منافع ملی؛ هویت و تجربه

منافع ملی؛ هویت و تجربه

فرمایشات رهبری در دیدار با کارگزاران نظام جزو سخنرانی‌هایی است که ارزش مضاعفی دارد؛ به ویژه که در این دیدار، چارچوب‌های بسیار مهم نظری درباره شیوه حکومت و وظایف حکمرانان مطرح و با مصادیق و استدلال‌های گوناگون درباره آن بحث می‌شود.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر، تفاوت اصلی وظایف کارگزاران و سایر شهروندان را در عنصر «تصمیم» توضیح داده‌اند. به این معنا که این کارگزاران هستند که بخشی از آنها امر «تصمیم‌‌گیری» را برعهده دارند، بخشی «اجرای تصمیمات» را به دوش می‌کشند و بعضی دیگر بر اجرای این تصمیمات «نظارت» می‌کنند.
ایشان در این دیدار 2 ملاک بسیار مهم را برای تصمیم‌گیری مطرح کرده‌اند؛ نخست آنکه قاعدتاً منافع ملی ملاک اصلی تصمیم‌گیری است اما مهم‌ترین معیار برای تعریف منافع ملی چیست؟ ایشان در این بخش تأکید کردند که منافع ملی، زیرمجموعه «هویت ملی» تعریف می‌شود و نه بالعکس.
این موضوع، مساله‌ای بسیار مهم و سخنی بسیار حکیمانه ناظر به مباحثات کلان و منازعاتی است که به ویژه از دوران مشروطه به این سو در میان برخی صاحب‌نظران وجود داشته است مبنی بر اینکه میان «پیشرفت» و «هویت» کدام یک را باید مبنا و اصل قرار داد؟‌ و ‌آیا می‌توان با حذف هویت، به پیشرفت واقعی رسید؟ مشابه همان فرد خودباخته‌(تقی‌زاده) که گفته بود برای پیشرفت باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم! در سال‌های اخیر نیز در مباحثات نظری در علوم سیاسی و روابط بین‌الملل توجه قابل توجهی به این موضوع شده و این مبحث به حوزه مربوط به انواع امنیت نیز کشانده شده و تحت عناوینی چون «امنیت هستی شناسی» به آن پرداخته می‌شود.
مساله اصلی در این باره که در مباحث فلسفی نیز بعضاً به آن پرداخته شده آن است که انسان و هویت او، دو چیز جدا از هم  که به صورت مکانیکی به هم دوخته شده باشند نیست که بتوان آن دو را از یکدیگر جدا کرد، بلکه یک انسان همان «هویت» اوست.  انسان موجودی تاریخی و فرهنگی است و آنچه حقیقت او را می‌سازد، فرهنگ و ارزش‌ها و باورها و اعتقادات اوست که همه‌ اینها را تحت عنوان «هویت» می‌توان جمع‌آوری کرد. در واقع با این تعاریف از انسان، اگر «من» به بهانه دست یافتن به منافع ملی یا پیشرفت، هویت را ذبح کنم، آن وقت اساساً دیگر «من» وجود ندارد که بخواهد منافع یا پیشرفتی بر او عارض شود، بلکه وجود او تابع هویت دیگری است که به خدمتش درآمده و وسیله واسط برای کسب منفعت او شده است. لذا اگر منافعی نیز بخواهد عارض شود، در حقیقت عاید اویی است که هویتش را قربانی نکرده است.
گذشته از این، بهره‌مندی از یک سلسله باورها و ارزش‌ها و اعتقادات متعالی می‌تواند مهم‌ترین نقش را در پیشرفت ایفا کند. آرنولد توئین‌بی که سال‌های بسیاری از عمر خود را صرف بررسی ظهور و افول تمدن‌ها در طول تاریخ کرده، تاکید می‌کند که مهم‌ترین فاکتور در ظهور و اوج یک تمدن، نه مباحث مادی از قبیل قدرت اقتصادی و نظامی، بلکه بهره‌مندی از یک نرم‌افزار و هویت پیشروست.
اخیراً هم فیلمی از «جوزف نای» نظریه پرداز قدرت نرم در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است که درباره پیش‌بینی‌ها راجع به توازن قدرت میان آمریکا و چین در آینده(2050) سخن می‌‌گوید؛ او تاکید می‌کند که به رغم برخی تصورات درباره تبدیل شدن چین به ابرقدرت جهان در سال 2050، هیچگاه این امکان برای او مقدر نخواهد شد؛ او مهمترین دلیل خود را نه عدم قدرت اقتصادی برای چین، بلکه عدم بهره‌مندی او از «قدرت نرم» لازم می‌داند. قدرت نرم همان چیزی است که مهم‌ترین پشتوانه او، همان هویت و فرهنگ یک کشور است که امکانات هژمونی او را فراهم می‌کند.
این پاسخ مهمی است به آنها که ضمن مغالطات فراوان، راه چین را به ایران توصیه می‌کردند؛ صرف‌نظر از ایرادات فراوانی که به نظرات افرادی چون سریع‌القلم درباره علل رشد چین وجود دارد، اظهارات جوزف‌نای به خوبی حاکی از آن است که مهم‌ترین نتیجه  به حاشیه راندن هویت، زدن یک سقف محدودیت‌ساز برای پیشرفت و قدرتمندی است.
دومین ملاک  مطرح شده توسط رهبر معظم انقلاب درباره تصمیم‌گیری برای منافع ملی، بهره‌گیری از «تجربیات» است. جمهوری اسلامی، نظامی است با تجربیات بسیار کاربردی و ذی‌قیمت 40 ساله در حوزه‌های مختلف، که با توجه به حجم سنگین و گسترده‌ای از موضوعات و اتفاقاتی که با آن مواجه بوده و مسیرهای مختلفی که طی این سال‌ها توسط روسای‌جمهور و دولت‌های با سلایق مختلف، آزموده شده،‌ می‌تواند ادعا کند به اندازه چند صد سال یک کشور غیردرگیر در چالش‌های گوناگون، صاحب تجربه شده است.
آن‌چنان که رهبر معظم انقلاب فرمودند، سه تجربه مهم برای جمهوری اسلامی طی این تقریباً چهار دهه شکل گرفته است؛ نخست آنکه آن هنگامی بالاترین موفقیت‌ها کسب شده  که کشور از بالاترین میزان انسجام ملی برخوردار بوده است و آنگاه که کشور از این حیث، دچار آسیب شد، همچنان که در سال 88 عده‌ای فتنه‌گر با دروغ بزرگ تقلب، خدشه به این انسجام را موجب شدند، ایران اسلامی ضربه‌ها و خسارات مهمی را متحمل شد.
تجربه بسیار مهم دیگر، ضرورت استفاده از ظرفیت‌های داخلی به جای چشم دوختن به صدقه بیگانگان است. مصادیق متعددی در اثبات این تجربه می‌توان ذکر کرد، اما علی‌الحساب بهترین و نقدترین آنها همین موشک‌هایی است که اخیراً در عملیات غرورآفرین سپاه پاسداران به مقرهای فرماندهی تروریست‌ها در دیرالزور سوریه شلیک شد. موشک‌هایی که به همت نیروهای انقلابی و در رأس آنها دانشمند پارسا و سردار شهید طهرانی‌مقدم و با تکیه تام و تمام به ظرفیت‌های داخلی ساخته شد و امروز به عملکرد آن در دفع تهدیدات از جمهوری اسلامی و کندن شر تروریست‌ها، حتی آنها که ملیت ایرانی دارند اما چندان سر سازگاری با جمهوری اسلامی ندارند نیز افتخار و از قِبل آن احساس عزت و امنیت می‌کنند.
تجربه سوم، «عدم اعتماد به دشمن» است؛ در این باره نیز مصادیق فراونی وجود دارد اما دست به نقدترین آن تحریم‌هایی است که اخیراً در سنای آمریکا علیه ایران تصویب شده است. به رغم تصور برخی از دولتمردان مبنی بر اینکه می‌توان با اعتماد به دشمن، در برخی حوزه‌ها رفع تنش و رفتار آنها را نسبت به ایران متعادل کرد، اما تجربه کاملاً ملموس و محسوس برجام نشان می‌دهد که اعتماد به دشمن عقوبت و نتیجه‌ای جز زیان و خسارت برای خود و جری‌تر شدن دشمن نخواهد داشت و فرصت‌های کشور را حداقل برای سال‌ها می‌سوزاند.

منبع:صبح نو

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه‌ها

بیشتر بخوانید...
بیشتر بخوانید...
پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon