آخرین میزانسنهای آقای کارگردان+ویدئو
هادی مرزبان در این روزها آخرین تمرینهای نمایش «بنگاه تئاترال» نوشته علی نصیریان را سپری میکند تا روز آینده آن را پس از چهار دهه بار دیگر در سنگلج روی صحنه برد.
باشگاه خبرنگاران پویا - احسان زیورعالم
از آخرین باری که هادی مرزبان را در حال کارگردانی دیدم، یک سال و یک ماه میگذشت. آن روزها مرزبان در حال تمرین «بازار عاشقان» نوشته محمد ابراهیمیان بود و میانشان هم اختلافی وجود داشت، اختلافی که در زمان تماشای نمایش برایم محرز شد. ابراهیمیان با همان غرور دوستداشتنیش، ایستاده نگارهگر تعظیم بازیگران و مرزبان بود و با سکوت چشمانش، جریان را دنبال میکرد. به عنوان یک نمایشنامهنویس درکش میکردم؛ اما این جبر تئاتر بود. متن تو دستخوش تغییر میشود.
آن روز، مرزبان بر سر تمرین آرام نشسته بود. به میزانسنها فکر میکرد و تنها با چند لبزدن و تکان دادن دستهایش دستورها را میداد. نمایش آرام و پرحوصله پیش میرفت و این همان چیزی بود ک «بازار عاشقان» بدان نیاز داشت.
این بار همه چیز دگرگون شده است. خبری از تمرین در آن فضای عریض و طویل طبقه هفتم تالار رودکی نیست. جایگاه تمرین سنگلج است. بسته و مدور. محصور میان آجرها و یک سن. تمرین همانجایی است که قرار است اجرا شود. جنس نمایش نیز متفاوت است. از آن خیال عارفانه و عاشقانه حضرات مولانا و شمس خبری نیست. خبری از آن تراژدی نهایی و به دار شدن حلاج نیست. اینجا دنیای کمدی است. دنیای بزن و بکوب است. این تفنن مرزبان را هم به وجد آورده است. نمینشیند. مدام وول میخورد. به ندرت روی صندلی مینشیند.
همه چیز با موسیقی و آواز همراه است. نثر نسبتاً مسجع متن نصیریان و شور و شوق بازیگران. با یک گشایش موزیکال برای دعوت به تماشای آخرین اثر هادی مرزبان. ما قرار است جنرال کار را تماشا کنیم. کاری که در دو پرده طراحی شده است و یک آنتراکت. مرزبان را باید کلاسیکترین کارگردان این روزهای تئاتر بنامیم. به سنتهایی از این دست وفادار است. آخرین باری که به آنتراکت یک نمایش دعوت شدهاید کی بوده؟
به هر نحوی ما روی صندلی مینشینیم. نمایش آغاز میشود. مرزبان کنار سن قامت صاف میکند. مینگرد. ناگهان روی سن خم میشود. دستور میدهد که فلان کنید. اصلاً بیخیال از آنجا بگیرید. مرد سرحال روی سن هم کسی نیست جز ایرج راد. پا به پایش کسی نیست بیاید. دیالوگهایش را میگوید. چندان اهل بداهه نیست. برخلافش میرطاهر مظلومی، مدام بداههگویی میکند. یک جایی آذری حرف میزند و حرکت بدن و خنده حضار. صندلیها مملو از جوانانی است که میانپردههای نمایش را ایفا میکنند. همسرایانی که زیر دست مرزبان بازی میکنند و حرکت از فرزانه کابلی میآموزند.
نمایش را نمیشود تعریف کرد. فقط میتوان گفت مفرح. اتفاقات جنونآوری که بدون منطق پشت هم میآیند. تأثیرات نمایشنامهنویسی مدرن دهه شصت میلادی اروپا بر نویسنده آن روزها جوانی چون علی نصیریان. راحتی در قلم و وابستگی به فرم. خلق موقعیتهایی که قرار است تنها شخصیتها را معرفی کنند و از خطرها آتی بگویند. قرار است از این بلبشو سرشتشناسی کنیم.
نمایش قطع میشود. مرزبان سرحالترین فرد در سالن است. بازیگران هر کدام با پایان اجرایشان روی صندلی مینشینند؛ ولی این مرزبان است که ایستاده، میرود و میآید. دستور میدهد. روی سن شکارش میکنیم تا به گفتگوی کوتاه بنشینیم و ماحصلش این ویدئو است.
حال باید تا پنجم تیر، تا فردا صبر کرد تا ماحصل گروه او را دریابیم. گروهی که نسبت به کار قبلی سرحالتر به نظر میرسند. شخصی چون داوود فتحعلی بیگی را در میان خود میبیند که استاد این بازیهاست و چند صباح دیگر جشنواره آیینی-سنتی اجرا میکند. این زنگ آغاز یک نمایش است.
ایرج راد، سعید امیر سلیمانی، فرزانه کابلی، امین زندگانی، میر طاهر مظلومی، محمود بصیری، داود فتحعلی بیگی، علی فتحعلی، سامان تیرانداز، آیه قبادیان، مجید غفاری، فائقه شلالوند، باقر مرادی، حاتم میرزایی، فواد منیرزاده، محمد کمانی، پریسا ذوالفقاری، شاهین علیپور، نوشین نامی، سجاد احمدنیا، ثمینه حسینی، الهه نورمحمدیان، مسعود مرادیان، علی یارلو، کامران طاهری، سید شهاب حسینی، محمدامین پازوکی، کیمیا نوری، فائزه راد، سایه شیرزاد، الهه اخوان، محمد محمدینیا، پرستو فوقی، رویا علیزاده، شقایق جلینی، غزاله آبی، نگار مقدسی، نوشین اسدزاده همگی از دوشنبه، پنجم تیر، رأس ساعت 20 منتظر حضور هواداران نمایش ایرانی هستند. نمایشی با طعم و بوی کمدی.
انتهای پیام/