1. صفحه اصلی
    • پربیننده‌ترین اخبار
    • مهمترین اخبار
    • آرشیو اخبار
  2. سیاسی
    • سیاست ایران
    • نظامی | دفاعی | امنیتی
    • گزارش و تحلیل سیاسی
    • مجلس و دولت
  3. امام و رهبری
  4. ورزشی
    • فوتبال ایران
    • فوتبال جهان
    • والیبال | بسکتبال | هندبال
    • کشتی و وزنه‌برداری
    • ورزش های رزمی
    • ورزش زنان
    • ورزش جهان
    • رشته های ورزشی
  5. بین الملل
    • دیپلماسی ایران
    • تولیدات دفاتر خارجی
    • آسیای غربی
    • افغانستان
    • آمریکا
    • اروپا
    • آسیا-اقیانوسیه
    • پاکستان و هند
    • ترکیه و اوراسیا
    • آفریقا
    • بیداری اسلامی
  6. فضا و نجوم
  7. اقتصادی
    • اقتصاد ایران
    • پول | ارز | بانک
    • خودرو
    • صنعت و تجارت
    • نفت و انرژی
    • فناوری اطلاعات | اینترنت | موبایل
    • کار آفرینی و اشتغال
    • راه و مسکن
    • هواشناسی
    • بازار سهام | بورس
    • کشاورزی
    • اقتصاد جهان
  8. اجتماعی
    • پزشکی
    • رسانه
    • طب سنتی
    • خانواده و جوانان
    • تهران
    • فرهنگیان و مدارس
    • پلیس
    • حقوقی و قضایی
    • علم و تکنولوژی
    • محیط زیست
    • سفر
    • حوادث
    • آسیب های اجتماعی
    • بازنشستگان
  9. فرهنگی
    • ادبیات و نشر
    • رادیو و تلویزیون
    • ‌دین ، قرآن و اندیشه
    • سینما و تئاتر
    • فرهنگ حماسه و مقاومت
    • موسیقی و تجسمی
  10. حوزه و روحانیت
  11. استانها
    • آذربایجان‌ شرقی
    • آذربایجان غربی
    • اردبیل
    • اصفهان
    • البرز
    • ایلام
    • بوشهر
    • استان تهران
    • چهارمحال و بختیاری
    • خراسان جنوبی
    • خراسان رضوی
    • خراسان شمالی
    • خوزستان
    • زنجان
    • سمنان
    • سیستان و بلوچستان
    • فارس
    • قزوین
    • قم
    • کاشان
    • کردستان
    • کرمان
    • کرمانشاه
    • کهگیلویه و بویراحمد
    • گلستان
    • گیلان
    • لرستان
    • مازندران
    • مرکزی
    • هرمزگان
    • همدان
    • یزد
    • جزایر خلیج فارس
  12. رسانه ها
    • چند رسانه ای
    • خواندنی
  13. بازار
    • قیمت خودرو
    • قیمت طلا، سکه و ارز
    • سازمان‌ها و شرکت‌ها
  14. عکس
  15. فیلم
  16. گرافیک و کاریکاتور
    • english
    • عربی
    • Türkçe
    • עברית
    • Pусский
  • RSS
  • تلگرام
  • اینستاگرام
  • توییتر
  •  
    آپارات
  •  
    سروش
  •  
    آی‌گپ
  •  
    گپ
  •  
    بله
  •  
    روبیکا
  •  
    ایتا
  • قیمت ارز و طلا
    لیگ ایران و جهان
  • صفحه اصلی
    • پربیننده‌ترین اخبار
    • مهمترین اخبار
    • آرشیو اخبار
  • سیاسی
    • سیاست ایران
    • نظامی | دفاعی | امنیتی
    • گزارش و تحلیل سیاسی
    • مجلس و دولت
  • امام و رهبری
  • ورزشی
    • فوتبال ایران
    • فوتبال جهان
    • والیبال | بسکتبال | هندبال
    • کشتی و وزنه‌برداری
    • ورزش های رزمی
    • ورزش زنان
    • ورزش جهان
    • رشته های ورزشی
  • بین الملل
    • دیپلماسی ایران
    • تولیدات دفاتر خارجی
    • آسیای غربی
    • افغانستان
    • آمریکا
    • اروپا
    • آسیا-اقیانوسیه
    • پاکستان و هند
    • ترکیه و اوراسیا
    • آفریقا
    • بیداری اسلامی
  • فضا و نجوم
  • اقتصادی
    • اقتصاد ایران
    • پول | ارز | بانک
    • خودرو
    • صنعت و تجارت
    • نفت و انرژی
    • فناوری اطلاعات | اینترنت | موبایل
    • کار آفرینی و اشتغال
    • راه و مسکن
    • هواشناسی
    • بازار سهام | بورس
    • کشاورزی
    • اقتصاد جهان
  • اجتماعی
    • پزشکی
    • رسانه
    • طب سنتی
    • خانواده و جوانان
    • تهران
    • فرهنگیان و مدارس
    • پلیس
    • حقوقی و قضایی
    • علم و تکنولوژی
    • محیط زیست
    • سفر
    • حوادث
    • آسیب های اجتماعی
    • بازنشستگان
  • فرهنگی
    • ادبیات و نشر
    • رادیو و تلویزیون
    • ‌دین ، قرآن و اندیشه
    • سینما و تئاتر
    • فرهنگ حماسه و مقاومت
    • موسیقی و تجسمی
  • حوزه و روحانیت
  • استانها
    • آذربایجان‌ شرقی
    • آذربایجان غربی
    • اردبیل
    • اصفهان
    • البرز
    • ایلام
    • بوشهر
    • استان تهران
    • چهارمحال و بختیاری
    • خراسان جنوبی
    • خراسان رضوی
    • خراسان شمالی
    • خوزستان
    • زنجان
    • سمنان
    • سیستان و بلوچستان
    • فارس
    • قزوین
    • قم
    • کاشان
    • کردستان
    • کرمان
    • کرمانشاه
    • کهگیلویه و بویراحمد
    • گلستان
    • گیلان
    • لرستان
    • مازندران
    • مرکزی
    • هرمزگان
    • همدان
    • یزد
    • جزایر خلیج فارس
  • رسانه ها
    • چند رسانه ای
    • خواندنی
  • بازار
    • قیمت خودرو
    • قیمت طلا، سکه و ارز
    • سازمان‌ها و شرکت‌ها
  • عکس
  • فیلم
  • گرافیک و کاریکاتور

جزئیات تشییع پیکر حضرت امام (ره) به روایت ناطق نوری

  • 13 خرداد 1396 - 10:22
  • اخبار رسانه ها
جزئیات تشییع پیکر حضرت امام (ره) به روایت ناطق نوری

جوانی محاسن امام را گرفته بود و از داخل تابوت بالا آورده بود که ببوسد، هرچه می‌زدند روی دستش که ول کند، او رها نمی‌‌کرد و می‌گفت: «همین جا مرا بکشید، من امام را رها نمی‌کنم»، مردم کفن امام را بردند.

رسانه ها

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، زمانی که حضرت امام در بیمارستان بستری شد، چند دفعه‌‌ای به عیادتشان رفتم تا اینکه امام به رحمت خدا رفت.

دو سه روز، پیکر ایشان در مصلی بود، روزی که قرار بود امام را تشییع کنند به مسئولان، از جمله من، کروکی بهشت‌زهرا را داده بودند که بتوانند وارد شوند.

عجیب است، دو حادثه مهم که هر دو برای من اتفاقی بود؛ یکی حضور در مراسم استقبال امام و دیگری مراسم خاکسپاری ایشان. بعد از اینکه نماز امام را مرحوم آیت‌الله گلپایگانی خواند و تکبیر آخر نماز تمام شد، جمعیت به سمت جنازه امام هجوم آوردند.

به ذهنم آمد که به آن سمت نروم و خودم هم نمی‌دانم که چه کسی این را به من گفت، با سرعت به طرف بهشت‌زهرا رفتم، محافظین گفتند: «حاج‌آقا کروکی منطقه بهشت‌زهرا دست همراهمان نیست»، گفتم: «عیبی ندارد، ما داخل جمعیت می‌رویم».

به بهشت زهرا که رسیدیم، نمی‌دانستیم کجا برویم، داخل جمعیت شدیم. مردم اطراف ماشین ریختند و اظهار ارادت می‌کردند. گفتم بگذارید ما هم با شما منتظر باشیم تا جنازه امام را بیاورند.

در همین منطقه که امام دفن شد، به وسیله کانیتنر، محوطه را محاصره کرده بودند، پاسدارانی که بالای کانتینرها بودند، وقتی مرا داخل جمعیت دیدند، اشاره کردند که بیا بالا. دست مرا گرفتند و به بالا آمدم. در داخل محوطه‌ای که برای دفن امام آماده شده بود، جایگاهی هم برای مهمانان درست کرده بودند که دیدم حضرت آیت‌الله مکارم و جمعی دیگر از آقایان قم آنجا نشسته بودند.

من هم به عنوان کسی که می‌خواهد در مراسم شرکت کند، پهلوی آقایان نشستم جمعیت از بالای کانتینر و کانکس به داخل می‌پریدند، دیدم که اوضاع خیلی به هم ریخته است. برای اینکه نمی‌توانستم این بی‌نظمی‌ها و بی‌برنامگی‌ها را ببینم، به اداره کردن آنجا مشغول شدم و با داد و فریاد یک مقداری نظم دادم.

ناگهان دیدم که هلی‌کوپتر حامل پیکر مطهر امام و چند هلی‌کوپتر دیگر آمدند. امام را داخل تابوت گذاشته بودند و یک پارچه سفیدی هم رویش کشیده بودند. پس از آنکه دسته‌های تابوت از هلی‌کوپتر بیرون آمد، جمعیت هجوم آورد، کانتینرها را له کردند و کنار ریختند.

مردم تابوت امام را از دست آقای سراج و آقای انصاری و بقیه آقایانی که همراه اینها بودند گرفتند. آقای سراج گریه‌کنان به طرف من آمد و گفت: «آقای ناطق جنازه را مردم گرفتند.»

مردم تابوت امام را از دست آقای سراج و آقای انصاری و بقیه آقایانی که همراه اینها بودند گرفتند. آقای سراج گریه‌کنان به طرف من آمد و گفت: «آقای ناطق جنازه را مردم گرفتند.

من هم با عصبانیت گفتم: «این‌طوری جنازه را می‌آورند؟» آقای انصاری هم در شلوغی رفت بالای کانتینر و می‌خواست با بلندگو مردم را ساکت کند، اصلاً هیچ بلندگویی آنجا کار نمی‌کرد. مردم جنازه را به دست گرفتند، گاهی جنازه در داخل مردم گم می‌شد.

من خیلی عصبانی شدم پاسدارها را صدا زدم و گفتم:‌ «شماها خیلی بی‌عرضه هستید، سعی کنید و جنازه را از دست مردم بگیرید» دیدم اصلاً این بچه‌ها هم خودشان را باخته‌اند.

خلاصه خودم دست به کار شدم، عبا را به سمتی پرت کردم. محافظین و اخویم و فرزندم مصطفی ممانعت می‌کردند که آخر با این همه جمعیت، از دست تو کاری ساخته نیست. خلاصه رفتم جلوی یک ماشین آمبولانس که در آنجا بود و به کمک بچه‌های سپاه با آمبولانس توی جمعیت رفتیم، چون نگران بودم بدن امام از این تابوت زنبقی که هیچ حفاظی نداشت، زیر دست و پا بیفتد و هتک حرمت بشود.

پس از آن که آمبولانس نزدیک جنازه امام آمد، جنازه را از دست مردم گرفتیم و روی سقف آن گذاشتیم نزدیک قبر که آوردیم مردم مجدداً ریختند و جنازه را گرفتند و باز اوضاع به هم ریخت.

پس از مدتی و در عین ناباوری دیدم تابوت نزدیک کانتینری می‌شد که من در آن بودم و من دستم را دراز کردم و به چوب تابوت رساندم. خداوند در همان لحظه یک نیرویی به من داد و توانستم جنازه را از مردم بگیرم و به طرف کانتینر ببرم. مجدداً مردم ریختند، جوانان بی‌هوش شده بودند و مثل ابر بهاری گریه می‌کردند.

جوانی محاسن امام را گرفته بود و از داخل تابوت بالا آورده بود که ببوسد، هر چه می‌زدند روی دستش که ول کند، او رها نمی‌‌کرد می‌گفت: «همین جا مرا بکشید، من امام را رها نمی‌کنم»، مردم کفن امام را بردند.

جوانی محاسن امام را گرفته بود و از داخل تابوت بالا آورده بود که ببوسد، هر چه می‌زدند روی دستش که ول کند، او رها نمی‌‌کرد می‌گفت: «همین جا مرا بکشید، من امام را رها نمی‌کنم»، مردم کفن امام را بردند.

جالب اینکه از سینه تا زانوی کفن حفظ شده بود و من عبایم را روی بدن امام انداختم و خودم را روی تابوت انداختم که مردم زیاد شلوغ نکنند. حضرت امام پاسداری داشت به نام آقای «بابایی» که به شدت گریه می‌کرد. آمد که امام را ببوسد، محکم زدم تو صورتش که بعداً‌ از او عذرخواهی کردم.

جمعیت هم‌چنان فشار می‌آورد به طوری که کانتینر دیگر داشت له می‌شد، یک لحظه همان‌جا فکر کردم که اگر تابوت روی من له شود و بمیرم بهترین افتخار است و هیچ نگران نبودم. در همین لحظه به وسیله بی‌سیم به احمدآقا پیغام دادند که «آقای ناطق می‌گوید یک هلی‌کوپتر بفرستید.» کسی آنجا بود که گفت: «در این شلوغی، هلی‌کوپتر نمی‌تواند بنشیند.» گفتم: «به احمدآقا بگویید، من تجربه 12 بهمن را دارم که هلی کوپتر در آن شرایط بین جمعیت نشست.» مدتی طول کشید تا هلی‌کوپتر بیاید. من هم‌چنان خودم را روی تابوت انداخته بودم و جمعیت هم فشار می‌آورد.

خداوند توان عجیبی به من داده بود، هلی‌کوپتر نزدیک کانتینر در میان جمعیت نشست و آمبولانس بین ما و هلی‌کوپتر قرار داشت. به آقای سراج گفتم تو به داخل هلی‌کوپتر برو و خودم نیز روی سقف آمبولانس پریدم و داخل هلی‌کوپتر رفتم. گفتم: تابوت را هل بدهید، دسته تابوت را خودم گرفتم، وسط دو تا دسته‌‌ تابوت، سر چند نفر گیر کرده بود. هرچه می‌گفتم سرتان را پایین بکشید، فشار جمعیت نمی‌گذاشت، بالاخره با پایم روی سر آنها فشار دادم. یکی رفت پایین، جا باز شد. بقیه هم سرشان را بیرون کشیدند.

آقای فیروزیان، یکی از محافظ‌هایم، خواست هلی‌کوپتر بیاید، او را پایین انداختم. یکی دیگر از محافظین، زمانی که هلی‌کوپتر بلند شد به هلی‌کوپتر آویزان شده بود و پرت شد. البته هنوز خیلی از زمین فاصله نگرفته بود.

خلاصه با هزار زحمت، هلی‌کوپتر بلند شد به در منظریه نزدیک جماران نشست. پیغام دادیم آمبولانس آمد و جنازه امام را به سردخانه بیمارستان جنب بیت امام بردیم.

در آن لحظه، عمامه و عبا نداشتم و با قبا وارد حیاط شدم. احمدآقا و بقیه آقایان نشسته بودند. تا احمدآقا مرا دید، شروع به گریه کردن کرد و گفت: «آقای ناطق، همین صحنه را در روز ورود امام از تو دیدم، بدون عمامه و عبا تو به داد امام رسیدی، امروز هم تو به داد ما رسیدی؛ اما با یک فرق که آن روز محاسنت مشکی بود، امروز محاسنت سفید است.» خیلی منقلب شدم و نشستم یک مقدار گریه کردم و آرام شدم، گفتند: «حالا باید چه کار کنیم.» احمدآقا گفت: «هر چه آقای ناطق می‌گوید عمل کنید.» گفتم: «حاج احمدآقا، آخر آدم جنازه امام را در یک تابوت زنبقی می‌گذارد»، و سپس گفتم:‌«سه تا تابوت و سه تا هلی کوپتر می‌خواهیم داخل یکی امام را می‌گذاریم - دو تای دیگر هم خالی باشد که اگر جمعیت شلوغ کردند آن تابوت‌های خالی را دست مردم می‌دهیم تا مراسم خاکسپاری حضرت امام تمام شود.»

آقای دکتر طباطبایی برادر خانم احمدآقا، که آن موقع شهردار تهران بود، دستور داد سه تا تابوت آوردند. یکی تابوت فلزی و مجهز بود و دو تا هم خالی.

بعدازظهر خبر دادند که آقای نوری که آن موقع وزیر کشور بود، دستور داده و نیروهای انتظامی آنجا را سامان داده و یک تقسیم کار شده است.

جنازه امام را به بهشت‌زهرا آوردیم و امکان استفاده از این طرح نشد. منتها خود بچه‌هایی که مسئول انتظامات بودند، نظم آنجا را به هم زدند. خلاصه تابوت امام را کنار قبر آوردیم آقای کفاش‌زاده آمده بود که امام را ببوسد، محکم زدم توی سرش. خودم رفتم داخل قبر و پاها را دو طرف لحد گذاشتم، وقتی آقای حاج‌آقا رضا اربابی که غسال و دفن‌کننده علما است، آمد که تلقین امام را بخواند، من دست‌هایم را به دو طرف قبر گذاشتم تا ایشان تلقین بخوان. جمعیت ریختند، چون داشتند آمال و آرزوهای همه ما را دفن می‌کردند عده‌ زیادی روی دست من غش کردند. به آقای اربابی که داشت مستحبات دفن را انجام می‌داد، گفتم: «آشیخ من دارم می‌میرم، بسه دیگه.» آخرین کسی که امام را بوسید و بیرون آمد، ایشان بود.

خیلی نگران حال ایشان بودم. با زحمت سنگ آوردند و لحد را با کمک آقای «رضا گنجی» که از محافظین است، گذاشتم و عشق همه ملت ایران و مظلومان تاریخ را دفن کردیم. خیلی سخت گذشت، در اثر ازدحام نمی‌توانستم بیرون بیایم، مردم ریختند خاک قبر امام را به عنوان تبرک بردند، کفش‌هایم هم زیر خاک رفت و هیچ‌کس هم نبود به دادم برسد.

داشتم خفه می‌شدم که با خود گفتم: «تقدیرم این است که با امام بمیرم» در یک لحظه زندگی‌ام را مرور کرده و دیدم که هیچ مشکلی ندارم؛ همین لحظه روزنه‌ای پیدا شد و من از زیرپای جمعیت خودم را نجات دادم، تلویزیون که مراسم را مستقیم پخش می‌کرد، عده‌ای از دوستان داخل قبر رفتنم را دیده بودند؛ اما بیرون آمدنم را ندیده بودند و نگران شده بودند.

بدون کفش و عبا و عمامه به گوشه‌ای رفتم. شهید صیاد شیرازی آمد مرا یک کمی باد زد. با هلی‌کوپتر به دانشگاه افسری آمدیم و از آنجا هم با اتومبیل و بدون کفش به منزل آمدم. در منزل هیچ‌کس نبود، بعداً که خانواده آمدند، همسرم آن لباسی که خیلی خاکی بود به عنوان تبرک برداشت و پنهان کرد. بعد از مقداری استراحت در همان شب، در جلسه جامعه وعاظ شرکت کردم.
منبع:فارس

انتهای پیام/

 

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها

 
R30411/P30411
قیمت ارز و طلا
لیگ ایران و جهان
بیشتر بخوانید
ماجرای شورانگیز یک بانوی جانباز با امام رضا(ع)
اگر امام بود به خاطر قشقرق مذاکره با آمریکا تودهنی می زد
فتوتیتر/آیت الله امامی کاشانی:آتش منطقه را آمریکا روشن کرده و هیزم آن را سعود‌ی‌ها آورده‌اند
tasnim
tasnim
tasnim
رازی
مادیران
شهر خبر
fownix
بیمه بازار
غارعلیصدر
بانک صادرات
پاکسان
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
تبلیغات
  • طراحی سایت
  • بازرگانی سیب
  • سئو سایت
  • دکتر اورولوژی
  • آیا بیماری اسکولیوز خطرناک است؟
  • تور کیش اقساطی
  • استعلام شرکت
  • درباره ما
  • ارتباط با ما
  • پربیننده‌ترین اخبار
  • پیوندها
  • بازار
  • قیمت ارز و طلا
  • لیگ ایران و جهان
  • آرشیو اخبار ؛ جدیدترین اخبار لحظه به لحظه امروز
ما را دنبال کنید:
  • RSS
  • تلگرام
  • اینستاگرام
  • توییتر
  • آپارات
  • سروش
  • آی‌گپ
  • گپ
  • بله
  • روبیکا
  • ایتا

All Content by Tasnim News Agency is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License.