حلقه مفقوده صنعتی شدن سینمای ایران کجاست؟
اگرچه سینمای ایران طی سالهای اخیر به لحاظ فنی و تکنیکی رشد قابل ملاحظهای از خود نشان داده و قابلیتهای زیادی را بروز داده است اما همچنان یک حلقه مفقوده وجود دارد که مانع صنعتی شدن سینمای ایران است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، اگرچه سینمای ایران طی سالهای اخیر به لحاظ فنی و تکنیکی رشد قابل ملاحظهای از خود نشان داده و قابلیتهای زیادی را بروز داده است اما همچنان یک حلقه مفقوده وجود دارد که مانع صنعتی شدن سینمای ایران است.
سینمای ایران در طراحی صحنه و دکور مقطعی از تاریخ معاصر ایران به خصوص مقطع دهه 50 و60 درحال رسیدن به بلوغ است، سختی شبیهسازی بصری دورههای زمانی که نسلهای حاضر آن دورهها را درک کردهاند و نسبت به آن حس نوستالژیک دارند به مراتب مشکلتر از دورههایی است که اساساً حافظه تاریخی نسلهای حاضر تصویری از آن دوره ثبت نکردهاند. تنها ممکن است کارشناسان تاریخ بتوانند به فیلمهایی که درباره دورههای کهن تاریخی ساخته شدهاند ایراد بگیرند و مردم عادی چون ذهنیت چندانی از آن مقاطع ندارند احتمالاً هر آنچه فیلمساز به لحاظ بصری به تصویر بکشد را باور کرده و با آن ارتباط برقرار میکنند. برای مثال مردم تقریباً همان تصویری که مصطفی عقاد با فیلم محمدرسولالله از دوران صدر اسلام ارائه داده را به عنوان تصویر حقیقی صدر اسلام پذیرفتهاند و در ذهن همه افرادی که فیلم را دیدهاند آن فضاسازی بصری به عنوان واقعیت آن دوره ثبت شده است اما سوژههایی که در دل تاریخ معاصر جریان دارند هر قدر که به زمان حال نزدیکتر باشند حساسیت شبیهسازی آنان بالاتر میرود و دقت و مهارت بیشتری برای باورپذیر کردن طراحی صحنه، دکور، لباس و حتی گویش بازیگران در این کارها لازم است.
خیز بلند طراحان صحنه و لباس
طی دهه اخیر سینمای ایران رشد قابل توجهی در طراحی صحنه نشان داده است. زمانی نه چندان دور فیلمهایی که درباره تاریخ معاصر ساخته میشد و داستان آنها در فاصله زمانی بین دو تا پنج دهه گذشته رقم میخورد آنقدر با اشکالات ریز و درشت عجین بود که مخاطب را ناخودآگاه پس میزد. از دل اغلب این آثار میشد به اصطلاح سوتیهای عدیدهای بیرون کشید که گاه مایه خنده میشد. برای مثال لباس آدمهای دهه 70 را تن کاراکترهای دهه 50 میکردند یا آرایش موی آدمهای دهه 60 را روی سر کاراکترهای دهه 40 میدیدیم، اشکالاتی که مخاطب نمیتوانست از کنار آنها به راحتی عبور کند چون آن دوره را به چشم دیده بود. اما در این زمینه طی سالهای اخیر سینمای ایران رشد قابل توجهی از خود نشان داده است، پس از موفقیت سریال «وضعیت سفید» حمید نعمتالله که توفیق خیرهکنندهای در بازسازی صحنههای دهه 60 از خود نشان داد طی دو سال گذشته شاهد موفقیت دو اثر از پدیده جوان عرصه کارگردانی سینمای ایران بودیم. حسین مهدویان در «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» توانست فضاسازی بسیار نزدیکی از حال و هوای دهه 60 ارائه بدهد، طراحی صحنه این دو اثر در جشنواره فیلم فجر دوسال پیاپی نگاهها را به خود جلب کرد و جوایز مهمی را نیز به خود اختصاص داد.
پدیدهای به نام نفس
یکی دیگر از کارهایی که در این زمینه موفق نشان داده سریال «نفس» است که این شبها از شبکه سه سیما پخش میشود. نفس از آثاری است که به لحاظ طراحی صحنه و لباس درخشان ظاهر شده است، این مجموعه با وجود ضعف در فیلمنامه و کشدار بودن داستان، در کارگردانی، طراحی صحنه، دکور و لباس بسیار موفق عمل کرده است. کمتر اثری را میتوان درباره مقطع زمانی دهه 50 در سینما و تلویزیون ایران یافت که در شبیهسازی صحنههای مربوط به تظاهرات خیابانی تا این حد موفق عمل کرده باشد. نکتهای که کار عوامل سریال نفس را در طراحی صحنه و لباس و البته فیلمبرداری و کارگردانی برجسته میکند این است که سریال نفس از بودجه الف ویژه هم برخوردار نبوده اما صحنههای خارجی این سریال در مقایسه با اثری چون معمای شاه که از بودجه الف ویژه برخوردار بوده به مراتب حرفهایتر از کار درآمده است و مخاطب را به لحاظ بصری واقعاً به حال و هوای آن مقطع زمانی پرتاب میکند. فیلمبرداری سریال هم جزو نقاط قوت اثر است، حرکات دوربین فکر شده است و ما با یک دوربین بیهدف، سرگردان یا صرفاً روی چهارپایه مواجه نیستیم، فیلمبرداری سریال نفس در خدمت میزانسن است، همه این قابلیتهای تکنیکی اگر با یک فیلمنامه پختهتر و کار شدهتر توأم میشد حتماً از نفس سریالی میساخت که حجم انبوه مخاطبان سیما را درگیر خود میکرد اما ضعف فیلمنامه اجازه نداده تا این اتفاق بیفتد. نفس به لحاظ تکنیکی تجربه دیگری را هم از سرگذراند. تلفیق صحنههایی که در کشور ارمنستان با تکنیک پرده سبز فیلمبرداری شده بود با صحنههای ضبط شده در ایران به لحاظ فنی کاملاً جواب داد هر چند این صحنهها در نیمههای پخش سریال با هماهنگی از بالا از قسمتهای بعدی حذف شد.
راه کوتاه صنعتی شدن سینما
سینمای ایران با موفقیتهای تکنیکی که در سالهای اخیر ارائه داده نشان داده است میتواند به سرعت عقبماندگیهای فنی را جبران کند اما ضروری است همزمان با رشد تکنیکی و کارگردانی، تقویت فیلمنامه و داستان هم جدی گرفته شود. تلفیق این دو حتماً سینمای ایران را صنعتی خواهد کرد. حلقه مفقوده سینمای ایران اگر سرجای خودش قرار گیرد صنعتی شدن سینمای ایران رشدی تصاعدی را تجربه خواهد کرد.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/