تردید به امید در ورزش!
حماسه بزرگ مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری با مشارکت بیش از ۷۵ درصد، باعث تداوم دولت حجتالاسلام حسن روحانی شد؛ مردی که کارنامه وزرای ورزش و جوانانش در دولت یازدهم، انتقادهای زیادی را به همراه داشته است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، حماسه بزرگ مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری با مشارکت بیش از 75 درصد، باعث تداوم دولت حجتالاسلام حسن روحانی شد؛ مردی که کارنامه وزرای ورزش و جوانانش در دولت یازدهم، انتقادهای زیادی را به همراه داشته است. در ابتدای شروع به کار دولت، مسعود سلطانیفر، رضا صالحیامیری و نصرالله سجادی بهعنوان سه وزیر پیشنهادی نتوانستند رأی اعتماد را کسب کنند، افرادی که برای مدت کوتاهی هم، سرپرست وزارتخانه بودند تا یک علامت سؤال بزرگ مقابل عملکرد و ارزیابیهای دولت در انتخاب وزرایش قرار بگیرد. در نهایت سرپرستی کوتاهمدت محمد شریعتمداری برای خالی نماندن صندلی نخست وزارت ورزش و جوانان و کسب رأی اعتماد مجلس توسط محمود گودرزی، چهارمین وزیر پیشنهادی روحانی در روز 12 آبانماه سال 1392 باعث شد تا وضعیت این وزارتخانه مهم مشخص شده و برنامههایش را با حضور سومین وزیر تاریخ ایران بهشکلی جدیتر آغاز کند.
البته عملکرد ضعیف گودرزی در این پست، نرساندن ورزش و جوانان به «حد» و جایگاه واقعی و مشکلات بزرگ افراد تحت امرش در دو باشگاه استقلال و پرسپولیس و فدراسیونهای ورزشی، باعث شد این وزیر روز بیستوهفتم مهرماه سال 95 از سمت خود استعفا کند. بعد از پذیرش استعفای گودرزی، از یکسو نصرالله سجادی بهعنوان سرپرست وزارتخانه انتخاب شد و از سوی دیگر مسعود سلطانیفر مجدداً برای کسب رأی اعتماد به مجلس معرفی شد؛ مدیری که توانست روز 11 آبانماه سال 1395، با جلب نظر مثبت نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی، چهارمین وزیر تاریخ ایران لقب بگیرد.
در این مدت اما کارنامه سلطانیفر که سودای رسیدن به پست وزیر کشور در دولت دوازدهم را دارد، مثبت و قابل دفاع نبوده ولی امکان دوباره معرفیاش بهعنوان وزیر ورزش و جوانان در دولت آینده هم وجود دارد؛ مردی که لقب کامپیوتر ورزش را از رییسجمهور گرفت اما در عمل عکس این موضوع را ثابت کرد!
این وزیر که با حمایت بسیاری از چهرههای مطرح ورزشی، ارائه شعارهای تبلیغاتی و سروصدای بسیار رسانهای فرصت ورود به وزارتخانه را بهدست آورد تا از یکسو نقاط ضعفهای فراوان وزیر قبلی را جبران کند و از سوی دیگر سروسامانی به وضعیت وزارتخانه بدهد، در هیچ یک از این دو بخش، عملکردش رضایتبخش نبود و از نگاه عموم مردم و علاقهمندان به ورزش، باید جایگاهش را به مدیری دیگر بدهد.
این مساله خصوصاً در روزهای اخیر مورد توجه بیشتر مردم قرار گرفته و کاربران در فضای مجازی و علاقهمندان به ورزش، از رییسجمهور میخواهند مصطفی هاشمیطبا یکی از 6کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری را به عنوان وزیر ورزش و جوانان معرفی کند؛ مدیری که مورد اقبال عمومی قرار دارد اما به نظر نمیرسد روحانی و تصمیمگیران دولت، روی او نظر مساعدی داشته باشند.
داستان وزارتخانهای که شاید دو تا شود
مهمترین موضوعی که شاید وزیر ورزش و جوانان آینده را با چالشهای فعلی روبهرو سازد، وضعیت نامشخص این وزارتخانه است؛ وزارتخانهای که در میان تمام انتقادات، مجلس هشتم تصمیم گرفت با تلفیق دو نهاد سازمان تربیتبدنی و سازمان ملی جوانان، آن را راهاندازی کند، اتفاقی که در تاریخ 8 دیماه سال 1389 رقم خورد.
در آن مقطع زمانی، متاسفانه عملکرد ضعیف روسای دو سازمان تربیت بدنی و ملی جوانان، بودجههایی که بدون منطق و تاثیرگذاری مثبت در این دو حوزه از بین میرفت، از همه مهمتر عدم پاسخگویی رؤسای این دو ارگان مهم و تاثیرگذار به نمایندگان مجلس و تسلط نداشتن قوه مقننه بر عملکرد آنها، باعث تأسیس وزارتخانه ورزش و جوانان شد. این وزارتخانه که بدون مشخص شدن ساختار، وظایف و اختیارات راهاندازی شد؛ آنهم با ادغام دو سازمان نهچندان مرتبط با هم در میان بهت و تردید کارشناسان، حالا روزهای سختی را سپری میکند. همین مشکلات باعث شده در مقاطع مختلف، زمزمههایی مبنی بر جدایی بخش جوانان از ورزش شنیده شود؛ موضوعی که باعث تشکیل وزارت ورزش و سازمان ملی جوانان خواهد شد.
یکی از دلایل قوت گرفتن جدایی دو حوزه مهم ورزش از جوانان، این است که بحث جوانان در این وزارتخانه مظلوم مانده و امواج منفی بیتوجهی به آن، جامعه جوان ایرانی را روز به روز بیشتر تحت تأثیر قرار میدهد. حتی وزیر ورزش و جوانان چندی پیش از تلاش برای گرفتن مصوبه مجلس درباره تفکیک بخش ورزش از جوانان صحبت کرده تا به مشکلات موجود سروسامان داده شود. وضعیت در حوزه ورزش که کاملاً مشخص است زیرا شرایط اکثر فدراسیونها نابسامان بوده و حواشی و اعتراضهای بسیاری نسبت به عملکرد مدیران و نتایج تیمهای ورزشی وجود دارد. در حوزه جوانان نیز کارنامه دولت در ایجاد شغل برای جوانان و مسائل اقتصادی جایی برای دفاع ندارد و جوانان همچنان با مشکلاتی از جمله ازدواج، مسکن، تحصیلات و سایر نیازهای مادی و معنوی روبهرو هستند. مطمئناً جدایی دو حوزه ورزش و جوانان و در نظر گرفتن وزرا، بودجه، ساختار و برنامه جداگانه برای این دو نهاد مهم در کشور عزیزمان که جمعیت جوان و استعدادهای سرشاری دارد، اتفاق مهم و تاثیرگذاری است ولی این تصمیم باید با درس گرفتن از تجربه تلخ گذشته باشد.
مشکلات فدراسیونها و استعدادهایی که میسوزند
وزیر ورزش و جوانان برای اجرای هرچه بهتر برنامههای خود نیاز به بازوهای حمایت دارد که همان مدیران تاثیرگذار در ورزش است، البته چنین مدیرانی فعلاً در وزارتخانه وجود ندارند و در فدراسیونهای ورزشی همچنین مشکلی دیده میشود. در دوره وزارت مسعود سلطانیفر، این وزیر سعی در بهبود وضعیت مدیریت در وزارت ورزش و جوانان کرد اما این تغییرات در کوتاه مدت، بازتاب مثبتی نداشته است. در فدراسیونها خصوصاً فدراسیون فوتبال، والیبال، بسکتبال و تکواندو، همچنان سوءمدیریت به چشم میخورد؛ مشکلی که باعث ایجاد معضلهای بزرگ مالی، ناکامیهای تیمهای مختلف ملی در عرصه بینالمللی و سوختن استعدادهای بزرگ ورزشی شده است.
همچنین رشتههای مادر و مدالآوری چون دوومیدانی، ژیمناستیک، دوچرخهسواری، تیراندازی و تیروکمان با رییس چندشغلهاش، هم روزهای خوبی را تجربه نمیکنند و مانند سایر رشتههای ورزشی، مشکلات و دغدغههای خاص خود را دارند. البته بسیاری از این مسائل با بررسی و برنامهریزی بهتر و دقیقتر قابل حل است اما به خاطر ناکارآمدی مدیران فعلی وزارت ورزش و جوانان، نه تنها این فدراسیونها برنامهریزی مناسبی برای حل این مشکلات ندارند، بلکه مشکلاتشان روزبهروز هم افزایش پیدا میکند. از سوی دیگر در کنار فدراسیونها، باشگاهها هم یکی از ابزارهای موفقیت در ورزش هستند که نفر نخست وزارت ورزش و جوانان و مدیران زیر دستش باید نگاه بهتری به آنها داشته باشند.
در این بین نباید فراموش کرد بسیاری از باشگاههای فعال در فضای ورزشی، یا دولتی یا نیمه دولتی هستند که مدیرانشان با بودجههای دولتی وارد عرصه رقابتهای ورزشی شده و به جای آینده نگری که شامل توجه به تیمهای پایه، استعدادهای ورزشی و پرورش صحیح آنها، هزینههای سرسامآوری را صرف خرید مربیان و ورزشکاران مطرح کرده و آینده ورزش را فدای موفقیت کوتاه مدت و پربار کردن پرونده ورزشی خود میکنند. قطعاً وزیر فعلی یا بعدی برای تحقق اهداف و برنامههای کوتاه و بلند مدت خود، به داشتن معاونان مدیر و مدبر، فدراسیونهای با برنامه، باشگاههای سازنده و امکانات زیربنایی مناسب نیازمند است و اگر راهکاری منطقی برای این ترمیم نقاط ضعف بسیار این بخشها نداشته باشد، نمیتواند گام مثبتی در اجرای برنامههایش بردارد و همچنان ورزش کشور روندی نوسانی را سپری خواهد کرد.
منبع: صبح نو
انتهای پیام/