عقل نقاشی کند اندر جهان
«عقل صورتی» صورت نوجوانانه «عقل سرخ» سهروردی است با این تفاوت که زمینی شده است. در آن خبری از آب حیات نسیت که فردی را جاودان کند، خبر از نجات یک جامعه است تا همگی در آن مانا شوند.
باشگاه خبرنگاران پویا - احسان زیورعالم
عقلهای رنگی، شما را به یاد چه میاندازد؟ برای نگارنده یادآور یکی از مشهورترین نوشتههای شیخ اشراق است. «عقل سرخ»» داستان «باز» است که در مسیر یافتن هفت راز عالم با پیر سرخ روبهرو میشود و او در مسیری که میتوان آن را خلاصهای از عرفان ایرانی دانست به شهود دست پیدا میکند. پیر پاسخ تمام پرسشها را میداند و باز در دیالوگی نفسگیر مدام او را خطاب قرار میدهد تا در نهایت به این ابیات برسد که:
مـــن آن بـــازم کـــه صیــــادان عـــالم شـــکار مـن سیــه چشــم آهـواننـد
بـه پیــش مـا از ایــن الـفـــاظ دورنـــد همــه وقتـی بـه مــن محتــاج باشند
که حکمت چون سرشک از دیده باشند بـه نـــزد مـا از ایـن معنــی تراشنــد
اما این روزها عقل رنگی دیگری در تهران خوانش میشود. «عقل صورتی» عنوان نمایشی است از مهدی فرشیدی سپهر و با حضور 25 بازیگر که در تالار بوستان مجموعه مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورشی) پرورش فکری کودکان و نوجوانان، واقع دربوستان لاله روی صحنه میرود.
«عقل صورتی» داستان پسری است بیتوجه به جهان اطرافش که با یک خواب دگرگون میشود. او خواب میبیند خواهر کوچکترش بر اثر عارضهای همچون شمعی آب میشود، خواهر در خواب کلاه صورتی همیشه بر سرش را بر سر برادر قرار میدهد و نقطه عطفی در زندگی برادر شکل میگیرد. او دیگر بیتوجه به اطرافش نیست. همه چیز را با دقت نگاه میکند و این مهم از چشم معاون پرورشی دور نمیماند. به او مدادی جادویی میدهد که با نوشتن هر چیز، تأثیرش به طرفه العینی مشاهده میشود. او در نهایت موفق میشود در کشف و شهود کودکانه خود به جای رسد که مدرسه را از خطر تعطیلی نجات دهد.
فرشیدی سپهر در نقش نویسنده و کارگردان این عقل رنگی به واقع اقتباسی آزاد از عقل سرخ سهروردی را روی صحنه آورده است. الگوی روایی همان است. شخصیتی ناآگاه از جهان اطراف ناگهان در یک موقعیت ماورا الطبیعی قرار میگیرد و چشمانش به حقیقت جهان گشوده میشود؛ اما میان اثری فرشیدی سپهر و سهروردی تفاوت عمدهای وجود دارد. همه چیز در نگرش انسانی و انتزاعی یا بهتر است بگوییم تقابل ذهن و عین خلاصه میشود.
در «عقل صورتی» ما با جهانی کودکانه روبهروییم. قرار است نمایش مناسب کودکان و نوجوانان باشد؛ اگرچه مخاطبان آن شاهد خواهند بود که جمعیت بزرگسال نمایش بیش از کودکان مشتاق و شیفته میشوند. این تناسب کودکانه موجب میشود کارگردان از انتزاع گریز داشته باشد. او به جای کرامات و معجزات، به سراغ تخیل و فانتزی میرود. او رویایی طراحی میکند مملو از موسیقی تا قهرمان کوچک ما در آن فضای موزیکال به کشف و شهود برسد. خبری از واژگان صقیل نیست. داستان با زبان رایج پیش میرود.
پس در چنین شرایطی داستان از آن انتزاع و مراحل و عجایب هفتگانه «عقل سرخ» که بوی جهان غیرمادی میدهد، زمینی میشود. با گل و گلدان و سفر و پول روبهرو میشویم. برای کودک پدیدههای انتزاعی آن شمایل و تعاریف آدم بزرگها را ندارد. باز همه چیز از دریچه خیالشان تعریف میشود و شاید همان تعاریفی شکل بگیرد که در نمایش با آن روبهروییم. مهم نتیجه است. سهروردی در «عقل سرخ» بدون شک خواهان چیزی جز کمال نیست و «عقل صورتی» نیز چیزی گام نهادن در مسیر کمال را ترویج نمیکند. یک کودک میآموزد نسبت به اطرافش حساس باشد. آرزوی دیگران برایش مهم باشد و برای برآورده شدنش تلاش کند. نفهمیدنش را با نمیفهمم پس بیخیال رها نمیکند. برایش فکر میکند، همان چیزی که والدین قهرمان کوچک ما آن را بیماری میپندارد.
در اینجا گویی فرشیدی سپهر از یک خطر سخن میگوید. اینکه فکر کردن کودک خطرناک است. حتی در مدرسه نیز موضع مربیان مثبت نیست. تنها یک معلم قدر موقعیت قهرمان را درک میکند. او معلم پرورشی است که از قضا در این روزگار بیخاصیتترین شخصیت مدارس است. او با یک مداد به کودک میآموزد که ارزش واژگان به چه مهم است. کمی از مطلب پرت شویم. تنها جهان اطرافمان را بنگریم که چگونه در آن واژگان از ارزش تهی میشوند و معانیشان در دام استعارههای مبتذل از بین میروند. رسم الخط واژگان دگرگون میشود و به سوی یک شوخی خطرناک پیش میرود.
نکته مهم در نمایش «عقل صورتی» پیچیده نبودن مسئله است. همه چیز ساده پیش میرود و این مهم با تک پیرنگی بودن داستان محقق شده است. فرشیدی سپهر برای مثال چندان تمایل به نشان دادن شاخ و برگهای داستانی نیست. یک پسر بچه قرار است منجی مدرسه شود. این دو به موازات یکدیگر پیش میروند. تا در یک نقطه به هم برسند. همه چیز برای این رسیدن مهیا شده است. داستان خطی پیش میرود. قهرمانش از نقطه صفر قهرمانی آغاز میکند تا در میانه رخت قهرمانی بپوشد و در پایان ضربه کاریی وارد کند.
پس با یک نمایش مقبول روبهروییم که همه را پای اثر مینشاند و نتیجهاش یک موفقیت تحسینبرانگیز است. تمدید میشود و البته با بیمهری رسانهای روبهرو میشود؛ اما ادامه میدهد. نمایش نیاز توجه بیشتری است تا همچون رویه کشف و شهودش، در جامعه نیز کشف شود.
انتهای پیام/