سوال خطیب جمعه تهران و برآشفتگی «لابی باکو»

سوال خطیب جمعه تهران و برآشفتگی «لابی باکو»

برآشفتگی از طرح یک انتقاد ملایم امام‌جمعه تهران از فقدان آزادی مذهبی در جمهوری آذربایجان این سوال را به ذهن متبادر می‌کند چرا برخی فعالان رسانه‌ای و سیاسی در ایران، حساب «باکو» را از سایر نقض‌کنندگان حقوق مسلمانان جدا می‌دانند؟

به گزارش گروه دفاتر خارجیخبرگزاری تسنیم، در پی بروز مصادیق جدیدی از تشدید سرکوب دینداران شیعه و علما و روحانیون جمهوری آذربایجان همزمان با برگزاری هفته فرهنگی وزارت فرهنگ و توریسم جمهوری آذربایجان در تهران و اصفهان و تبریز، حجت‌الاسلام کاظم صدیقی که در روز شانزدهم تیرماه امامت نماز جمعه تهران را به عهده داشت، در کنار محکوم کردن دولت‌های غربی به علت سکوت توأم با رضایت در مقابل کشتار مردم بی‌دفاع یمن و محکوم کردن آل سعود و آل خلیفه بخاطر ظلم به شیعیان، این سوال ساده را نیز مطرح کرد که «علمای آذربایجان به چه جرمی در زندان هستند؟» 

حجت‌الاسلام کاظم صدیقی همچنین به این نکته نیز اشاره کرد: «در آذربایجان می‌بینیم که مردم اجازه گرامیداشت مراسم‌های مذهبی را ندارند، در هیچ کشوری سراغ نداریم که مثل همین آذربایجان، مردم در مراسم مذهبی آزاد نباشند، در کشورهای کُفر هم این کار را نمی‌کنند که در این کشورها صورت می‌گیرد، در این شرایط مجامع حقوق بشری خفه خون گرفتند و هیچ کسی صدایش بلند نمی‌شود و هیچ کسی کاری نمی‌کند.» 

بیان همین یک سوال و چند جمله انتقاد ساده کافی بود که لابی دولت باکو در عرصه مطبوعاتی و سیاسی ایران به کار افتد  و در همین راستا امام جمعه موقت تهران را به «تکفیری‌گری» متهم کنند! از جمله یک روزنامه در مقاله ای تحت عنوان «خطبه‌ای علیه باکو»، امام جمعه تهران را  به «تکفیر جمهوری آذربایجان» متهم کرد و اظهار نگرانی کرد: «مواضع تند کاظم صدیقی علیه باکو دردسرساز خواهد شد؟»

این برآشفتگی از طرح یک سوال و انتقاد ملایم امام جمعه تهران از آزاد نبودن مردم کشور برادر، جمهوری آذربایجان در برگزاری مراسم های مذهبی‌شان در حالیکه نویسنده این مقاله، هیچ تعریضی به لعن و نفرین امام جمعه تهران علیه آل‌ سعود و آل خلیفه و آمریکا ندارد، این سوال را مطرح می کند که «باکو» چه امتیازی در این زمینه دارد؟ چرا برخی فعالان رسانه‌ای و سیاسی در ایران، حساب «باکو» را از سایر نقض‌کنندگان حقوق مسلمانان جدا می‌دانند و «باکو» را  دارای مصونیت از هر انتقادی تلقی می‌کنند؟ 

چرا طرح چنین سوالی، برخی نیروهای سیاسی در ایران را  زود دچار این آشفتگی و نگرانی می‌کند که سوال کردن از «باکو» به گوشه قبای حاکمان باکو برخواهد خورد و روابط ایران و جمهوری آذربایجان را برهم خواهد زد؟ اساسا چرا روابط دو کشور را  به «روابط میان‌تهی سیاسی و دیپلماتیک» با حاکمان باکو خلاصه می‌دانید؟

کافی است نگاهی گذرا به خبرها و تحولات جمهوری آذربایجان در هفته‌ها و روزهای پیش از مطرح شدن این انتقاد ملایم و سوال از باکو انداخته شود تا روشن شود اقداماتی که باکو علیه شیعیان مرتکب می‌شود، کمتر از سرکوب‌های شیعیان در عربستان سعودی و بحرین نیست و چه بسا عمق و ظرافت و پایداری آن بیش از عنادورزی کور آل سعود و آل خلیفه علیه شیعیان است. اگر منصفانه به قضایا نگاه شود، معلوم خواهد شد بلایایی که «باکو» بر سر  شیعیان جمهوری آذربایجان و از جمله رهبران و فعالان حزب اسلامی، جنبش اتحاد مسلمانان، اتحادیه ارزش‌های ملی – معنوی ، جمعیت دینی جمعه و روحانیون و طلاب تحصیل‌کرده در حوزه‌های قم و نجف می آورد و حتی در زندان نیز آنها را  به حال خود رها نمی‌کند و خانواده‌های بی‌سرپرست مانده‌شان را آماج انواع و اقسام فشارها و محرومیت‌ها قرار می‌دهد، هیچ دست‌کمی از ظلم‌های آل خلیفه و آل سعود به شیعیان ندارد. «باکو» حتی از صدور شناسنامه برای فرزند حجت‌الاسلام طالع باقرزاده، رهبر جنبش اتحاد مسلمانان جمهوری آذربایجان به «جرم» اینکه نام این کودک «ابوالفضل عباس» است، خودداری می‌کند! آیا وظیفه دینی و اخلاقی یک امام جمعه  نیست که  از دولت باکو  این را سوال کند که علت این اقدامات چیست و «چرا علمای آذربایجان در زندان هستند؟»

چرا طرح چنین سوالی، برخی نیروهای سیاسی در ایران را  زود دچار این آشفتگی و نگرانی می‌کند که سوال کردن از «باکو» به گوشه قبای حاکمان باکو برخواهد خورد و روابط ایران و جمهوری آذربایجان را برهم خواهد زد؟ اساسا چرا روابط دو کشور را  به «روابط میان‌تهی سیاسی و دیپلماتیک» با حاکمان باکو خلاصه می‌دانید؟ واقعا نزدیکی سیاسی و دیپلماتیک تهران به باکو طی چهار سال گذشته با چشم پوشیدن بر تبدیل شدن باکو به لانه رژیم صهیونیستی و معاملات چندمیلیارد دلاری تسلیحاتی باکو با این رژیم ، چه محتوایی تاکنون کسب کرده است؟  آیا جز  تظاهر و  افزایش آمد و شدهای تجسسی نمایندگان و مقامات باکو  به ایران و اتلاف وقت و هزینه در دیدارهای دیپلماتیک که خود مردم جمهوری آذربایجان این دیدارها را  به ده‌ها دیدار بی‌ثمر رئیس‌جمهور آذربایجان با رئیس‌جمهور ارمنستان طی بیست و پنج سال گذشته تشبیه می‌کنند، نتیجه‌ای داشته است که بخاطر آن، حتی از اعلام حمایت لفظی از مردم مسلمان جمهوری آذربایجان در مقابل ظلم دولت باکو خودداری می شود؟

اساسا دیدارهای سیاسی بی‌ثمر ، حتی دیدارهای سطوح عالی، سودی برای ایران نیز داشته است یا اینکه صرفا  امتیازی دیپلماتیک برای رئیس‌جمهور آذربایجان بوده است که از آن به عنوان کارتی در مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی‌اش استفاده می‌کند؟  آیا جز این است که به علت ممانعت‌های «باکو» از حضور اقتصادی، تجاری و فرهنگی و سیاسی ایران در جمهوری آذربایجان،  ایران اسلامی جز رابطه معنوی و مذهبی با مردم جمهوری آذربایجان، هیچ رابطه قابل توجهی با این کشور ندارد؟ نگرانی درباره برهم خوردن مناسباست باکو با تهران به علت مطرح شدن یک سوال و انتقاد ساده امام جمعه تهران ناشی از چیست؟ کدام رابطه می‌خواهد به هم بخورد؟ آیا جز این است که با سکوت و بی‌توجهی مسئولان سیاسی و دینی ایران به مشکلات و مسائل مردم جمهوری آذربایجان ، همان رابطه قلبی و معنوی و مذهبی هم که میان اقشار دیندار مردم این کشور با ایران وجود دارد، خدشه خواهد خورد و شیعیان جمهوری آذربایجان را به ایران اسلامی ناامید خواهد کرد؟ آیا طی بیست و پنج سال رابطه با باکو ، این واقعیت هنوز کشف نشده که «باکو» برای رابطه با ایران حدود مشخصی را تعریف کرده است که در هیچ شرایطی از آن فراتر نمی‌رود و اساسا مستشاران رژیم صهیونیستی در باکو اجازه توسعه واقعی و زیربنایی مناسبات «باکو» با تهران را نمی‌دهند؟  

چرا به این سوال پاسخ داده نمی‌شود که باکو به چه علت پس از گذشت دو سال از مذاکرات برای مشارکت در احداث خط آهن رشت – آستارا که نفع آن بیش از ایران  شامل حال «باکو» خواهد شد، همچنان به «مذاکرات» ادامه می‌دهد و نتیجه ملموسی در این زمینه حاصل نشده است؟ آیا بهتر نیست به این سوال پاسخ داده شود که چرا باکو بخاطر احداث هشت کیلومتر خط آهن در داخل منطقه آستارای جمهوری آذربایجان که از وظایف دولت این کشور برای رفع محرومیت روستاهای مرزی خود این کشور از خط آهن بوده است، منت آن را بر سر جمهوری اسلامی ایران می‌گذارد و مدعی است که با احداث این هشت کیلومتر خط آهن، به تمامی تعهدات خود در مذاکرات طرح شمال – جنوب عمل کرده است؟

چرا به این سوال پاسخ داده نمی‌شود که «باکو» با  رفت‌وآمدهای سیاسی مقامات جمهوری آذربایجان به ایران و دیدارهای دیپلماتیک، فضای امن و راحتی برای گسترش نفوذ سرطانی رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان فراهم کرد تا حدی که در نتیجه این غفلت سیاسی و دیپلماتیک،  بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در 13 دسامبر گذشته، نخستین سفر رسمی و «مانورگونه» خود را به باکو انجام داد و از اینکه پس از گذشت نوزده سال از  سفر  غیررسمی و شبانه و دزدانه خود به باکو، این بار توانست در روز روشن به باکو سفر کند، اظهار خشنودی کرد؟ آیا جز این است که رژیم صهیونیستی مناسباتش با باکو را صرفا برای دشمنی علیه ایران و جهان اسلام و تشیع سازمان‌دهی کرده است و باکو نیز این رژیم را «شریک استراتژیک» خود می داند نه تهران را؟

انتهای پیام/.

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان