سروده هایی برای شهید مدافع حرم «محسن حججی»

سروده هایی برای شهید مدافع حرم «محسن حججی»

جمعی از شاعران کشورمان سروده‌های خود را به شهید مدافع حرم «محسن حججی» تقدیم کردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، «محسن حججی» از جهادگران و اعضا فعال موسسه شهید احمد کاظمی که در عملیاتی مستشاری نزدیک مرز سوریه با عراق به اسارت گروه تروریستی داعش درآمد, پس از دو روز به دست تروریست‌های تکفیری در سوریه به فیض شهادت نائل شد.

انتشار خبر شهادت شهید محسن حججی، از فعالان فرهنگی کشور، بازتاب بسیاری در میان اهالی قلم و هنرمندان داشت. در تازه‌ترین واکنش‌ها، تعدادی از شاعران سروده‌های خود را به این شهید والامقام تقدیم کردند که بخشی از آن منتشر می‌شود:

آرش براری

از واهمه دامنت غباری نگرفت
رخسار تو رنگ بی قراری نگرفت

ای مرد بزرگ قبل تو هیچکسی
با مرگ خود عکس یادگاری نگرفت

مهدی جهاندار

تازه شهیدا بگو، خانهٔ معشوق کو؟
گفت: همان سو که سر، بیشتر افتاده است

امیرسلیمانی

خرابه های به جا مانده بعد تاراج ایم
چه سالهاست که از شرتان در آماج ایم

به ما که غرش طوفان اثر نخواهد کرد
که ساحلیم و یقین در مسیر امواج ایم

چه جای فکر و تعقل اگر شهادت هست
جنون خوش است که از راه عقل اخراج ایم

چه باک اگر که سر ما به تیغتان برسد
که پر گشوده ی حرز حدیث معراج ایم

به هر چکاچک شمشیر در میانه ی جنگ
مقربیم و یقین در ثواب حجاج ایم

مگر که در دل میدان به درک ما برسید
که در مصاف شما چند مرده حلاج ایم

"به رغم مدعیانی که منع عشق کنند"
خوشا که ما به دعای حسین محتاج ایم

عبدالجواد جودى

عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!...

تیغ بارد اگر آنجا که بود جلوۀ دوست
تن ندادن ز وفا در دم خنجر عجب است‏

تشنه‌لب، جان به لب آب سپردن سهل است
تشنۀ وصل کند یاد ز کوثر عجب است‏

تنِ بى‌سر عجبى نیست گر افتد روى خاک
سرِ سرباز ره عشق به پیکر عجب است‏

محمد حسین ملکیان 

خوش به حال تو که شهید شدی 
ما که از دست زندگی مردیم
تو برای حسین سر دادی
ما فقط به سرش قسم خوردیم

محمود مربوبی

دل را به دست دلبر ، وقتی که می سپاری
در بند هم که باشی ، چون کوه استواری 

دنیا به خود ندیده ، مردی به این صلابت 
با مرگ خود بگیرد عکسی به یادگاری

مجتبی شکریان

هر کس به شما چشم ترش را داده
هدیه به تو سوز جگرش را داده
ای جان جهان فدای چشم تو حسین
هر کس که تو را دیده سرش را داده

عشاق اگر طالب دلدار شوند
با دادن جان فدایی یار شوند
در لشگر عشق کار بر عکس همه است
عشاق چو سر دهند سردار شوند...

حسین صیامی

در راه تو سر دادن اگر شرط کمال است
سهل است که من از پس این کار برآیم

ای نیزه افراشته عشق مدد کن
در محضر خونین تو با پای سر آیم

میلاد عرفان‌پور

صلابتی که در نگاه توست... شقاوتی که در نگاه اوست
جهنم و بهشت را ببین: نگاه دشمن و نگاه دوست

چقدر شمر و ابن ملجم است چقدر هیزم جهنم است
نگاه این که بسته دست تو، چقدر بی حیا، بی آبروست

نگاه تو به کیست این‌چنین، غریب و روشن و شکوهمند
نگاه تو نگاه تو نگاه...چه عاشقانه گرم گفتگوست

جوانی و هنوز نیستی جوان تر از علیِّ اکبرش
سه شعبه‌ای ست بر دلت هنوز، از آن سه شعبه‌ای که بر گلوست

وجود بی عدم، نگاه توست، کبوتر حرم، نگاه توست
نماز صبحدم نگاه توست، نگاه تو همیشه باوضوست

نگاه تو چه فاتحانه گفت:نه گاه ماندن و نشستن است
نه روزگار غربت حسین، نه تاب حسرت است و آرزوست

فقط نه چشم تر بیاورید، برای دوست سر بیاورید
چقدر کربلا که پشت سر، چقدر کربلا که پیش روست

محمدمهدى عبدالهى

در ملک بى نیازى تا کهکشان رسیدى
در اوج بى نشانى، تا آسمان رسیدى

در ساحل محبت ،نزد امیر عزت
مانند "جون" و "عابس"، تا بى کران رسیدى

همچون ستاره آن شب ، در "شام" زینبیه
در خیمه علمدار ،گرم اذان رسیدى

دل را به روى دستت،آسان گرفتى اى دوست
گفتى: "فداکِ زینب(س)"، با بذل جان رسیدى

در کربلا نبودى! انگار قسمت این شد
با یا حسین دیگر،تو نوحه خوان رسیدى

لب تشنه، دست بسته، در قتلگاه غیرت
هم سر به نیزه رفتى، هم خون فشان رسیدى

"محسن" ،حدیث حُسنت، باید به آسمان گفت
دیدى چگونه با شوق، در آستان رسیدى

دیگر چه گویم اى عشق؟، وصف تو کار من نیست
چون چشمه سار جارى،در این زمان رسیدى

با خط خون نوشتى ،بر دفتر شهادت
"عزت به دست مولاست"،تا جانِ جان رسیدى

حامد شریف

محسن شده ای فدای مادر بشوی
 با بازوی بسته مثل حیدر بشوی

تو عاشق ارباب شهیدی باید 
مانند خودش شهیدِ بی سر بشوی

مجید فراهانی

هر سری قابل آن نیست که بر دار شود
مرد خواهد که در این قافله سردار شود

حق همین است که در قصه عشاق حسین
همچو محسن حججی میثم تمار شود

اسماعیل شبرنگ

افتاده دل شکسته در محضر دوست
در اوج عطش لب زده بر ساغر دوست

ای کشته ی سر بریده ثابت کردی
سر دوست ندارد آنکه دارد سرِ دوست

عارفه دهقانی

عشق است چنین لاله ی پرپر دادن!
در راهِ شما، علیِ اکبر دادن!
آقا! سر و دل فداییِ زینبتان!
دلداده شدن خوش است با سَر دادن!

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران