ناگفتههای "خلبان تنها بالگرد عملیات هلیبرن" در عملیات آزدسازی خرمشهر/ نخلهای سوخته شاهد جانبازی سربازان اسلام در بازپسگیری خاک وطن
خلبان تنها بالگرد عملیاتی هلیبرن در خرمشهر گفت: شاگردان ما امروز در جبهه مقاومت و پایداری آنقدر با غرور و عزت از خاک میهن اسلامیمان حراست میکنند که دشمنان از شنیدن نامشان هم در هراسند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، سرهنگ بهرام کاظمی خلبان شنوک هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی در اصفهان، نخستین و تنها بالگردی که در عملیات آزدسازی خرمشهر در دوم خرداد سال 61 برای انتقال سریع مجروحان و نیروها به مناطق امن در داخل خرمشهر فرود آمد را هدایت میکرد؛ فرودی اضطراری و سخت که با توجه به جثه عظیم و غول پیکر این بالگرد در شهری که زیر گلوله باران نیروهای دشمن با موانع سخت برای جلوگیری از فرود هر نوع بالگرد روی زمین روبهرو بود، با موفقیت انجام شد و نقشی اساسی در تخلیه مجروحان جنگ و انتقال نیروها در آزادسازی خرمشهر داشت.
در ادامه گفتوگوی خبرنگار تسنیم در اصفهان را با سرهنگ بهرام کاظمی خلبان دلاور هوانیروز ارتش در اصفهان میخوانید:
تسنیم:مهمترین تدبیر انجام عملیات بیتالمقدس در خرداد سال 61 چه بود؟
سرهنگ خلبان کاظمی: عملیات بیتالمقدس بعد از فتحالمبین آغاز شد و تدبیر این بود که قبل از اینکه دشمن متجاوز خود را بازسازی کند، رزمندگان ما به اهداف اصلی خود علیه دشمن بعثی، تهدید بصره، کاهش توان رزمی آنها، خارج کردن اهواز از برج توپخانه و در نهایت آزادسازی خرمشهر دست پیدا کند.
عملیات بیت المقدس با مشارکت نیروی زمینی ارتش، سپاه و نیروهای بسیج و جهادسازندگی و با مشارکت تمام و کمال هوانیروز و پشتیبانی نیروی هوایی ارتش انجام شد. این عملیات از 10 اردیبهشت سال 61 بود که حدود 26 روز طول کشید و در جنوب غربی اهواز شکل گرفت و از عملیاتهای موفق نظامی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بود که علاوه بر پایان دادن به 19 ماه اشغال نظامی قسمتی از خوزستان، ضربه سنگینی به نیروهای عراقی هم وارد کردیم.
هدف این عملیات آزادی خرمشهر و جنوب استان خوزستان بود که حدود 6 هزار کیلومتر را دربر میگرفت. در این عملیات سه قرارگاه حضور داشتند از جمله قدس، نصر و فتح که هر سه با همکاری ارتش و سپاه تشکیل شده بود. با آغاز عملیات 95 فروند هلیکوپتر هوانیروز شرکت داشتند که شامل 28 فروند کبرا، 32 فروند 214، 13 فروند 206 ، 6 فروند 205 و 16 فروند شنوک از پایگاه پشتیبانی ارتش بود.
تسنیم: مسئولیت شما در این عملیات چه بود؟
سرهنگ خلبان کاظمی: من به عنوان خلبان شنوک در این عملیات 30 ساعت پرواز انجام دادم، پروازی که هلیبرن بود یعنی انتقال سریع نیروها و مجروحان با هلیکوپتر از سمت سایتهای موشکی که در عملیات فتحالمبین آزاد شده بودند نیروها را به سمت مناطقی که عملیات تازه در آنها شروع بود هلیبرن و هنگام برگشت مجروحان را تخلیه میکردیم. آن زمان نام محرمانهای که برای مکانهای ویژه تخلیه مجروحان در مسیر رودخانه کارون تعیین کرده بودیم «قایق» بود، از قایق یک تا قایق 9؛ در مسیر گاهی در «قایق»هایی منتظر میماندیم که درمان اولیه مجروحان در درمانگاههای صحرایی انجام شود و دوباره آنان را برای انتقال به بیمارستان بقایی اهواز یا بیمارستان امیدیه و یا ماهشهر سوار کنیم.
تسنیم: خاطرهای از زمان استقرار در این قایقها دارید؟
سرهنگ خلبان کاظمی: بله یادم هست یکبار که در یکی از «قایق»ها فرود آمده و منتظر انتقال مجروحان برای تخلیه در محل بعدی بودم، یک ساختمان بزرگ بود که همه مجروحان در آنجا نگهداری میشدند، در همین حین هواپیماهای عراقی سر رسیدند و شروع کردند به بمباران منطقه، حدود 400 کیلومتر دورتر انباری از مهمات سپاه وجود داشت که در این حمله هوایی دشمن، متأسفانه قسمتی از آن آتش گرفت و با انفجار تعداد زیادی توپ و گلوله در آن، منطقه به آتش کشیده شد، از شدت این انفجار هر کسی به گوشهای پناه میبرد و قادر به دیدن صحنه نبود، من ناگهان صدای فریاد یک نفر را شنیدم که میگفت: «اگر مهمات انبار منفجر شود هلیکوپترها هم از بین میروند».
در آنجا فقط من بودم با هلیکوپتر شنوک و یک هلیکوپتر 214، ما هم سریع یا علی گفتیم و اشهدمان را خواندیم و به سمت بالگردها دویدیم تا از خطر انفجار ناشی از آتش گرفتن انبار مهمات نجاتشان دهیم. در آن موقعیت اضطراری خبر نداشتم کمک خلبانان من کجا هستند؛ اما چون زمان خیلی محدود بود من از سمت انتهای هلیکوپتر که دو یا سه زخمی هم در آن سوار بودند دوان دوان خود را به سمت کابین خلبان رساندم، همینطور ترکش و گلوله بود که از کنار بالگرد رد میشد و بعضی از آنها با آتش همراه بود.
استارت اول را که زدم یکی از کمکها با شنیدن صدای هلیکوپتر سریع خود را به من رساند و دومین استارت را هم که زدم دو کمک دیگر صدای موتور را شنیدند و خود را به ما رساندند؛ خلاصه موفق شدیم شنوک را از زمین بلند کنیم و به پرواز درآوریم اما موضوع آنجا بود که باید مطمئن میشدیم هلیکوپتری با آن عظمت آسیب دیده یا نه! بههرحال به دلیل شرایط جنگی و اضطراری پرواز را ادامه دادیم و از منطقه دور شدیم و به اهواز رسیدیم و بلاخره در کارخانه فولاد فرود آمدیم.
به هر نحوی بود دو سه مجروحی که داخل شنوک بودند را تخلیه و منتقل کردیم تا شرایط فنی را بررسی کنیم، یکی از مهندسان پرواز مشغول چک کردن هلیکوپتر بود که بعد از چند دقیقه به من گفت: «آقای کاظمی خدا به شما و بقیه خیلی رحم کرده!» گفتم: چهطور؟ گفت: «ببینید ترکشهای دشمن به کجا اصابت کرده»، من دیدم یکی از این ترکشها با فاصله بسیار کمی به قطعهای که عامل اصلی چرخش ملخ با سرعت هزار دور در دقیقه است برخورد کرده و آویزان شده و خراشی جزئی در اطراف آن ایجاد کرده و اگر فقط دو یا سه میلیمتر پایینتر برخورد میکرد همزمان با استارت زدن، ملخها درهم میپیچیدند و هلیکوپتر منفجر میشد! اما خدا رحم کرد و خطر از بیخ گوشمان گذشته بود.
تسنیم:ماجرای فرود شما در خرمشهر به عنوان تنها بالگردی که در شرایط بحرانی جنگ در داخل شهر به زمین نشست چه بود؟
سرهنگ خلبان کاظمی: روز دوم خرداد بود و خرمشهر تقریبا آزاد شده بود و ما همچنان در حال پرواز در منطقه بودیم که به ما اعلام کردند سریع بروید سمت خرمشهر، همینطور که جهت پرواز را به سمت خرمشهر تغییر دادم در نزدیکی شهر تنها چیزی که دیده نمیشد شهر بود، تمام سطح زمین مملو بود از چیزهایی شبیه تیرهای برق درخشان! نزدیکتر که رفتیم متوجه شدیم اینها نخلهایی هستند که سرشان را بریده و به شکل نیزه درآورده بودند تا موانعی باشند برای فرود هر نوع بالگرد و در عین حال تعداد زیادی خودرو را هم به صورت عمودی روی زمین قرار داده بودند که ما نتوانیم فرود آییم.
اما ما به هر ترتیبی که بود هلیکوپتر را در خرمشهر به زمین نشاندیم و به عنوان اولین و تنها بالگردی که داخل خرمشهر برای هلیبرن مجروحان فرود آمد، کمکرسانی کردیم. در واقع تنها بالگردی که در آن شرایط بحرانی در خرمشهر خود را به داخل شهر رساند من بودم چون از سمت بصره آتش خیلی زیاد بود و شرایط برای پرواز یا فرود در شهر تقریبا غیرممکن شده بود.
وقتی خودمان را به نیروهای خودی رساندیم چند مجروح بدحال را سریع سوار هلیکوپتر کردند تا به عقب برگردانیم هرچند در شرایط نامساعد آن روز به صلاح نبود بالگرد غول پیکری همچون شنوک که به راحتی برای هر دیدبانی از طرف دشمن قابل مشاهده بود اعزام شود و باید یک هلیکوپتر کوچک درخواست میکردند اما شرایط آنقدر اضطراری بود که به محض اعلام نیاز بدون کوچکترین معطلی خود را به منطقه میرساندیم و به نیروها در انتقال مجروحان کمک میکردیم.
آن روز مصادف با دوم خرداد 61، قبل از فرود در داخل خرمشهر، در مسیر پرواز بسیاری از اسرای عراقی را میدیدیم که زیرپوشهای سفیدشان را به نشانه تسلیم بالای سر میچرخاندند و در حال دویدن به سمت نیروهای ما بودند و این نشان میداد خرمشهر تقریبا آزاد شده اما شرایط هنوز هم به طور کامل تحت کنترل و ایمن نبود؛ خلاصه در هر شرایط سختی که بود مجروحان و چند نفر از افسران را سوار کردیم و برگشتیم اهواز و در بیمارستان بقایی پیاده کردیم.
در عملیات بیت المقدس 4 خلبان دلاورمرد هوانیروز ارتش همچون «علیرضا حراف» و «قدرت خدادادی» به شهادت رسیدند که نقش پررنگی در آزادسازی خرمشهر ایفا کردند.
تسنیم:جبهه مقاومت و پایداری امروز را در مقایسه با سالهای جنگ تحمیلی در کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
سرهنگ خلبان کاظمی: نیروهایی که امروز از شاگردان ما هستند، آنقدر با غرور و عزت از خاک میهن اسلامیمان دفاع و آموختههای خود از ما و همکارانمان را به خوبی در جبهههای مقاومت پیاده میکنند، که به همه آنان افتخار میکنیم.
این نیروها امروز در آمادگی کامل برای دفاع از کیان جمهوری اسلامی ایران به سر میبرند، درسهای ما را برای حفاظت، حراست و شهادت در راه خدا و دین پیامبر (ص) به خوبی فرا گرفتهاند و روحیه قدرشناسی آنان هم بسیار ستودنی است.
ما هم همچنان بهویژه در بخش تدریس تخصص پروازی و رزمی، پشتیبان این نیروهای جوان و انقلابی هستیم که امروز از نیروهای مقتدر و ارزشمند ارتش و سپاه به شمار میروند و همچون جوانان دیروز، جان برکف و با اعتقاد به نظام مقدس جمهوری اسلامی در سایه رهبری امام خامنهای و زیر پرچم کشورمان آماده دفاع از ایران در مقابل دشمنان هستند.
گفتوگو از سیده سارا اطهری
انتهای پیام/