دلیل ضعف بسیاری از آثار نمایشی، استفاده از شخصیت به عنوان بلندگوی یک تفکر یا جریان است
رحمت امینی در جلسه معرفی و بررسی نمایشنامه «سه سه» گفت: دلیل ضعف بسیاری از آثار نمایشی ما این است که شخصیت بلندگوی یک تفکر میشود چه تفکر خود نویسنده و چه تفکر وام گرفته او از یک جریان و جهت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نشست معرفی و بررسی نمایشنامه «سه سه» منتشر شده از سوی انتشارات کتاب نیستان در فرهنگسرای اندیشه با حضور سیروس همتی، رحمت امینی و قطب الدین صادقی برگزار شد.
رحمت امینی در این مراسم در سخنانی به بررسی نمایش نامه «سه سه» پرداخت و گفت: سیروس همتی علاوه بر نمایش نامه نویسی، هم بازیگر است و هم کارگردان تئاتر است. این موضوع حُسنهای زیادی دارد. اگر کسی فقط نمایشنامهنویس باشد، او را به عنوان نمایشنامهنویس میشناسند و جایگاه خاص خود را دارد. برای مثال بهرام بیضایی، اکبر رادی و محمد چرمشیر نمایش نامهنویس هستند که البته از میان آنها بهرام بیضایی تعدادی کار را هم خودش اجرا کرده است. اسم این افراد که میآید میگوییم نمایش نامه نویس هستند. اما آقای همتی دارای ویژگی است که به عنوان بازیگر با دیالوگ آشنا است و حداقل آشنایی بیشتری در برابر نمایشنامهنویس دارد. ایشان هم در تئاتر بازی کرده و هم کارگردانی کرده است. این موضوع باعث میشود که وقتی دیالوگها را در نمایش نامه مینویسد، تسلط بیشتری به گردش کلمات داشته باشد.
وی به تفاوت گفتوگوی نمایشی با گفتوگوی عامه اشاره کرد و گفت: گفتوگوی نمایشی ویژگیهای دیگری دارد که متفاوت با گفتوگوی عامه است. برای گفتوگوی نمایشی 6 ویژگی میشمارند که از جمله آن میتوان به معرفی مکان، معرفی زمان، پیشبرد ماجرا، معرفی شخصیت، نشان دادن مضمون و تم ماجرا اشاره نمود. کسی که میخواهد یک دیالوگ بنویسد، فقط کارش این نیست که یک دیالوگ را بین چند نفر شکل بدهد، دیالوگ کارهای مختلفی را انجام میدهد و برای مخاطب نقشهای زیادی دارد. برای مثال کسی میخواهد عضو کتابخانه بشود. بین او و مسئول کتابخانه گفتوگویی آغاز میشود. اسم این هم دیالوگ است. اما وقتی میخواهیم یک دیالوگ نمایشی شکل بدهیم، همین موقعیت ساده تبدیل به موقعیتی دراماتیک میشود که پشت آن مساله ای طرح میشود. برای مثال همان دیالوگ بین مسئول کتابخانه و عضو در حالت نمایشی به معضل مطالعه اندک در ایران تغییر مییابد.این گونه نمایش نویسی کار بسیار سختی است برای مثال اسماعیل خلج مجموعه آثاری دارد که به نمایشنامههای قهوهخانهای معروف شد. او در خاطرات خود مینویسد که من ساعتها و روزها در قهوه خانههای مختلف حضور پیدا کردم ،گوش دادم و یادداشت برداری کردم تا بتوانم این چنین بنویسم. حال وقتی که نمایش نامه را میخوانیم میبینیم که از یک طرف نمایش نامه قهوه خانهای است و از طرف دیگر همه آن چیزی نیست که در یک یا دو ساعت در قهوه خانه نشستن به دست میآوریم. بنابراین نویسنده به نوعی کار سختی دارد. برای مثال در همین مجموعه و در نمایش نامه فیش آباد، نویسنده به سراغ فیشهای نجومی رفته است و این را از صافی ذهن و تخیل خود گذرانده است. من توصیه میکنم که علاقهمندان حتما این نمایش نامه را تهیه کنند تا با آن چه که عرض کردم آشنا شوند.
سرپرست ارزشیابی و نظرات بر نمایش، ادامه داد: بسیاری از نمایش نامه نویسان زمانی نمایش نامه خود را چاپ می کنند که یک کارگردان آن را اجرا کرده باشد تا سر تمرین ها و اجراها دیالوگ ها تغییر کند و به بهترین شکل برسد. در همین نمایش نامهای که در ابتدا خوانده شد، میبینیم که چکش کاری های زیادی صورت میگیرد. معمولا دو مدل انتشار نمایش نامه داریم. اول، نمایش نامه نویس نمایش نامه ای را به عنوان یک نمایش نامه تکی بلند در یک کتاب به چاپ میرساند. اغلب آثار اکبر رادی و غلامحسین ساعدی از جمله « آ بیکلاه و آ باکلاه» این چنین است. دوم، نمایش نامه نویس تصمیم میگیرد که یک مجموعه اثر تولید کند. در این میان 2 تا 14 نمایش نامه را در یک مجموعه شاهد هستیم.
امینی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: همیشه رمان نویس، داستان نویس و نمایش نامه نویس از سوی منتقدان به این موضوع متهم میشوند که یکی از شخصیتهای داستان خود نویسنده است. برای مثال در مورد علیرضا نادری باید گفت که همیشه اسم یکی از شخصیتهایش علیرضا است و تلویحاً میخواهد بگوید که خودش است. البته نکته مهمی در ذهنمان است که چرا درام از باقی نوشتهها سخت تر است. به همین منظور در شعر، شعر تغزلی داریم، شعر روایی حماسی داریم و یک شعر نمایشی داریم. در شعر تغزلی تکلیف معلوم است و شاعر از درون خود میگوید. غزل سرایان همیشه میگویند خودمان هستیم و از اول شخص مفرد در شعر خود استفاده میکنند. در حقیقت در شعر تغزلی با اندیشه های شاعر رو به رو هستیم. در شعر روایی شاهد روایتگری شاعر هستیم که در شاهنامه فردوسی نیز بسیار زیاد استفاده شده است. در این جا اندیشههای شاعر در بین دیگران تقسیم میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: فرق دراماتیک با این دو و در نتیجه سختی آن این است که نویسنده باید آدم هایی را خلق کند که هر کدام از ساختگاه خودشان صحبت کنند و رنگ و بوی خودشان را داشته باشند اما در عین حال خود نویسنده نباشد و پشت آن قایم نشود. دلیل ضعف بسیاری از آثار نمایشی ما این است که شخصیت بلندگوی یک تفکر میشود چه تفکر خود نویسنده و چه تفکر وام گرفته او از یک جریان و جهت. قرار نیست که مخاطب اندیشههای یک نفر نویسنده و یا مونولوگ او را بشنود. در حقیقت میخواهم بگویم که درام نویسی دشوار ترین نوع نوشته است چرا که نویسنده باید به گونهای آن را بنویسد که انگار مخاطب حرفهای خود را میشنود. علاوه بر این، تضاد ایجاد شده در این بین است که زبیا جلوه میکند. تقابل بین دوشخصیت، مثلا مسلمان و کافر، به این دلیل که هر دو خودشان را برحق میدانند و آن را در صحبتهای خود بیان میکنند، گاهی باعث ایجاد شک در مخاطب میشود. این موضوع در مورد فیلمهای جنگی اوایل انقلاب وجود داشت، چرا که همیشه دشمن را در آن جا شکست خورده نشان می دادیم در حالی که فیلم جنگی قوی است که دشمن هم بتواند حرفش را بزند. در مورد فیلمهای خارجی نیز چنین موضوعی وجود دارد. در حقیقت میخواهم بگویم که وقتی شاهد تقابل دو هم زور با هم هستیم، بسیار جذابتر و زیباتر میشود.
انتهای پیام/