نمی‌دانستم پسرم‌ غواص است/ عشق به بسیج و سپاه حمید را به جبهه کشاند‌


نمی‌دانستم پسرم‌ غواص است/ عشق به بسیج و سپاه حمید را به جبهه کشاند‌

پدر شهید حمید مسائلی، از شهدای غواص، با بیان اینکه "آن سال‌ها نمی‌دانستیم حمید غواص است"، گفت: حمید همیشه مراعات ما را می‌کرد که ناراحت نشویم برای همین غواص بودنش در جبهه را از ما پنهان کرده بود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، 2 سال پیش در چنین روزهایی بود که کشور در بهتی فرو رفت که نظیرش را تا آن زمان ندیده بود، بهت و ماتمی که سبب شد بیشتر از همیشه بر نفرتمان از دشمن پابرجا بمانیم، آن روزها یادمان آوردند که دلیر مردانمان در 8 سال چه دفاع جانانه‌ای از کشور کردند و چه ستمی بر آنها روا شد، کجا دیده‌اند که بی‌دفاعان را با دستان بسته زنده زنده رهسپار گور کنند، کجا دیده‌اند جز در همان‌ها که مهر جاهلیت تا ابد بر پیشانی‌شان حک شده خواهد ماند.

سال 1394 بود که همه چیز را کنار گذاشتیم و برای دلیر مردان غواصمان عزاداری کردیم و در کنار خانواده هایشان قرار گرفتیم، شهدای غواص فرزندان یک خانواده نبودند، فرزندان ملت ایران هستند، فرزندانی که با دستان بسته، وقتی که می‌دانستند رهسپار مرگ هستند لبخند از لب برنداشتند و شجاعتشان دشمنان را جری کرده بود.

به مناسبت سالروز شهدای غواص، با پدر شهید حمید مسائلی که در 18 سالگی در عملیات کربلای 4 به درجه شهادت نائل شد به گفت‌وگو نشستیم، وی پدر دو پسر شهید است که در 8 سال دفاع مقدس از خاک وطن دفاع کرده و به شهادت رسیدند.

در حین گفت‌وگو نمی‌توانستم مانع ریزش اشک‌هایم شوم، احساسش را شاید نمی‌توانستم درک کنم اما خودم را به جای آن‌ها می‌گذاشتم، وقتی که پس از 29 سال گمشده‌شان را یافتند، آن هم با وضعیتی که حتی فکرش هم دل آدم را به درد می‌آورد، بغض آدم می‌شکند وقتی که می‌شنویم شهدای غواص قبل از خاکسپاری یک شب را در خانه‌هایشان گذراندند تا با آن‌ها خلوت کنند، چه حالی می‌تواند داشته باشد، غریبانه، سخت و سرشار از بغض 29 ساله، بغضی که هر بار می‌شکست تازه‌تر می‌شد.

«جوونم بی هوا برگشته از راه، کنار ماهیا برگشته از راه، علی‌اکبر فرستادم به جبهه، علی‌اصغر چرا برگشته از راه؟!»

سنگ قبر حمید مسائلی مزین با این دو بیتی است، حال ما اینچنین بود، حال خانواده شهدا چگونه می‌توانست باشد، حتی فراموش کردم از پدر شهید حمید مسائلی بابت مکث‌های طولانی‌ام در خلال گفت‌وگو عذرخواهی کنم اما شک ندارم که چنین پدری حس و حال مرا خوب درک کرده است.

تسنیم: از اخلاق حمید بگویید، چه چیزی در او بود که سبب آن شجاعت و دلاوری‌اش شد؟

مسائلی: حمید بسیار با اخلاق و مهربان بود، همیشه مراعات خانواده و دیگران را می‌کرد، به بسیج و سپاه بسیار علاقه داشت و همیشه برای انجام کارهای مساجد محل پیش قدم بود، به طوری‌که بخش مهمی از کارهای مساجد را خودش انجام می‌داد، با و جود اینکه برادر بزرگترش هم آن زمان به جبهه می‌رفت اما وظیفه خودش می‌دانست که برای دفاع از خاک وطن او هم به جبهه برود، می‌گفت هر کس به جای خودش می‌رود، شجاعت او را تحسین می‌کردم.

تسنیم: شهید حمید در چه سنی به شهادت رسید؟

مسائلی:سال 1365 وقتی که پسرم 18 ساله بود به درجه شهادت نائل شد.

تسنیم: چه شد که حمید تصمیم گرفت به جبهه برود، شما مخالف نبودید؟

مسائلی: برادر حمید در سال 62 به شهادت رسید، ما با حمید مخالف بودیم که به جبهه برود اما گوشش بدهکار این حرف‌ها نبود، می‌گفت هر کس به جای خودش می‌رود، او در بسیج و سپاه خیلی فعالیت داشت، خطاط خوبی هم بود، تمام نوشته‌های روی پارچه و تابلوها را حمید برایشان می‌نوشت، وقتی می‌گفتم برادرت جبهه رفته، شما صبر کن، می‌گفت هر کس برای خودش می‌رود، اصلا نمی‌توانستیم در این مورد با او حرف بزنیم، خیلی علاقه و عجله داشت که زودتر به جبهه برود.

تسنیم: چه شد که حمید غواصی را انتخاب کرد؟

مسائلی:حمید وقتی به جبهه رفت ابتدا به کردستان اعزام شد، یک سال هم در آن شهر ماند اما آب و هوای آنجا به حمید نمی‌ساخت و بدنش تاول زده بود، به همین دلیل به مرخصی آمد، معالجه کرد و دوباره به جبهه رفت، به خاطر حساسیتی که به آب و هوای کردستان داشت او را به جنوب اعزام کردند.

حمید به ما نگفته بود که غواص است، او در جبهه آموزش دیده و غواصی را انتخاب کرده بود، شاید فکر می‌کرد اگر به ما بگوید ناراحت می‌شویم، همیشه مراعات ما را می‌کرد، بعدها فهمیدیم که حمید غواص بوده و به جزیره رفته است.

تسنیم: نحوه شهادت حمید چگونه بود؟

مسائلی:خیلی دقیق نمی‌دانم اما تا جایی که شنیده‌ام، جزیره را محاصره کرده بودند و 175 نفر غواص را با دستان بسته به شهادت رساندند، اینکه چطور آن‌ها را شهید کردند نمی‌دانم اما دشمن از غواصان شجاع ما می ترسید، حتی از دستان بسته آن‌ها هم می‌ترسید.

تسنیم: چه زمانی مطلع شدید که حمید مفقودالاثر شده است؟

مسائلی: یک ماه بعد از اینکه خبر شهادتش را به ما دادند با خبر شدیم که مفقودالاثر شده است، از آن زمان تا 2 سال پیش ما انتظار کشیدیم تا اینکه در سال 94 پیکر حمید به همراه 174 غواص دیگر در تفحص پیدا شد و انتظار ما هم به پایان رسید.

تسنیم: چگونه متوجه شدید که پیکر حمید در تفحص پیدا شده، چگونه به شما اطلاع دادند؟

مسائلی:چند روز قبل از اینکه پیکر شهدای غواص را بیاورند از طرف سپاه با ما تماس گرفتند و گفتند می‌خواهند به منزل ما بیایند، ما هم استقبال کردیم، آمدند و وقتی نشستند یکی از آن‌ها به ما گفت که پسرتان در راه است و پیکرش را در تفحص پیدا کرده‌اند، وقتی خبر را شنیدیم خیلی شوکه شدیم اما خوشحال شدیم برای اینکه از بلا تکلیفی درآمدیم.

ما 29 سال چشم انتظارش بودیم، انتظار خیلی سخت بود، مادر حمید خیلی بی‌تابی می‌کرد، به محض اینکه خبری، حرف و سخنی می‌شنید، می‌گفت "ازحمید خبر آورده‌اند"، اما خدا را شکر که این انتظار به پایان رسید و ما پیکر حمید را پیدا کردیم.

تسنیم: وصیت نامه‌ای از شهید حمید به جا مانده است؟

مسائلی:برادر حمید وصیت‌نامه نوشته و به دست ما رسید اما وصیت‌نامه حمید را ندیدیم و نمی‌دانم اصلا وصیت‌نامه‌ای داشت یا نه، ساک حمید را اصلا پیدا نکردیم، بعد از اینکه دنبال آن گشتیم ساکی پیدا کردیم که هیچی داخل آن نبود.

تسنیم: خاطره‌ای از شهید حمید بگویید.

مسائلی:گفته بودم که حمید علاقه خیلی زیادی به انجام امور مساجد داشت، یک روز صبح برایم تعریف کرد که شب آنقدر خسته بود که ناخواسته خوابش برده بود، به خاطر اینکه در فکر کارهای مسجد و انجام دادن آنها بود خواب می‌بیند که از خانه بیرون رفته و به مسجد می‌رود اما مسجد بسته بود، به خانه برمی‌گردد وارد حیاط می شود و با خودش می‌گوید که دوباره به مسجد بر می‌گردم، بعد از این از خواب بیدار می‌شود، این خواب را برایم تعریف می‌کرد و می‌خندید.

حمید آنقدر به انجام کارهای مساجد و بسیج علاقه داشت که لحظه‌ای بدون فکر کردن به آن نمی‌گذراند، شهادت او هم در راه خدا و خدمت به خلق بود و ما خوشحالیم که بعد از 29 سال انتظار به پسرمان رسیدیم.

گفت‌وگو از ثریا قنبری

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon