پسرکی که پشت فرمان پرواز میکرد!
عکسها، این قابهای ساده چهارگوشه یک لحظه و تنها یک لحظه را ثبت میکنند، اما مگر این نیست که هر لحظه داستانی قبل و بعد خودش دارد؟ ما این داستانها را برایتان روایت میکنیم.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، همهاش در حس بزرگ شدن خلاصه میشود! همینکه دستهایش را روی فرمان ماشین بچرخاند، همه وجودش پُر میشود از بزرگی و بزرگی کردن، در کمترین زمان رویای ماشیندار شدن جلوی چشمانش جان میگیرد و می شود راننده بیعیب و نقصی که تواناییهای خارقالعادهای در ویراژ دادن دارد!
این رویای همه پسرکان است، امکان رانندگی کردن و نه فقط ماشین داشتن! اما اینبار پسرک قدم بزرگتری برداشته، او میخواهد اتوبوسی را براند که ظاهر متفاوتی دارد و احتمالا حال خوش لحظهای که دستهایش را در اطراف این فرمان غولپیکر گرفته چندان قابل درک و حتی توصیف نیست، نگاهش را ببین! راضی و خندان است؛ حتی اگر اتوبوس را از جایش تکان نداده باشد، این حضور پشت رُل پیروزی محسوب میشود!
اینجا تهران است، پای برج میلاد! برجی بلند و سترگ که روزهای مختلف سال پذیرای آدمهایی است که به او سر میزنند، روزهای نخستین بهار و در تهرانگردیها پسرک دور از چشم دیگران پشت فرمان اتوبوس قرمز رنگی که با آن شهر را میگردند مینشیند و چیلیک!
قرار بود کسی نفهمد، قرار بود همه حال خوش آن روز را با خودش داشته باشد، اما حالا هم این نگاه شیطنتآمیز و هم لبخند غرورآمیزش در کنار برج بلند تهرانیها ثبت شده است.
عکس از «محمد محسنیفر»
منبع:مهر
انتهای پیام/
بازگشت به صفحه سایر رسانهها