محله خطرناک
اگر «حلب» را نا امنترین شهر جهان بدانیم، «صلاح الدین» خطرناکترین محلهای است که این روزها مردم در آن زندگی میکنند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، اگر «حلب» را نا امنترین شهر جهان بدانیم، «صلاح الدین» خطرناکترین محلهای است که این روزها مردم در آن زندگی میکنند.
در جنوب غرب حلب و در نزدیکی منطقه «حمدانیه» محله بزرگی قرار دارد که ساکنان آن، شب و روز خود را در همسایگی مرگ سپری میکنند؛ منطقهای که نزدیک به 5 سال میان مردم و تروریستهای حاضر در حلب تقسیم شده است. تاکسیها به ندرت حاضرند به اینجا بیایند اما یک نفر قبول میکند تا ما را به «صلاح الدین» برساند.
آنچه در زیر خواهید خواند، حاصل مشاهدات میدانی تیم خبری خبرگزاری فارس در این منطقه است.
2 خیابان اصلی و بیش از 10خیابان فرعی در محله «صلاح الدین»، تنها با پردههایی بزرگ - که آرم کمیساریای حمایت از پناهجویان جنگی بر آنان حک شده و در میانه خیابانهای فرعی نصب شدهاند- از محدوده تروریستها تفکیک میشود و منطقه آن سوی پرده وسعت بسیار بیشتری دارد. جریانهای مسلح بسیاری آنجا هستند اما اکثریت با گروه «نورالدین زنکی» است که یکی از بزرگترین گروههای تروریستی حاضر در حلب به شمار میرود. «زنکیها» اولین گروه تروریستی بودند که در حلب به جنگ ارتش سوریه رفتند و کار خود را هم از همین «صلاح الدین» آغاز کردند.
ساختمانهای ویران در ورودی خیابانهای فرعی، توجه هر رهگذری را به خود جلب میکند. از یکی از همین ورودیها وارد میشویم. عکاس شروع به عکاسی میکند و من هم با یک دوربین فیلمبرداری کوچک سعی میکنم بی توجه به افرادی که با تعجب به ما نگاه میکنند، از ساختمانهای نیمه خرابه محله فیلم بگیرم اما نمیتوان کتمان کرد که وقتی برای اولین بار وارد «صلاح الدین» میشوی، فضا بسیار ترسناک است. خصوصاً آنکه میدانی تروریستها در فاصله کمتر از 200 متر، حضور دارند و هر لحظه ممکن است تیری از مکانی نامعلوم به سمت تو شلیک شود.
هنوز 5 دقیقه از حضورمان نگذشته که صدای فردی از بالای یکی از ساختمانهای مسکونی بلند میشود که میپرسد که هستیم و اینجا چه میخواهیم؟ ظاهر ساختمان اینقدر بهم ریخته است که صاحب صدا به راحتی قابل دیدن نیست. مترجم جوابش را میدهد ولی هنوز صحبتشان تمام نشده که یکی از افراد نظامی حاضر در محل به سمتمان میآید.
در ورودی هر فرعی، یک پست ایست و بازرسی قرار دارد و در هریک، چند نفر از نیروهای مسلح ارتش حضور دارند و مسوول امنیت محل هستند. با یکی از آنها همراه میشویم تا مقام بالاتر- که در چند خیابان آن طرف تر حضور دارد- مجوزمان را بررسی کند.
نیم ساعتی طول میکشد. اجازه داده میشود و افسری که در مسیر رفت، حتی یک کلمه با ما حرف نزده، در برگشت شروع به صحبت کرده و خودش راهنمای ما در کوچه پس کوچهها میشود؛ جوانی حدوداً 30 ساله است به نام «اسعد» که دو فرزند (یک پسر 6 ساله و یک دختر 9 ساله) دارد و ساکن همین منطقه است.
وارد همان کوچه اول میشویم. خانهها عمدتاً خراب شده یا ظاهری به شدت بهم ریخته دارد. سیمهای در هم تنیده برق و تلفن فضای کوچهها را پر کرده و از هر ساختمانی، لباسها و پردههای کهنه، کثیف و پاره آویزان است.
در حلب، پس از جنگ با 2 نوع مهاجرت روبهرو هستیم. برخی افراد که به طور کامل هجرت کرده و به شهرهای دیگر رفتهاند -که تعداد آنها بسیار زیاد است- و برخی دیگر افرادی که از محلهای به محله دیگر کوچیدهاند.
تعداد مهاجران در «صلاح الدین» زیاد است و عمدتاً افرادی هستند که خانه و کاشانهشان در آن سوی پردهها در تصرف تروریستهاست.
با «اسعد» و چند نفر دیگر از نظامیها وارد یکی از ساختمانهای 6طبقه چسبیده به یکی از همین پردههای حائل میشویم؛ پردهای که تصویر بزرگی از «بشار اسد» -رییس جمهور سوریه- بهر روی آن نصب شده است. قبل از ورود، گفته میشود که نور موبایل را کم کرده و از چراغ قوه هم استفاده نکنیم. اینجا فاصله با تروریستها کمتر از 50 متر است. داخل ساختمان، ویران شده و تاریک است. با احتیاط خودمان را به طبقه 4 میرسانیم. یک نفر تک تیرانداز در داخل یکی از اتاقها نشسته و از سوراخهایی که به اندازه حدوداً 30 سانتی متر در دیوار ایجاد شده، بخشی از منطقه در دست تروریستها را زیر نظر دارد. آرام صحبت میکنند و دائم تذکر میدهند که از رفتن جلوی پنجرهها خودداری کنید.
صدای شلیک تیر در آن سوی دیوار دائماً شنیده میشود. ارتشیها در بسیاری از این ساختمانها پخش شده و از طریق همین سوراخها، منطقه را زیر نظر دارند و اگر یک نفر را ببینند، بیدرنگ به سمت او شلیک میکنند.
منبع:صبح نو
انتهای پیام/