (نویسه تجاری) ویژه دارد. تایپوگرافی که تیمی برای طراحی آن تلاش می‌کنند و برای هر شکستگی یا انهنای آن، پارگرافها تحلیل می‌نویسد. پس تقلید اولین پیام مهم خود را برای گرافیستهایی دارد که سعی در تغییر نگرش جامعه و القای پیامها از زبان تصویر به مخاطب را دارند. جاعل چشم در چشم گرافیست در دوئلی نابرابر، تمام عقلانیت را پوچ می‌شمارد و گرافیست را وادار به خودکشی هنری می‌کند! خودکشی گرافیست شاید در لحظه اول خنده بر لبان جاعل بنشاند اما اگر گرافیست نباشد حتی جاعل هم بی‌معنی است. 

دومین پیام جاعل به گوش صاحب برند می‌رسد! پیام مخابره شده به این شرح است: «بازی جوانمردانه؛ فقط یک دروغ است.» صاحب برند با مشورت از دیگران به این نتیجه رسیده بود که یک طراحی خلاق او را در اذهان جاودانه می‌کند اما امروز برند خود را با کیفیتهای مختلف دست مردم می‌بیند و نمی‌داند چگونه کیفیت خود را ثابت کند! صاحب برند به این نتیجه رسیده است که راه رسیدن به موفقیت تلاش نیست، فقط باید منتظر ماند تا حریف پنالتی‌هایش را خراب کند!

حالا بشنوید از مهم‌ترین پیامی که به مردم مخابره می‌شود! وقتی برندی با تلاش و کیفیت، خود را به مردم اثبات می‌کند؛ مردم به آن اعتماد می‌کنند و به سراغ آن می‌روند. درست در همین زمان جاعلان، برند را می‌دزدند و بعد از مدتی اعتماد مردم را از بین می‌برند! این کار مرا یاد حکایت دزدی جوانمردی می‌اندازد و باید به این جاعلان گفت: می‌‌ترسم که دیگر «هیچ سواری» به پیاده ای رحم نکند!

با این اوصاف، باید فاتحه گرافیک و تایپوگرافی‌ها را خواند. اصلاً چه معنی دارد: کسی هزینه کند، زمان بگذارد، فکر کند و تلاش کند تا یک برند بسازد. همه تقلید می‌کنیم، فقط مسئله اینجاست که اگر همه تقلید کنیم؛ پس چه کسی تولید کند و اگر کسی تولید نکند؛ چگونه تقلید کنیم! 

جاعلان به بهای سود بیشتر مروت را زیر پا می‌گذارند و  با تایپوگرافیهای جعل شده، از مردم کلاه برداری می‌کنند! آن هم از مردمی که همه اعتمادشان را به پای یک نشان تجاری گذاشته‌اند. 

جاعان قصد ندارند تلاش کنند و از تلاش افراد سخت‌کوش استفاده ابزاری می‌کنند تا به اهداف خود دست‌یابند، ولی موضوع به اینجا ختم نمی‌شود و تا آنجا ادامه می‌یابد که جاعلان با زیرپا گذاشتن سیاستهای برند جعل شده، قدم در جاده نابودی برند می‌گذارند و برند را با خاک یکسان می‌کنند! بعد از آن، جاعلان، خم به ابرو نمی‌آورند و به سراغ برندی دیگر می‌روند! 

حالا در این اوضاع نامناسب، کسی به فکر گرافیک نیست! با این اوضاع  روز به روز به گرافیک از یک هنر مردمی تبدیل به یک هنر خاص بلااستفاده می‌شود و با مرگ نشان‌های تجاری، پرکاربردترین بخش گرافیک از جلوی دیدگان مردم برچیده می‌شود. این برچیده شدن تشخیص خوب از بد را برای مردم سخت می‌کند!در این میان درست‌ترین روش برای مقابله، ایجاد یک مرجع اسان و قابل دسترس برای ثبت نشان‌های تجاری است که صاحبان نشان تجاری بتوانند با یک سامانه پویا به راحتی نشان خود را ثبت کنند و از تکراری نبودن آن اطمینان حاصل کنند. به این ترتیب اگر روزی هم از یک برند سواستفاده شد به راحتی می‌توان جلوی سواستفاده‌گران ایستاد. البته این کار نیاز به پشتوانه‌ای از طرف وزارت ارشاد دارد. که به نظر می‌رسد با توجه به سطح درسترسی مردم به اینترنت، به توان آن را به عنوان یک سایت ثبت درخواست راه‌اندازی کرد.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران