به گزارش خبرگزاری تسنیم، بحران سیاسی موجود بین قطر و عربستان را باید یکی از نتایج سفر آقای ترامپ رئیس جمهور آمریکا به خاورمیانه دانست. سفر سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی آقای ترامپ و هیأت همراه به عربستان و بازدید از مناطق اشغالی و نشست مشترک با محمود عباس رئیس تشکیلات خود خوانده فلسطین را بایستی به عنوان یک استراتژی جدید آمریکا در خاورمیانه تعریف کرد.
به دنبال عقد قرارداد 400 میلیارد دلاری همکاریهای اقتصادی، نظامی و امنیتی عربستان با آمریکا که به عنوان بزرگترین قرارداد تجاری جهان لقب گرفته است، امتیازاتی برای عربستان بدست آمده است.
سیاست جدید آقای ترامپ در مدیریت تحولات خاورمیانه براساس دو استراتژی مهم بنا شده است: اول تسریع در حل اختلافات و ایجاد ارتباط نزدیک بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی با هدف رسیدن به یک اتحاد عربی و صهیونیستی در منطقه با هدف تضمین امنیت و منافع ملی رژیم صهیونیستی و دوم تشکیل یک ساختار نظامی و امنیتی با حضور کشورهای عربی و اسلامی به ریاست عربستان با هدف مقابله با ایران و گروههای جهادی و نهضتهای آزادی بخش منطقه.
در این وضعیت، عربستان با توجه به موقعیت سیاسی و ایدئولوژیکی که در بین کشورهای مسلمان بخاطر وجود اماکن مقدس دارا میباشد، درصدد رهبری کشورهای اسلامی براساس دکترین سیاسی و نظامی ترامپ است. در این میان همسویی کشورهای عربی و همکاری اعضای شورای خلیج فارس مقدمهای جهت تشکیل اتحادیه عربی اسلامی و صهیونیستی در منطقه به ریاست عربستان است.
به همین منظور در مرحله اول، عربستان به دنبال تحمیل هژمونی سیاسی خود به کشورهای شبه جزیره عربستان از طریق تطمیع و تهدید است که در این میان کشور قطر به علت سابقه اختلافات سیاسی و ارضی که از قدیم با عربستان داشته و سیاستهای مستقل قطر در روابط خارجی خود با ایران و سایر گروههای جهادی منطقه مانع این روند است.
از سوی دیگر استقلال سیاستهای اقتصادی قطر مهم است؛ در حوزه انرژی و نفت و گاز در حال حاضر 30 درصد از صادرات گاز جهان در اختیار قطر است که موجب شده عربستان جهت همسو سازی آن کشور که از نظر آنها یک کشور یاغی و غیر همسو با سیاستهای کشورهای عربی میباشد، به جمع اتحادیه کشورهای عربی صهیونیستی بپیوندد.
به همین جهت توافقات عربستان و دولت آمریکا و مسئولیت جدید عربستان در تشکیل ناتو عربی، برقراری ارتباط سازنده با رژیم صهیونیستی و همسو کردن کشورهای مسلمان با سیاستهای منطقهای آمریکا فرصت تسویه حسابهای کهنه عربستان با قطر را مهیا کرده است. به همین جهت سران عربستان با پشتوانه همه جانبه آمریکا و رژیم صهیونیستی درصدد چیدن پازل استراتژی نوین آمریکا در خاورمیانه هستند.
در چنین شرایطی با توجه به ضعف ساختارهای سیاسی در قطر، وابستگی شدید این کشور از نظر سیاسی و اقتصادی به عربستان و کشورهای عربی منطقه، به نظر میرسد که کشور قطر همچون سه سال گذشته که روابطش با عربستان تیره شده بود و با وساطت امیر کویت این موضوع حل شد، این بار نیز با وساطت کشورهای عربی، جهت کاهش فشارهای موجود به صورت مصلحتی هم که شده سعی در حل مشکل پیش آمده با عربستان خواهد کرد. چراکه ساختار شکننده سیاسی پادشاهی قطر و وقوع کودتاهای متعدد در این کشور امکان کودتا و برکناری پادشاه را متصور میدارد.
به همین جهت امیر قطر برای خروج از این بحران به خواستههای عربستان تن خواهد داد که از جمله آن بستن دفاتر جنبشهای اسلامی همچون حماس، اخوان المسلمین و کاهش روابط با ایران و سایر گروههای طرفدار ایران خواهد بود، اما واقعیتی که در این موضوع قابل مشاهده است، نقش ژاندارمی است که در حال حاضر عربستان به دنبال ایفای آن در منطقه است، چراکه مدیریت حمله ائتلاف به یمن که بر عهده عربستان است و ترامپ از آن حمایت کرده، فرصتی برای کارورزی ارتش عربستان در مداخلات آتی در کشورهای منطقه میباشد.
به نظر میرسد ایجاد اتحاد شوم عربی- صهیونیستی- آمریکایی در منطقه که نشانگر تحولات بزرگ در آینده است و ایجاد تغییرات بنیادی در نقشه سیاسی خاورمیانه جدید را دنبال میکند.
در این میان عربستان در واقع به عنوان حامی مالی و سیاسی این جریان با کمک اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و حمایت کامل دولت آقای ترامپ در حال نقش آفرینی است. به همین دلیل بایستی بعد از حل اختلاف با قطر منتظر دخالت اتحادیه عربی-صهیونیستی- آمریکایی در عراق، لبنان و سوریه با هدف ایجاد تغییرات مورد نظر آمریکا و رژیم صهیونیستی از سوی عربستان باشیم و در کنار این موضوع، محدود کردن فعالیت حزب الله و جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه و شمال آفریقا از برنامههای آتی این مثلث شوم است.
اختلاف عربستان و قطر در واقع شروع سناریوی یکسان سازی سیاستهای کشورهای عربی با سیاستهای صهیونیستی - آمریکایی از سوی عربستان در منطقه است چرا که سیاستهای ضد اسلامی و ایرانی ترامپ در منطقه و جهان در حال اجراست که بخشی از آن از سوی مجامع بینالمللی و تحریمها صورت گرفته و بخشی دیگر در منطقه و کشورهای همسایه ایران از سوی عربستان مدیریت میشود.
در شرایط فعلی که اتحاد کفر و شرک با هم در حال تلاش برای ضربه زدن به انقلاب مقدس جمهوری اسلامی ایران است، لازم است استراتژی مواجهه با این اقدامات، قبل از وقوع هر گونه اتفاقی پیش بینی شود که اتحاد ملی یکی از محورهای مهم و مؤثر در مقابله با این توطئههای شوم است که لازم است با تکیه بر عمود خیمه ولایت و تکیه بر منافع ملی کشور، سازکارهای مناسب قبل از وقوع هر بحران پیش بینی و دنبال شود.
میرقاسم مومنی: مدیرعامل موسسه پژوهشی و مطالعات بینالمللی چشم انداز ابرار نوین
انتهای پیام/