ضرورت پرهیز از افراط و تفریط درباب نقش مردم در اندیشه دینى‌

ضرورت پرهیز از افراط و تفریط درباب نقش مردم در اندیشه دینى‌

اظهارات شائبه‌برانگیز درباره رای مردم به‌نوعى بود که تصور شود که امامت در اندیشه شیعى به راى و خواست مردم بستگى دارد و یا هر کس که مردم او را برگزینند، حق حکومت کردن پیدا مى‌کند و همگان ازجمله امام معصوم(ع) نیز باید از چنین فردى تبعیت نماید.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، برخى اظهارات نامناسب و شبهه‌انگیز در هفته‌ى گذشته باعث شد که موجى از مباحث در باب نقش مردم در نظام اسلامى و جایگاه راى مردم در اندیشه دینى مطرح شود. اظهارات شائبه‌برانگیز صورت‌گرفته به‌نوعى بود که تصور شود که امامت در اندیشه شیعى به راى و خواست مردم بستگى دارد و یا هر کس که مردم او را برگزینند، حق حکومت کردن پیدا مى‌کند و همگان ازجمله امام معصوم(ع) نیز باید از چنین فردى تبعیت نماید. متن حاضر بدون ورود به مباحث سیاسى کنونى، به اختصار هرچه تمام‌تر صرفا به‌دنبال بیان برخى نکات روشنگرانه در باب مباحث طرح‌شده در این زمینه است. (از این‌جهت ذکر این تذکر لازم است که این مطلب را نباید تلاشى در جهت متهم کردن مسؤولى از مسؤولان کشور دانست و به نظر مى‌رسد که در شرایط کنونى ورود به چنین مناقشه‌اى به مصلحت نیز نیست. خصوصا با توجه به این نکته که اظهار نظر اولیه‌ى صورت‌گرفته با ابهاماتى مواجه است که منتسب کردن مطالب را با اشکال مواجه مى‌سازد اما نمى‌توان انکار کرد که بعد از اظهار نظر اولیه، از سوى دیگران و شاید برخى به‌ظاهر حامیان، موجى از شبهات و مطالب شائبه‌برانگیز در فضاى مجازى و... ایجاد شد که نیازمند روشن‌گرى است.)

*    حاشیه‌سازى‌ها، خواسته یا ناخواسته در جهت انحراف افکار عمومى عمل مى‌کنند
در ایام ماه مبارک رمضان و در حالى که امت مسلمان ایران در لیالى قدر در پى انجام اعمال عبادى این شب‌ها بودند، یک اظهار نظر مبهم و به‌دنبال آن موجى از مطالب شائبه‌برانگیز باعث ایجاد کورانى از مباحث مختلف در باب رابطه‌ى میان ولایت معصومان علیهم السلام و راى مردم و جایگاه و نقش مردم در حکومت اسلامى شد. این مطالب در حالى منتشر گردید که دشمنان بیرونى نظام اسلامى در پى صدمه به نظام بودند و تازه از تلاش‌هاى تروریستى داعش در تهران عبور کرده بودیم و نیز ایالات متحده‌ى آمریکا در یک عهدشکنى آشکار دست به تحریم‌هاى گسترده جدید علیه جمهورى اسلامى ایران زد که نقض آشکار برجام و به‌تعبیرى‌ بى‌اثرکننده این تعهد بود. در چنین شرایطى طرح مباحثى از این‌دست و معطوف کردن افکار عمومى به مناقشاتى که به سرعت تبدیل به مخالفت‌هاى مذهبى مى‌شود، خواسته یا ناخواسته به حاشیه بردن جامعه و ایجاد بحران‌هایى ساختگى است که در نهایت اثرى جز انحراف افکار عمومى از مباحث جدى جامعه ندارد. ازاین‌رو مسؤولان کشور به‌خصوص مسؤولان عالى‌رتبه و کسانى‌که مردم به‌واسطه مسؤولیت آن‌ها به سخنان آن‌ها توجه دارند، باید از اظهار نظراتى که زمینه‌ى صدمه به اعتقادات دینى مردم ایجاد مى‌کند و باعث ایجاد حساسیت‌هاى اعتقادى مى‌شود، خوددارى کنند. علاوه بر این باید متذکر شد که بیان استدلالى همه‌ى مباحث لازم در این‌زمینه فرصتى بسیار مى‌طلبد و در این مختصر فقط به‌صورت‌بندى اندیشه شیعى در این‌زمینه اکتفا مى‌گردد:


*    در اندیشه شیعه امامت جایگاهى از جانب خداست‌
یک نکته که باید به آن توجه جدى نمود این است که در اندیشه شیعى، امامت جایگاهى والاست و امرى است که خداى متعال خود نسبت به تعیین مصداق آن اقدام مى‌کند و هیچ‌کس حق راى و نظر دادن در این‌باره ندارد و به راى مردم و یا حتى اولیاء خدا نیز امام تعیین نمى‌شود. امامت در اندیشه شیعه از اصول دین است و تعیین فرد آن به خواست و اراده و راى احدى از مردم بستگى ندارد. این امر از مسلمات اندیشه شیعى است و به نظر نمى‌رسد که کسانى‌که مطالب شائبه‌برانگیز هفته گذشته را ترویج مى‌کردند نیز از این امر غافل باشند و حتما در باب مطالب خود توجیهاتى متفاوت مطرح خواهند کرد و به نظر نمى‌رسد که کسى خود را شیعه بداند و مدعى شود که امام معصوم با راى مردم انختاب مى‌شود.
*    شأن حکومت در تفکر شیعى جزئى از امامت امام معصوم است و مؤمنان باید از امام معصوم تبعیت کنند
از سوى دیگر باید توجه کرد که در اندیشه شیعه حکومت از شئون امام و حق حاکمیت از جانب خدا متعلق به امام است. این نیز امرى نیست که کسى بتواند به اسم شیعه آن‌را زیر سؤال ببرد. البته از فرق دیگر اسلامى کسانى بوده‌اند و هستند که به این حق امام معصوم معترف نیستند اما بعید به نظر مى‌رسد که مطرح‌کنندگان مطالب شائبه‌برانگیز هفته گذشته نیز مدعى باشند که امام معصوم از جانب خدا حق امامت دارد اما حق حکومت ندارد و حق حکومت به خواست مردم است. به‌طور مشخص اعتقاد شیعیان در باب غدیر خم و مسأله حکومت بعد از پیامبر اعظم(ص) این است که پیامبر(ص) از جانب خدا، حضرت على(ع) را براى حکومت بعد از خود تعیین کردند. از این‌جهت بعید به نظر مى‌رسد که منظور این افراد این بوده باشد که بین امامت و حکومت تفکیک ایجاد کنند و از تفکر شیعى خارج شوند.


*    حکومت در اندیشه شیعه با غلبه و زور تشکیل نمى‌شود و مبتنى بر مردم شکل مى‌گیرد
از سوى دیگر باید توجه داشت که تشیع با اندیشه حکومت ناشى از تغلب و زور و حکومت ناشى از سرنیزه نیز مخالف است. در اندیشه شیعه کسى نباید با زور سرنیزه و با سرکوب و ارعاب بر مردم مسلط شود. به عبارت دیگر حکومت در اندیشه شیعى دیکتاتورى نیست. این سخن با نکته قبلى به سادگى قابل جمع است. امام معصوم حق حکومت کردن دارد و مردم موظف هستند از امام معصوم تبعیت کنند و اگر چنین نکردند گناه‌کارند و حمایت نکردن آن‌ها از امام معصوم گناهى بزرگ است و اگر همه‌ى مردم هم در برابر امام معصوم به دیگرى مراجعه کنند و او را به‌عنوان حاکم بر خود بپذیرند، باعث مشروع شدن حکومت آن فرد نمى‌شود و حکومت آن فرد را واجب الاطاعه و مشروع نمى‌کند. اما اگر مردم از امام معصوم تبعیت نکردند، مطابق اندیشه شیعه، امام با زور سرنیزه و یا با قدرت‌هاى ماورایى که دارد بر مردم مسلط نمى‌شود. براى تمثیل مى‌توان بیان داشت که پیامبر(ص) نیز چنین است و حتى در خود پیامبرى هم مردم موظف به پذیرش رسالت پیامبر هستند و اگر رسالت پیامبر را نپذیرند و کافر بمانند گناهکارند و روى آوردن آن‌ها به هر مسلک دیگرى باعث برحق شدن آن مسلک نمى‌شود اما پیامبر قرار نیست با زور و با جبر و سرنیزه مردم را به دین وارد کند و با سرکوب، آن‌ها را مجبور به پذیرش دین نماید بلکه پیامبر مردم را دعوت مى‌کند تا با اراده و خواست خود و مبتنى بر درک و فهم خود ایمان بیاورند و امام نیز با مراجعه و حمایت مردم، حکومت تشکیل مى‌دهد و وقتى مردم به او مراجعه کردند و حقى که بر گردن آن‌هاست ادا کردند، او نیز وظیفه خود را که اقامه حکومت عادلانه و حق است بر عهده مى‌گیرد.
*    حمایت و راى مردم به فرد فاقد صلاحیت‌هاى لازم هرگز منجر به مشروعیت و حق حکومت او نمى‌شود
از آنچه ذکر شد به‌خوبى مشخص مى‌شود که در اندیشه شیعى، راى مردم به فرد فاقد صلاحیت و حمایت آن‌ها از او، این فرد را مشروع نمى‌سازد. حمایت مردم از فرد واجد صلاحیت است که باعث تشکیل حکومت اسلامى مى‌شود. خذلان مردم و عدم حمایت آن‌ها از فرد صاحب صلاحیت، در واقع مانع تشکیل حکومت اسلامى مى‌شود و در این حالت مردم هر کسى را که در برابر فرد صاحب صلاحیت بر سر کار بیاورند، طاغوت است و تبعیت از او واجب نیست و تبعیت از طاغوت حرام نیز هست. (البته باید توجه داشت که ما در پى بیان همه جزئیات مسائل نیستیم که گاه از باب ثانوى یا از باب تقیه و... رفتارهاى دیگرى با حکومت نامشروع و طاغوتى در پیش گرفته مى‌شود.)


*    در باب حکومت غیر معصوم نیز چنین است‌
مطابق اندیشه‌هاى امام خمینى(ره) و مقام معظم رهبرى و بسیارى از فقهاى برجسته شیعه، در باب حکومت غیر معصوم یا حکومت در عصر غیبت نیز چنین است. فقیه جامع الشرایط که داراى شرایط مطرح‌شده از سوى امام معصوم است، حق حکومت دارد و مردم نیز موظف به حمایت از او هستند و عدم حمایت مردم از چنین فقیهى کارى خلاف دستورات دینى است. هم‌چنین اگر مردم کسى را که شرایط مطرح‌شده از سوى امام معصوم(ع) ازجمله فقاهت و عدالت را نداشته باشد، انتخاب کنند و از چنین فردى حمایت کنند، این فرد حق حکومت پیدا نمىکند و تبعیت از او تبعیت از طاغوت است. از سوى دیگر فقیه نیز با حمایت مردم و بسط یدى که از طریق تبعیت مردمى پیدا مى‌کند، حکومت تشکیل مى‌دهد و حکومت فقیه نیز مانند حکومت امام معصوم از زور و دیکتاتورى و سلطه از طریق غلبه باید به‌دور باشد.


*    نقش مردم در نظام اسلامى، نقشى جدى است و از باب تعارف و صورى نیست‌
از آنچه بیان شد مشخص مى‌شود که حکومت اسلامى در اندیشه شیعه رابطه‌اى وثیق با مردم دارد. تشکیل‌دهنده‌ى حکومت مردم هستند. البته حکومت اسلامى حکومتى مبتنى بر تکالیف و حقوق الهى و محدود به آن‌هاست و مشخص است که هرگونه انتخاب مردم و هر خواست و اراده‌اى که داشته باشند، از نظر اسلامى پذیرفته نیست، اما از سوى دیگر بدون خواست و حمایت مردم نیز نعمت حکومت اسلامى به آن‌ها اعطا نمى‌شود و نقش مردم در نظام اسلامى امرى تعارفى و صورى نیست. این مردم هستند که با حمایت خود، حکومت را تشکیل مى‌دهند و براى حاکم اسلامى بسط ید ایجاد مى‌کنند و اگر سختى‌هاى این‌راه را به جان نخرند و تلاش نکنند، حکومت اسلامى چه در زمان پیامبر و امام و چه در عرصه ولایت فقیه شکل نخواهد گرفت. این نقشى حیاتى و حساس و اساسى است. البته حکومت اسلامى همان‌طور که دیکتاتورى نیست، لیبرال دموکراسى هم نیست و براى هرگونه هوا و هوس و خواست و اراده‌ى مردم نیز ارزش قائل نیست.


*    نکته‌اى در باب روایات و لزوم رعایت مباحث تخصصى دینى‌
در این‌جا سوالى باقى مى‌ماند که در مباحث مطرح‌شده در این روزها به روایتى از حضرت على(ع) نیز استناداتى صورت گرفت. این روایت و این استنادات چگونه است و چه جوابى باید به این مباحث داد. مشخص است که چنین بحثى یک بحث تفصیلى و تخصصى است و از حوصله متن کوتاه کنونى خارج است اما به‌عنوان یک نکته‌ى کلى باید خاطرنشان ساخت که قرآن کریم و روایات اولیاء دین در یک دسته‌بندى کلى به دو دسته محکمات و متشابهات تقسیم مى‌شوند. قرآن کریم خود در این‌باره با صراحت بیان مى‌دارد: «هو الذى انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هن‌ ام الکتاب و اخر متشابهات فاما الذین فى قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تاویله...» (سوره مبارکه‌ى آل عمران، بخشى از آیه‌ى 7)
مطابق تصریح قرآن کریم حتى آیات قرآن نیز محکم و متشابه دارد. در روایات ائمه شیعه تصریح شده است که روایات نیز محکم و متشابه دارد و چنان‌که در قرآن کریم ما موظف هستیم که آیات متشابه را به آیات محکم برگردانیم، در روایات نیز موظف به چنین کارى هستیم. البته در مورد روایات مسائل دیگرى مانند ضعف و قوت و مشکلات سندى و جعل و تحریف و تقطیع و تصحیف و تخلیط و وهم و... نیز مطرح است که در مورد آیات قرآن مطرح نیست.
ازاین‌رو سیره عالمان دین این نبوده است که با اخذ به متشابهات به تعبیر قرآن کریم فتنه‌سازى کنند و با نیت تاویل و دست‌کارى در معناى دستورات دینى، آیات متشابه را ملاک کار قرار دهند. در ماجراى کنونى نیز البته ان‌شاء‌الله همه‌ى مطرح‌کنندگان ازجمله کسانى نیستند که مصداق تبعیت از متشابهات قرار گیرند و به‌دنبال فتنه‌سازى باشند اما در هر صورت باید توجه داشت که دستور دینى این است که محکمات را اخذ کنیم و متشابهات را به محکمات برگردانیم و کار کسانى‌که در قلب آن‌ها زیع است این است که به‌دنبال متشابهات هستند تا فتنه‌سازى کنند.
عالمان دینى براى رفع این اشکال به‌طور معمول اولا با استفاده از تخصص‌هاى دینى در علوم حدیث، آنچه معتبر است را از آنچه معتبر نیست جدا مى‌کنند؛ چنان‌که ذکر شد در روایات این امر مطرح است اما در مورد قرآن کریم و آیات آن چنین نیست؛ زیرا آیات قرآن همه از جانب خداست اما هر عبارتى که به معصوم نسبت داده شد؛ الزاما حدیث نیست. بعد از آن‌که انتساب روایت به معصوم مشخص شد و اعتبار آن تعیین شد، حال لازم است که مجموعه‌ى روایات این‌زمینه با هم دیده شود و همه‌ى آن‌ها در کنار هم به‌نحوى قرار گیرد که متشابهات تابع محکمات واقع شود. (بر آگاهان مشخص است که این کار امرى ساده و سر راست نیست و نیازمند تلاش‌هاى علمى فراوانى است که تخصص‌هاى حوزوى متعددى مى‌طلبد.)
در مورد بحث کنونى نیز باید توجه داشت که استناد نصفه و نیمه به بخشى از یک عبارت از حضرت على(ع) آن‌هم با ترجمه‌اى آزاد و غیردقیق و نادیده گرفتن مابقى همان عبارات و قبل و بعد آن و نیز دیگر بیانات حضرت على(ع) نمى‌تواند تعیین‌کننده‌ى نهایى اندیشه شیعه باشد. به‌عنوان مثال این‌کار همان‌قدر غیردقیق و نپذیرفتنى است که اگر کسى به عبارت دیگرى از حضرت على(ع) استناد کند و بگوید که چون حضرت على(ع) فرمودند اگر چهل یار با وفا داشتم قیام مى‌کردم پس حکومت از نظر حضرت على(ع) مبتنى بر کودتاست و مردم در آن نقشى ندارند. این حرف نیز مانند آن حرف، استناد نصفه و نیمه به بخشى از یک عبارت از حضرت على(ع) آن‌هم با ترجمه‌اى آزاد و غیردقیق و نادیده گرفتن مابقى همان عبارات و قبل و بعد آن و نیز دیگر بیانات حضرت على(ع) است. آیا با چنین شیوه‌اى چیزى از دین باقى مى‌ماند. مشخص است که خیر. پس باید از غرض‌ورزى و یا بازى با متشابهات که در نهایت منجر به بازى با دین مردم مى‌شود، خوددارى کنیم.


*    ضرورت پرهیز از افراط و تفریط درباب نقش مردم در اندیشه دینى‌
در نهایت باید خاطرنشان کرد که افراط و تفریط در باب نقش مردم در اندیشه سیاسى شیعه کارى شایسته نیست. همان‌طور که روزگارى افرادى تلاش کردند که اندیشه شیعه در باب حکومت و سیاست را با مارکسیسم جمع کنند و التقاطى مارکسیستى - اسلامى شکل دادند و به دین ضربه زدند و امروز خود آن افراد از این‌که چنین گرایشاتى داشته‌اند، خجالت مى‌کشند، فردا روزى که لیبرالیسم با شکست مواجه شود کسانى‌که سعى در ایجاد التقاط لیبرالى - اسلامى داشته و دارند، شرمنده خواهند شد. آن روز به‌زودى خواهد آمد، ان‌شاء‌الله.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران