شرمنده مادران و همسران شهدا شدم/ زیباترین دوران زندگیم دهه ۶۰ بود/ قرار نیست از فیلم جنگی نان دربیاورم
کارگردان فیلم «ویلاییها» گفت: نامه اعتراضیای که خطاب به سیوپنجمین جشنواره فیلم فجر نوشتم برایم بد تمام شد و هنوز دارم تاوانش را میدهم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، داستان از آغاز سیوپنجمین جشنواره فیلم فجر آغاز شد، جشنوارهای که قبل از آغاز شدن امیدی به آن نبود، زیرا که بسیاری از سرشناسان و نامهای آشنای فیلمسازی در آن حضور نداشتند. اما با نواخته شدن زنگ آغاز جشنواره سیوپنجم این قاعده بازی عوض شد، چراکه کارگردانان جوانی که راه به این جشنواره پیدا کرده بودند از تواناییهای والایی برخوردار بودند، تواناییای که بهجرأت میتوان گفت که یک سر و گردن از کارگردانان قدیمی سینمای کشورمان بالاتر بود. البته تعداد این فیلمها از انگشتان دست تجاوز نمیکرد.
بهقطعیت میتوان گفت که خوشساختترین فیلم جشنواره سیوپنجم، «ویلاییها»ی منیر قیدی بود، فیلمی که توانست تأییدات بسیاری از منتقدان سینما را از آن خود کند. درست 20 اردیبهشتماه بود که این فیلم اکران خود را در سینماهای کشور آغاز کرد، اکرانی که از همان اول کار نشان داد که شخص یا اشخاصی تصمیم گرفتهاند این فیلم دیده نشود، زیرا در اول راه تنها 14 سالن سینما در اختیار «ویلاییها» قرار گرفت، در حالی که این عدد برای فیلمهایی مانند نهنگ عنبر 100 سالن سینمایی بود.
درباره فیلم «ویلاییها» و حواشی آن با منیر قیدی کارگردان این فیلم سینمایی گفتوگو کردیم. قیدی 10 سال پیگیر ساخت این فیلم بود در حالی که میتوانست بهراحتی فیلمی آپارتمانی بسازد و مانند برخی از فیلمهای حال حاضر سینما به لودگی بپردازد.
در ادامه گفتوگوی تسنیم را با این کارگردان سینمای ایران میخوانید:
تسنیم:سرکار خانم قیدی، بهعنوان اولین سؤال کمی میخواهیم تکلیف این ارثیه مانده بر ما را مشخص کنیم. عذرخواهی میکنم اما سؤالی دارم که حتماً و باید بپرسم. عدهای وارد سینمای ایران شدند، نخستین فیلمهایی که ساختند با محوریت دفاع مقدس بود و بعدها مشخص شد برای بهدست آوردن وجاهت، رسانهای ــ سینمایی و سیاسی بود که فیلمی با مضمون دفاع مقدس ساختند و بعداً مسیر دیگری را در سینما طی کردند. البته عدهای هم با فیلمهای مستقل آمدند و دیدند چیزی نشدند و برای کسب وجاهت رفتند سراغ فیلمهای اجتماعی با تم دفاع مقدس. ساختن فیلم با مختصات ویلاییها فقط برای بهانه ورود به سینما در قالب فیلمسازی و به تن کردن ردای کارگردانی بود؟
قیدی: من فیلمساز فیلماولی هستم و باید با طرح یک پرسش به سؤال شما پاسخ بدهم. من در سینما آدم شناخته شدهای بودم و زمینه فیلمسازی برایم فراهم بود و سالها در این حوزه کار کرده بودم. اگر فیلمی با مضمون دفاع مقدسی ساختن بهانه ورود من به سینما باید باشد چرا ده سال ورود من به حوزه فیلمسازی طول کشید؟ یعنی راه سادهتری برای من نبود؟ شما ویلاییها را تماشا کردید، نمیخواهم تعریف کنم اما از فیلم مشخص است که کارگردان تواناییهایی دارد، تصور نمیکنید با همین میزان اشراف به فیلمسازی، میتوانستم فیلمهای آپارتمانی بسازم؟!
مثل همین فیلمهایی که در این سالها باب شده! دو نفر در یک خانه زندگی میکنند و دائم با هم درگیرند، زن و شوهر به یکدیگر دروغ میگویند و ... .
در این ده سالی که برای ساختن فیلم «ویلاییها» انتظار کشیدم، نمیتوانستم سراغ قصه دیگری بروم؟ هزینه فیلمهای آپارتمانی مگر چقدر میشود؟! ده سال از عمرم را لازم بود صرف کنم برای اینکه فیلمی با مضمون دفاع مقدس بسازم تا در سینمای ایران وجاهت کسب کنم؟ از روزی که این فیلم را ساختم تا الآن، در معرض بیمهری، نفرت، نفرین، لعنت و برچسبهای دهشتناک قرار گرفتم.
تسنیم:کدام برچسبها؟!
قیدی: همین برچسبهایی که بعضی از افراد رسانهای دائماً مطرح میکنند که ما سازندگان فیلم، پول چنین و چنان گرفتیم. سختترین قسمت ماجرای ساختن فیلم ویلاییها در خلأ کسب وجاهت، به جان خریدن چنین برچسبهایی است. خلاصهاش این است که فیلم جنگی ساختن در این کشور نه دنیا دارد نه آخرت.
تسنیم: چرا؟
قیدی: برای اینکه ده سال دویدم و بهعنوان یک زن دست دراز کردم بهسوی تمام ارگانهایی که موظف به حمایت از آثاری مثل «ویلاییها» هستند تا حمایتم کنند، اما نکردند. کسانی که خودشان بودجههای کلانی دارند بابت ساختن فیلمهایی مثل ویلاییها. همه آنها فقط یک جواب میدادند: نه!
جواب مشترک همه آنها یک چیز بود؛ "ما این موضوع را نمیخواهیم بسازیم یا بدان بپردازیم" و نکته جالبتر این است که "چرا شما میخواهید چنین فیلمی را بسازید؟!".
از همه مهمتر معاونت سینمایی دوران دولت آقای احمدینژاد میگفت "تا زمانی که من پشت این میز هستم نمیگذارم شما این فیلم (ویلاییها) را بسازید و...". من هم به او گفتم "صبر میکنم تا شما بروید، آن وقت فیلم را خواهم ساخت".
تا پس از اعلام آمادگی بنیاد سینمایی فارابی و با حمایتهای شخص آقای تابش، تهیهکنندهای مثل «سعید ملکان» پیدا میشود که با سرمایه شخصی در حوزه دفاع مقدس فیلم را به سرانجام میرساند.
کدامیک از تهیه کنندگان بدون حمایت 100درصدی حاضرند وارد عرصه ساختن فیلم با مضمون دفاع مقدس شوند؟! پس از ساخته شدن«ویلاییها» این فیلم به جشنواره فیلم فجر میرود و آن اتفاقات عجیب و غریب میافتد و تازه داوران علیه فیلم مصاحبه میکنند و میگویند "اینها (منظورشان سازندگان است) بیادب هستند و فلان هستند..."، این هم از وضعیت اکران فیلم. ببخشید ... ببخشید معذرت میخواهم، در جواب شما نمیگویم. چقدر یک نفر میتواند احمق باشد بابت فیلم اولی که ساخته، اینهمه بدبختی، تهمت، تحقیر، نفرین و ملامت را از همه طرف و هم از همه افرادها و نهاد و سازمانهای مختلف تحمل کند تا بهقول شما برای پوشیدن ردای کارگردانی، یعنی راه سادهتری نبوده است؟
تسنیم: دامنه این دشمنیها هم گویا ادامه دارد. سالن موزه سینما تحت مدیریت آقای محمد حیدری (دبیر سابق جشنواره فیلم فجر) همچنان برای اکران فیلم شما در سالن تحت مدیریتشان مقاومت میکرد و اجازه نمایش این فیلم را نمیداد؟ (تعجب میکنم هیچ رسانهای هم به این خبر واکنش نشان نداد).
قیدی: تا سه چهار روز پیش همچنان مقاومت میکردند تا با ما قرارداد نبندند، حتی قرارداد را برای اکران برای او بردند و حاضر نشد آن را امضاء کند و با فیلم «آشوب» قرارداد بستند، تا اینکه بالاخره با کش و قوسهای فراوان پس از گذشت سه هفته از اکران فیلم آقای حیدری با ما قرارداد بست. اما اگر سئانسهای فیلم را به شما بگویم تعجب خواهید کرد.
تسنیم: یعنی آقای حیدری بنا به اختلاف دیرینه مدیریتی که با آقای تابش دارد رسماً دارد فیلم با درونمایه ارزشمند انقلاب را همچنان قربانی میکنند از طرفی انتقامشان از شما را هم دارند میگیرند.
قیدی: در ارتباط با اختلاف آقای حیدری و تابش واقعاً چیزی نمیدانم، اما در مورد انتقامگیری دلم میخواهد بدبین نباشم.
تسنیم: با همه تشویقهای اهالی رسانه، چرا فیلم شما را نادیده گرفتند و میگرفتند؛ با مدیران سینمایی مگر چه مشکلی دارید؟
قیدی: بوالله نمیدانم. من تا جایی که توانستهام سعی کردهام با کسی کاری نداشته باشم. گرچه اگر چنین نیز باشد ارتباطی با فیلم ندارد. مشکل شخصی خود را رودررو با من حل کنند با فیلم چهکاری دارند؟
تسنیم: سرکار خانم قیدی، چون شما خیلی راحت مسائل را با ما در میان میگذارید، بنده هم با شما راحت حرف میزنم؛ ببینید، این فیلم بیشتر به ذائقه طیف رسانههای ارزشی و اصولگرا خوش آمده و طبیعی است کسانی دوستش خواهند داشت که دل در گروی انقلاب اسلامی دارند. مدیران آقای ایوبی میدانستند ویلاییها مثل بمب در جشنواره خواهد ترکاند و رودست به سیمرغ میزند، با علم به این موضوع همان مدیران آقای ایوبی دنبال بچههایی افتادند که در رسانههای اصولگرا و اصلاحطلب نقش بسزایی داشتند و به هر دو طیف میگفتند که "این خانم قیدی فیلم خوبی ساخته، اما خودش با آنچه ساخته نسبتی ندارد. یک وقت سعید ملکان و او گولتان نزنند. این خانم قیدی تصور نکنید یک وقت فیلمساز ارزشی خاصی را کشف کردید."، مثلاً یکی از اتهاماتی که به شما میزدند تا تصویر وارونهای از شما ارائه کنند این بود که میگفتند شوهر شما (محمدرضا منصوری مدیر تولید سینما) دوست نزدیک رضا درمشیان (کارگردان عصبانی نیستم) است!
قیدی: ببین، برادر عزیز! اندازه حزباللهی بودن من همین قدری است که شما میبینید (منظور ظاهر ایشان بود). نه از اینی که هستم بیشتر خواهد شد، نه هیچ وقت از این کمتر خواهم شد. برادر محترم، در فرهنگ ما هست که آدمها را نباید از ظاهرشان قضاوت کرد، باید دلشان را دید. من همینم! اصلاً هم نمیخواهم خودم را حزباللهی جا بزنم، من همانی هستم که شما در فیلم ویلاییها دارید میبینید، نه بیشتر نه کمتر. در مورد دوستی آقای منصوری و درمیشیان هم فکر نمیکنم این موردِ منفی نه برای آقای منصوری و نه برای آقای درمیشیان باشد.
تسنیم: فضایی برای شما ساخته بودند تا جوایز جشنواره به این فیلم ندهند و از شما ذهنیت برای رسانهها ساخته بودند تا صحبتی نکنیم و صدایمان در نیاید. شما با این مختصات نمایشی که در ویلاییها بروز و ظهور دارد در مورد نمایش زندگی همسران شهدا، نسبت تنگاتنگ تجربی و یا حسی داشتید؟
قیدی: به هیچ وجه ...
تسنیم: تجربهاش نکردید؟
قیدی: نه به هیچ وجه ... . من بعد از اینکه با موضوع آشنا شدم، با آن زندگی کردم.
تسنیم: فرمودید که نسبت شما با جریان حزباللهی مشخص است، سؤالم این است که اصلاً مسئله هشت سال دفاع مسئله شما هست؟
قیدی: بله... .
تسنیم: از چه زاویهای؟
قیدی: من و شما و آدمهای همسن و سال من، بخش عمدهای از زندگیمان در دهه شصت بود. من هشتساله بودم که جنگ تحمیلی آغاز شد و تا زمانی که شانزدهساله بودم ادامه یافت و آن دوران دغدغه اصلی من به شمار میرود. یکی از زیباترین دوران زندگی من بوده است.
تسنیم: شما خودتان را روشنفکر میدانید؟
قیدی: تا روشنفکری چه باشد؟
تسنیم: معمولاً روشنفکران یک عنادی با دهه شصت دارند و به هر شکل قصد دارند آن دوران را دوران تاریک ایران توصیف کنند. اما شما یک فضای دوستانه و همدلانه را از دهه شصت نشان میدهید. سرکار خانم قیدی، این خرق عادت موجب میشود همین آدمها نگذارند فیلم شما با آن جنس خاص از قهرمانان زن ایرانی دیده شود.
قیدی: من از سن هشت تا سن شانزدهسالگیام در دوران جنگ گذشت. بهنسبت سن کنونیام یعنی چهل و چند سال، نسبت کمتری از دوران سپریشده عمر بنده در دهه شصت گذشته است، ولی تأثیرگذارترین مقطع زندگی من بوده. آنچه در فیلم میبینید دریافت من از دهه شصت است بنابراین دلیلی بر سانسور خود نمیبینم.
تسنیم: آن دوران را دوستش دارید؟
قیدی: خیلی ... خیلی ... . آنقدر آن دوران را دوستش دارم که خاطراتش را با جزئیات فراوان به یاد میآورم. من شاید روز گذشته خودم را نتوانم به خاطر بیاورم اما خاطرات دهه شصت، با جزئیات در ذهنم نقش بسته است. ظاهر روشنفکری این است که آنچه در دهه شصت بر ما گذشته است با جزئیات و نزدیک به واقعیت نگوییم، چون دِمُده و متحجرانه است. راستش را بخواهی من نیستم... . یعنی من روشنفکر نیستم.
تسنیم: من سؤال کردم در مورد تجربه شما از خانواده شهدا و اینکه آیا مختصات داستانی را که در فیلمتان میبینیم تاکنون تجربه کردهاید؛ پرسش من به این دلیل است اگر تمام تسلط منحصر به فرد شما در کارگردانی را مد نظر قرار ندهیم، اگر قدرت پردازش دراماتیک شما را قضاوت نکنیم، ساختن فیلم ویلاییها فراتر از تسلط و مهارت و تکنیک است. من شبیه این معجزه در سینمای جنگ را قبلاً در فیلم دیگری دیدهام. با احترام فراوان به سواد و تسلط شما باید بگویم که ساختن ویلاییها کار حسی است تا تکنیکی. با هم روراست باشیم، شما قبل از نمایش مادر شهید، همسر شهید را حس کردهاید که در نمایش آن موفق شدهاید.
قیدی: اولین باری که این موضوع از دهه شصت اینگونه برایم تعریف شد ما در جایی بودیم و خودروی هایسی وارد مکان زندگی ما میشد و ... .
این موضوع را همسر آقای جواد نوروزبیگی برای ما تعریف کرد، خیلی هم اتفاقی برای ما تعریف کردند. آقای نوروزبیگی (تهیهکننده سینما و تلویزیون) خود رزمنده بود و خیلی هم آن زمان کمسنوسال بود. همسر او آن موقع شانزدهساله بود. اولین جرقهای که در ذهن من از این خاطره زده شد کاملاً سینمایی بود، پیش خودم میگفتم عجب روایت سینمایی خاصی، یک جایی باشد با یک عده از همسران رزمنده و ماشینی میآید و بقیه ماجرا... و وقتی رفتم برای تحقیقات که شکل ماجرا برای من عوض شد.
یعنی برایم این ماجرا دیگر فقط جلوه سینمایی نداشت؛ انگار یک موضوع حسی و عاطفی در من رخ داده بود و گریبان مرا گرفته بود و بانگی را درونم میشنیدم که میگفت تو باید بری و این فیلم را بسازی. این حرف الآن خیلی شکل شعاری حین پیاده شدن مصاحبه به خودش میگیرد، میدانم که بابت این حرف مورد قضاوتهای عجیبی قرار خواهم گرفت اما قضاوت واقعی را به مخاطبان فیلم واگذار میکنم. گویی از همه آن اتفاقات در هشت جنگ، حامل رساندن این پیام شدم و خیلی نسبت به رسالت پیامرسانی خود متعهد شدم (خیلی دوست دارم مخاطب بداند جنس حرفهایی که میزنم اصلاً شعار نیست، علیالخصوص که دارم با رسانهای مصاحبه میکنم که جهتگیری سیاسی معین و مشخصی دارد).
تسنیم: سراغ زنانی که در آن ویلاها زندگی میکردند و آن اتفاقات برایشان رخ داد رفتید و با آنها حرف زدید؟
قیدی: نهتنها حرف زدیم بلکه کنار هم زندگی کردیم. باید یک مراحلی بگذرد تا شخصیت واقعی همسر شهدا را پیدا کنید چون در ابتدا خیلی رسمی و ایدئولوژیک مقابل شما مینشینند و هنوز همه چیز برایشان خیلی آرمانی است و شاید کمی ابعاد حسی و انسانی خودشان را پنهان میکنند.
تسنیم: در قالب همسر شهید یک رفتار، سلوک و ژست معینی دارند؟
قیدی: دقیقاً، بعد که یک مقداری با این عزیزان زندگی میکنی متوجه میشوی ... وای ... وای ... مادران و همسران شهدا چه کشیدهاند. بعد از آشنایی با آنها قضیه خیلی برایم جدیتر شد. وقتی عمق درد را فهمیدم مصممتر به خودم و اطرافیانم میگفتم "هرطور شده این فیلم را میسازم". خود همسران شهدا به من میگفتند، "نمیشود! این فیلم را نمیگذارند ساخته شود". من این قول را به آنها دادم چون تصور اولیه من این بود که باید از چنین قصهای استقبال شود. اغلب همسران شهدا مرتبط با فیلم ویلاییها به من گفتند "خیلیها آمدند و به ما گفتند که «ما میآییم و این فیلم را میسازیم» ولی نشد" و مثل اینکه خیلیها عزم ساختن فیلمی شبیه ویلاییها را داشتند اما نگذاشته بودند این فیلم ساخته شود، تصور کنید که من رفتم و این رفتن چقدر طولانی شد.
تسنیم: بهاندازه سن دختر بزرگتان؟
قیدی: بله، آن موقع من اصلاً بچه نداشتم. الآن دختر بزرگ من دهساله است.
تسنیم: من ده سال است که دارم در حوزه دفاع مقدس کار میکنم با خیلی از همسران شهدا که در همان ویلاها زندگی میکردند مصاحبه گرفتم. حتماً خبر دارید در دو نقطه متفاوت در زمان جنگ زندگی میکردند؛ بخشی در تپههای اللهاکبر و بخش دیگر در دزفول. چند صحنه فیلم شما برای ما واقعاً بهاندازه مطالب همان ده سال بود، یعنی سکانسی که همه دور هایس جمع میشدند و امکان داشت هر لحظه نوبت یکی از آن بانوان باشد که همسرش به شهادت رسیده باشد...، اینها صحنههای دقیقی است که رخ داده و در خاطرات همسران شهدا هست. بعضی از سکانسها خاطرات نسل ما را زنده کرد و جالب اینجاست که اینهمه خاطره در یک فیلم نوددقیقهای جا شد.
قیدی: در اینکه کار کردن در آن شرایط سخت و سربلند بیرون آمدن از این سوژه احتیاج به معجزه داشت شکی نیست. حقیقتاً زمانی که فیلمبرداری میکردیم اینقدر درگیر کار بودم و ترس داشتم... که به این چیزها فکر نمیکردم. یک جورهایی خودم را واگذار کرده بودم. میدانید سوژه فیلم ویلاییها برای من بسیار خاص و حساس بود، مثل فیلمهای دیگر نبود که راست یا دروغ بودن قصه اهمیت نداشته باشد. ولی داستان ویلاییها در مورد یک موضوع خاص، در مورد یک مقطع تاریخی مهم است. در لحظهای که صدا، دوربین حرکت میدادم ترس داشتم و با خودم میگفتم "مبادا تاریخ را تحریف کنی؟ نکند موضوعی را نمایش دهی که مترادف و مصداق عینی آن رخ نداده باشد و هویت همسران و مادران شهدا را مخدوش کنی؟". مثلاً در مورد فلان عالم دینی فیلم میسازند، میبینم و پیش خود میگویم کاش نساخته بودند، چون چیزی که در ذهن من بود، خیلی بهتر و زیباتر بود و کاش خراب نمیشد، چنین ترسی دائماً با من بود، برای همین ارزشگذاری را بر آنچه را میساختم عمیقاً در صحنه درک نمیکردم.
تسنیم: چهزمانی خیالتان راحت شد که نتیجه کار مثبت و شاید خیلی بیشتر از مثبت است، چهکسی خیالتان را برای اولین بار راحت کرده که فیلم درآمده است؟
قیدی: آقای دهقان تدوینگر فیلم به من قوت قلب میداد و دائماً به من میگفت "بهخدا فیلم خوبی شده و اینقدر نترس و هراس نداشته باش!". من سالها منشی صحنه بودم و خیلی جزئیات برایم اهمیت دارد و در هر صحنهای دنبال ایرادها میگردم، الآن هم که فیلم را نگاه میکنم پیش خودم میگویم ایکاش در فلان صحنه مثلاً به دوربین 5 ثانیه زودتر حرکت داده بودم. کلاً جزئیات این شکلی اذیتم میکند اما آقای دهقان و آقای ملکان قوت قلب میدادند که برخی اشکالات بسیار جزئی پس از مونتاژ درست خواهد شد و دائماً به من میگفت "نگران نباش". چون هرچقدر تجربه سر صحنه بودن را دارم از سویی تجربه مرحله مونتاژ تا اکران را اصلاً نداشتم.
تسنیم:خانواده شهدا وقتی فیلم را دیدند چه واکنشی نشان دادند؟
قیدی: اصلاً یکی از ترسناکترین روزهای زندگیام، روزی بود که خانواده شهدا و همسر شهید نوری و همسر آقای کوثری را به سینما فرهنگ دعوت کردم تا فیلم را ببینند، واقعاً جرأت نمیکردم در سالن بمانم...، داشتم از ترس میمُردم. پایان فیلم که نزدیک شد رفتم بیرون سالن منتظر شدم ... . برای این دونفر خاص میدانید چرا اینهمه اضطراب داشتم، چون میدانستم دائماً وقایع فیلم را با داستان زندگی خودشان مقایسه میکنند و به ویلاییها بهعنوان یک فیلم یا اثر هنری نگاه نمیکنند، مثلاً همسر شهیدی که در چنین جایی نبوده و یا چنین منطقهای مثل ویلاییها را ندیده شاید دنبال خودش در فیلم نگردد، اما این دو عزیز بهخصوص قطعاً دنبال خودشان میگشتند، مثلاً میترسیدم بهعنوان نمونه به سکانسهایی که خبر شهادت را در فیلم منعکس کردم، واکنش نشان بدهند، چون من فیلم ساخته بودم و در برگردان نمایشی ممکن است لحظاتی را غلیظ و لحظاتی از واقعیت را رقیق کرده باشم، عین حقیقت که نبود.
همینطور که بیرون سینما ایستاده بودم همسر شهید نوری را دیدم که داشت گریه میکرد، به من که رسید مرا بغل کردند و تازه آن موقع بود که نفسم بعد از لحظاتی بالا آمد. خانم شهید نوری (قائممقام لشگر٢٧ محمد رسول الله(ص)) که بسیاری از خاطرات ایشان در فیلم استفاده شده است، یکی از تأثیرگذارترین کسانی بودند که بعضی از خاطراتشان نعل به نعل در فیلم استفاده شده است، مثل سکانسی که بعد از شنیدن خبر آمدن هایس، لباسشان را اتو میکنند و کفشهایشان را واکس میزنند و میگویند "ما باید قوی باشیم."، اصلاً عین اتفاقی است که برای همسر شهید نوری افتاده است.
تسنیم: من در همان بهمن ماه به آقای ملکان پیشنهاد دادم که حاضرم تمام خانواده شهدا را شخصاً جمع کنم با هزینه شخصی من این فیلم را ببینند.
قیدی: در جریان این پیشنهاد شما نبودم، اما چون من ویلاییها را برای خانواده شهدا و رزمندگان نساختم، چون اهل سانسور کردن خودم نیستم دارم عرض میکنم، باورتان میشود؟ من اصلاً برای خانواده شهدا و جانبازان فیلم را نساختم، چون آنها که میدانند بر خودشان چه گذشته و میدانند چه لحظات ملتهبی را پشت سر گذاشتند و بزرگوارانه چه از خود گذشتگیهایی کردند، من و شما هم که بهاندازه کافی از وقایع خبر داریم، من برای نسل امروز فیلم ساختم تا نسل امروز بدانند حقایق آن دوران را و اینکه ما یک پیچ تاریخی هشتساله را چگونه پشت سر گذاشتیم.
تسنیم: سرکار خانم، شما حرفهایی میزنید که اصلاً توقع گفتن این حرفها را از جانب شما ندارند، حتماً حین ساخت فیلم در محافل مختلف از این حرفها زدید که در یک پروسه خیلی برنامهریزی شده فیلم شما را بایکوت کردند.
قیدی: نمیخواهم اینقدر بدبین باشم.
تسنیم: با این احوال هنوز پای اعتقادات خودتان ایستادهاید؟
قیدی: میخواهید دروغ بگویم ... . خانواده محترم شهدا که میدانند که طی آن روزها چهچیز بر آنها گذشته است. من فیلم را برای جوان امروزی ساختم که سالها پس از جنگ متولد شده است یا جوانی که از آن روزها خاطره کمرنگی در ذهن دارد و خدا را شاکرم که از بازخوردهایی که میگیرم مشخص است که بخش زیادی به هدفم رسیدم.
تسنیم: واقعاً ارزشش را داشت ده سال بدوید از این سازمان به این سازمان، از این ارگان به آن ارگان، دو هفتهای حاصل یک زحمت دهساله و یکی از سرآمدترین و ماندگارترین فیلمهای دفاع مقدس ــ دوهفتهای ــ بیسروصدا سر ببرند، هیچ مسئولی هم در جمهوری اسلامی به وضعیت اکران این فیلم معترض نشد، واقعاً در این ده سال دنبال چه بودید؟
قیدی: دست خودم نبود، گویی یک نفر دائماً به من نهیب میزد و میگفت "تو باید حتماً این کار را بکنی و این فیلم را بسازی". هر وقت که من آن را کنار میگذاشتم او بهسوی من بازمیگشت. اما خدا را شکر برخی از مردم صدای ما را شنیدهاند و کمپینهای خودجوشی برای حمایت از ما به راه افتاده است. برخی از مسئولین بهویژه در کمیسیون فرهنگی مجلس هم در حال رایزنیهایی برای ادامه اکران هستند.
تسنیم: حالا همان صدایی که با شما بوده شما را بابت ساخت این فیلم تحسین میکند؟
قیدی: شاید تحسین نکند اما حداقل ملامت هم نمیکند.
تسنیم: ده سال مشقت، بیاحترامی، بیحرمتی و بعد دوسههفتهای از روی پرده سینما پایین میآورند. واقعاً برای ما زشت نیست، فیلمی که تمامی ارزشهای معین و مشخص نظام در آن متجلی است دوسههفتهای خیلی مخفیانه نمایش بدهند و از پرده آن را پایین بیاورند؟
قیدی: من نمیدانم هدفگذاری نظام چیست! شاید تمام هدفگذاریها در همین دو سه هفته تغییر کرده است. من نمیدانم.
تسنیم: مگر آقایان نمیگویند که اولویت جبهه فرهنگی نظام بازنمایی ارزشهای دفاع مقدس روی پرده سینماست. این کسانی که این حرفهای قشنگ را میزنند چرا الآن سکوت کردهاند؟
قیدی: نمیخواهم جواب بدهم. چه بگویم آیا در شرایط کنونی جهتگیری فرهنگی، سویه دیگری پیدا کرده است و شعارها چیز دیگری است ... .
تسنیم: حرفهایی هم زدید و به اختتامیه جشنواره نیامدید که در سرنوشت فیلم خیلی تأثیر داشت.
قیدی: قبول دارم و به گوشم هم رساندند. گفتند "قیدی مدعی است و باید کمی رویش کم شود".
تسنیم: چون مرز فکری مشخصی راجع به دهه شصت داریم از یک حقیقتی هم پرده برمیدارم؛ آقایانی که روی کرسی مدیریت سینما نشسته بودند، با دیدن برخی آثار سینما شعفزده بودند، میگفتند "یک طرح الگوی مهاجرت معکوس در فیلم مطلوبشان هست که مطلوب ماست". بهخاطر همین پیرنگ ساده خیلی به آن فیلم اجتماعی مشخص توجه کردند، در مقابل کسی هم نبود بگوید شما طرح و الگوی داستانی مهاجرت معکوس را در کاراکتر «سیما» (طناز طباطبایی) متجلی ساختید. من تعجب میکنم نسبت به فیلمی که در جشنواره مورد تقدیر قرار گرفت و الگوی مهاجرت معکوس، در فیلم ویلاییها در موقعیت والاتری رخ میدهد.
قیدی: ژست روشنفکری مؤلفهای است که اگر بدان مبتلا شویم، خیلی گرفتاری عجیب برایمان درست میشود. طبیعی است که توجه به این مسائل در فیلم ویلاییها با ژست روشنفکری هیئت داوران در تعارض بود و شاید برای برخی از اعضای هیئت داوران افت کلاس داشت که به فیلمی در مورد دفاع مقدس جایزه بدهند. من دیشب تا دیروقت سینما آزادی بودم. مردم نمیدانند با چه محتوایی مواجه خواهند شد.
اما هیئت داوران دیدند که ویلاییها از آن فیلمهای جنگی که ذهن مردم را خراب کرده، نیست، با این حال روشی که پیش گرفتند خیلی دوسویه بدی بود، یعنی اگر ایراد میگرفتید "چرا به فیلم دفاع مقدسی بیتوجهی کردید؟" پاسخ میدادند "ما گفتیم که سازنده استعداد درخشان است و جایزه دادیم". اگر به آنها میگفتند، "شما داوران تا کی میخواهید زیر بار زور بروید و به اینها باج بدهید؟". پاسخ میدادند، "انتخاب ویلاییها بر اساس سلیقه ما نبود. سلیقه ما همان پنج فیلمی بود که اعلام کردیم. به ما گفتند «یک جایزهای، چیزی به این فیلم بدهید»، ما هم بهخلاف میل خود این کار را کردیم". چون طبیعتاً فیلمی که نه کارگردان اش در حد کاندیداتوری بود و نه خود فیلم در لیست کاندیداتوری بهترین فیلم بوده، نمیتواند کارگردان درخشانی داشته باشد، در صورتی که فیلم دیگری که شما اشاره کردید در این لیست بود و شایسته عنوان درخشان، به همین دلایل انصراف دادم تا هم حق به حقدار برسد و هم داوران به زحمت نیفتند.
تسنیم: شما با آقایان میرکریمی و حاتمیکیا کار کردید و مقابل جشنواره ایستادن و بهنوعی مقاومت شما مقابل آنچه در جشنواره گذشت خیلی جرأت میخواهد.
قیدی: این مسئله برخاسته از همان تربیت ما در دهه شصت است. اینهمه فیلم جنگی بد ساخته شده، فیلم من هم بد. اشکالی ندارد، من حرفم با هیئت داوران این است که چرا جایزه استعداد درخشان را به فیلم بد میدهند و از خودشان رفع تکلیف میکنند. من یک خاطره بگویم از دهه شصت. مدرسه که میرفتم، یک روز معلم مرا صدا کرد تا از من بهصورت شفاهی درس «فارسی» بپرسد. 5 سؤال کرد که 3 تا از آنها را پاسخ دادم و دو تای دیگر را بلد نبودم.
به من گفت "هیچی بلد نبودی، به تو نمره 10 میدهم، برو بنشین". من نرفتم سر جایم بنشینم. معلم فکر کرد من میخواهم برای نمره چانهزنی کنم، گفتم "خانم، شما گفتی هیچی بلد نبودی ولی نمره 10 به من دادید. وقتی کسی چیزی بلد نیست 10 نمیشود! کسی که هیچی بلد نیست میشود صفر".
دقیقاً رفتار هیئت انتخاب با ما در جشنواره همینطوری بود؛ از نظر آنان ما هیچی بلد نبودیم، یعنی در تعداد کاندیداها دقت کرده باشید، هفت جایزهای که فیلم ویلاییها برایش کاندیدا بود، هفت بخش غیراصلی بود، هیچکدام بخشهای اصلی نبود، ما هیچی بلد نبودیم ولی درخشان شدیم! کسی که هیچ چیزی بلد نیست که مستحق جایزه استعداد درخشان نمیشود! مثلاً اگر سال گذشته همه جوایز را به یک فیلم دادند و هیچکس اعتراض نکرد به این دلیل بود که هیئت داوران روی حرفشان ایستادند، به کاری که میکردند اعتقاد داشتند. همان فیلمهایی که کاندیدا شدند، همانها جایزه گرفتند، ولی نمیشود سلیقه شما یک چیز باشد اما به فیلم دیگری جایزه بدهید!
من وارد این بازی نمیشوم. یکی از داوران هم راجع به من مصاحبه کرده بودند و گفته بود "چهخبره؟! این خانم چرا اینقدر پرمدعاست؟! در هفت رشته کاندیدا شده، یک فیلماولی که بیشتر نیست!"، من هم حرفم همین است، منی که چیزی بلد نبودم چرا فیلمم در هفت مورد کاندیدا شد؟! چرا جایزه استعداد درخشان گرفتم؟!
تسنیم: درگیریهایی با مدیران و هیئت داوران جشنواره ارزشش را داشت، ببین چطور فیلمتان را قربانی کردند. راستش را بگویید برای خودتان میجنگیدید یا برای کسانی که در فیلمتان نشان دادید؟
قیدی: من اگر برای خودم در حال نبرد بودم، همان روز اختتامیه جشنواره فیلم فجر، به برج میلاد میرفتم و جایزه استعداد درخشان جشنواره را میگرفتم، مگر غیر از این است که همه بهدنبال گرفتن سیمرغ هستند؟ به من که سیمرغ دادند و گفتند تو درخشانی!... پس من برای خودم نجنگیدم، من اگر کمی بهفکر خودم بودم هرگز این کار را نمیکردم. شما تصور میکنید در تمام ادوار آینده جشنواره فیلم فجر در مقام فیلمساز کسی به من سیمرغ خواهد داد؟!
تسنیم: هیچوقت. بهنظر من با این کارهایی که کردید شاید دیگر اجازه ندهند فیلم بسازید.
قیدی: به من هم میگویند بیشتر از اندازه دهنش حرف زده. مطمئن باشید فیلمسازی هم برای من دشوار خواهد بود. فیلم دفاع مقدسی، ارزشهای دهه شصت، پررو، مدعی و...!
تسنیم: من در مقابل پررویی شما سر تعظیم فرود میآورم که نهتنها حق خودتان را دارید از مدیران فرهنگی منفعل جمهوری اسلامی میگیرید، بلکه دارید حق مادران و همسران شهدا را در حوزه فرهنگ از همان مدیران بیخاصیت طلب میکنید. شما خیلی از امثال من مردتر هستید و من مقابل شما سر تعظیم فرود میآورم. تا کی میخواهید بهخاطر آن آدمها بایستید و بجنگید.
قیدی: اگر بگویم شرمنده مادران و همسران شهدا شدم باورتان میشود، من دیگر تقریباً باختهام.
تسنیم: اونها باختند یا شما باختید؟
قیدی: من باختم. من نتوانستم از امانتی که به من سپرده شده بود، تا آخر محافظت کنم. هدفم دیدهشدنشان بود که نشد.
تسنیم:از ده سال انتظارتان پشیمان هستید؟
قیدی: خیر، به هیچ وجه.
تسنیم: در این ده سالی که آرزوی ساختن فیلم داشتید فکر میکردید که چنین برخوردی با فیلمتان بشود؟
قیدی: راستش را بگویم به این نقطه فکر نمیکردم. بعضیها را دیدهاید چقدر با برنامه مدون و درستی حرکت میکنند، مثلاً طرف در 18سالگی دیپلم بگیرد 20سالگی ازدواج کند و... . من اصولاً برنامهریزی طولانیمدت ندارم، تنها هدفی که داشتم این بود که میخواستم این فیلم را بسازم، تا این مرحله را فکر کرده بودم. در مرحله بعد گفتم این فیلم را بدهم جشنواره، خدا کند بپذیرند، دعا میکردم و نگران بودم. همیشه این مسیر را قدم به قدم جلو آمدم. هیچ برنامهریزی بلندمدتی نداشتم. روزی که فیلمنامه این فیلم را مینوشتم این تصور را نمیکردم که قرار است «ویلاییها» راهی جشنواره فیلم فجر شود.
برای همهچی قدم به قدم پیش میروم، برای ساخت فیلم هم بهصورت گام به گام حرکت کردم، نمیخواستم جذابیت کشف و سورپرایز شدن در لحظه از دست برود. درست وقتی فیلمنامه را نوشتم، افقهای پیشِرو تا حدی مشخص بود اما مسیر حرکتم را طوری طراحی کردم که همه چیز در لحظه کشف شود. واقعاً اصلاً فکر نمیکردم به ما بگویند که هفته سوم اکران فیلم از روی پرده سینماها پایین خواهد آمد. به اینجاها فکر نکرده بودم. از زمان ساخت فیلم تا الآن...، اصلاً با آنهمه حواشی فکر نمیکردم که فیلم اکران شود و بعد... .
تسنیم:زمانی که انصراف دادید فکر میکردید چنین تبعاتی خواهد داشت و تصور چنین اتفاقاتی را داشتید؟
قیدی: بالاخره نامهای که نوشتم نامه تندی بود و توقع این را داشتم که بازتاب وسیعی داشته باشد، اما از آنجا که روحیه محافظهکاری ندارم و فکر نمیکنم چون فلان کار باعث میشود به فلانی بَربخورد آن کار را انجام ندهم، مهم نبود بقیه چهچیز میگویند، کاری را انجام میدهم که بهنظرم درست است. چون برنامهریزی نکردم که من با ویلاییها وارد جرگه کارگردانان شوم و چون میخواهم سالی یک فیلم بسازم پس باید مواظب تمامی رفتارهایم باشم، نه، من اینجوری نیستم.
مثلاً در مورد جشنواره واکنش نشان ندهم تا جشنواره با من خوب باشد، خانه سینما، سازمان سینمایی با من خوب باشد، من اصلاً محافظهکار نیستم. من ممکن است که سالها فیلم نسازم. شاید سه سال دیگر فیلم بسازم، شاید اصلاً فیلم نسازم، یعنی خودم و حیات هنری خودم را وابسته به این جریاناتی که در سینما هست وابسته نکردم و نخواهم کرد.
تسنیم: بسیاری از فعالان فرهنگی سالها جشنواره فیلم فجر را مورد هجمه قرار میدادند که این جشنواره چهنسبتی با فجر انقلاب دارد؟ اما عملاً در چهار سال گذشته فهمیدم که بد هم نمیگویند و تمام فیلمهای ارزشمند انقلابی طی هشت سال اخیر در جشنواره فجر (انقلاب) قربانی شد. شما دیدگاهتان راجع به جشنواره تغییر کرده است؟
قیدی: واقعاً درباره جشنواره چنین تصوری نداشتم. اما اتفاقی که در این دوره از جشنواره افتاد ظاهراً این بود که بهجای اینکه فیلمها داوری شوند افراد داوری شدند.
تسنیم:امکان دارد دست به ساخت فیلم دفاع مقدسی بزنید؟
قیدی: راستش را بگویم امکان دارد که دوباره فیلم دفاع مقدسی بسازم اما حالا حالا نه...، به یک زمان طولانی نیاز دارم تا فراموش کنم بابت ساخت فیلم دفاع مقدسی چه بلاهایی بر سرم آمده. میدانید، الآن فکرش را میکنم تن و بدنم میلرزد، فیلم سختی بود. در یک شرایط طاقتفرسای 57 درجه کار کردیم، جایی که موبایل یکی از عوامل ما پیام میداد و میگفت "مرا به یک جای سرد ببرید!"، یک فیلم شلوغ، بچه، بزرگ، از پیرزن هفتادساله تا بچه ششماهه ...، تصور کنید چه فیلم سختی بود و خیلی گروه فوقالعادهای داشتیم که دوام آوردند و کار کردند، و یک خرده زمان میبرد با وجود تمام اتفاقات و رفتارهایی که با ما کردند، این وقایع را فراموش کنم.
اما اگر فکر کنم موضوع نابی پیدا کردم که من باید بسازم حتماً این کار را خواهم کرد، در ضمن قرار نیست بهعنوان سازنده فیلمهای جنگی شناخته شوم. بعد از ویلاییها پنج الی شش کار جنگی به من پیشنهاد شد، اما چون قرار نیست من از فیلم جنگی نان دربیاورم، قصد ندارم با فیلم جنگی کاسبی کنم، واقعاً چنین هدفی ندارم و این کار را نخواهم کرد، مگر اینکه قصهای مثل ویلاییها گریبانم را بگیرد و من متعهد شوم به قصهای که آن را یافتم.
تسنیم: کدام صحنه در فیلم برای شما جذابتر بود؟
قیدی: من خودم سکانسی را که خانم خیری (پریناز ایزدیار) و سیما (طناز طباطبایی) دارند داخل باغچه حرف میزنند، خیلی دوست دارم.
تسنیم: چرا؟
قیدی: خیلی انسانی و واقعی است، از سکانسهایی است که خودم به فیلمنامه اضافه کردم و در خاطرات همسران شهدا نیست، جزء سکانسهایی بود که میترسیدم همسران شهدا ببینند و اعتراض کنند، چون شخصیت خیری مابهازای واقعی دارد و من میترسیدم ایشان اعتراض کنند، "چرا چنین دیالوگی در فیلم گذاشتی؟"، دیدم اصلاً اعتراضی نکردند و گرفتن این سکانس خیلی برای من سخت بود، خیلی سخت بود... .
تسنیم: در طول فیلمبرداری تحت تأثیر لحظه خاصی قرار گرفتید؟
قیدی: هر سکانسی که من میگرفتم خودم تحت تأثیر آن بودم. اینقدر موقعیتم عجیب بود که اغلب متوجه نمیشدم چگونه این سکانس را گرفتم. من نویسنده حرفهای فیلمنامه که نیستم، اما خیلی با فیلمنامه زندگی کردم، خیلی با همسران شهدا زندگی کردم، همسران، مادران و دختران شهدا را خیلی خوب میفهمم. اینقدر خوب برای من موقعیت را تعریف کردند که وقتی من فیلمنامه را نوشتم و رفتم لوکیشن (محل فیلمبرداری) را دیدم، متوجه شدم که فیلمنامه با توضیح همسران شهدا، دقیقاً منطبق بر همان جغرافیا و لوکیشن است و جزئیات لوکیشن با آنچه من نوشتم مطابقت دارد. اینقدر دقیق نوشته بودم که فکر کردم در یک دورهای، در همان منطقه مورد نظر زندگی کردم.
---------------------------------------
گفتوگو از حسین جودوی و امید سهرابی
---------------------------------------
انتهای پیام/*