۷ خوان دکتر شدن


7 خوان دکتر شدن

«شنیدید میگن آواز دهل شنیدن از دور خوش است، بدون‌ شک و تردید بدانید.» این را یک فارغ‌التحصیل رشته‌ مهندسی پس از ورود به رشته پزشکی گفته است.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، «شنیدید میگن آواز دهل شنیدن از دور خوش است، بدون‌ شک و تردید بدانید.» این را یک فارغ‌التحصیل رشته‌ مهندسی پس از ورود به رشته پزشکی گفته است. یعنی طی این هفت سال پزشکی آنچنان «شرایط حساس کنونی» برای یک دانشجوی چشم و گوش بسته ایجاد می‌شود که عبور از آنها به سختی پیروزی برد- برد در بازی ایران و آرژانتین است. خیلی سریع و کوتاه نگاهی به این هفت سال داشته باشیم.

 سال اول: نیفتید تو دام عاشقی

دانشجوی چشم و گوش بسته جلوی استاد نشسته و در کمتر از فاصله دو صندلی دانشجویی با جنسیت مخالف هم نشسته است. حالا استاد درس آناتومی باید خون‌رسانی و عصب و عضله بالا تا پایین آدم را بگوید. شاید باورش برایتان سخت باشد اما مورد داشته‌ایم که ذکر استغفارش در کل جلسات آناتومی تنه، قطع نشده است. همین عکس‌ها را نشان می‌دهند و همان ترشح هورمون و همان جزوه اول آناتومی و همان شماره «لطفا در صورت ناخوانا بودن با نویسنده تماس بگیرید»؛ البته این مورد بیشتر برای دهه شصتی‌ها و اوایل دهه هفتادی‌ها صادق بود. به هر حال مهم‌ترین پیچ سال اول پزشکی همین تله‌های عشق و عاشقی است.

 سال دوم: من متخصص مغز و اعصاب نیستم

دانشجوی بنده خدا هنوز عرق سال اولش خشک نشده است که موج آقای دکتر! خانم دکتر! شروع می‌شود. البته این موج قبلا هم بود اما به طرز وحشتناکی در سال دوم پزشکی افزایش پیدا می‌کند. به طوری که بلقیس خانم جاری عمه ممد آقا که بقال سرکوچه عمه فرنگیس ایناست جواب پاتولوژی توده سینه‌اش را برای دانشجوی سال دومی می‌آورد و انتظار دارد در چشم برهم زدنی خوش‌خیم یا بدخیم بودن توده را جواب بدهد. بهترین نصیحت برای گذر از این کمین گفتن نمی‌دانم و من هنوز اول راهم است. آنهایی که گول می‌خوردند و حرف به حرف جواب آزمایش‌ها را در گوگل جست‌وجو می‌کنند اگرچه با «فدات شم آقای دکتر» همان فامیل دور روبه‌رو می‌شوند اما باید نوار عصب و عضله و نوار مغز شوهر بلقیس خانم را هم بخوانند.

 سال سوم: اولین سد بعد از کنکور

اگر دانشجویان کارشناسی بعد از چهار سال باید در آزمون ارشد شرکت کنند، دانشجوهای پزشکی بعد از پنج ترم به اولین سد برخورد می‌کنند. آزمون علوم پایه! معمولا با تست زدن مشکلش با نمره 100 حل می‌شود اما اگر در چاله‌های بالا افتاده باشید حتما چاه یک بار رد شدن در این آزمون را تجربه می‌کنید. خیلی‌ها هم هستند که نمره‌های خوبی می‌آورند که البته آن مخاطب نه روزنامه می‌خواند و نه کار دیگر می‌کند. اینها همان‌ها هستند که با اخم در کتابخانه به گاز زدن خیار در دست شما نگاه می‌کنند! من اینها را می‌شناسم!

 سال چهارم: بلاتکلیفی

دوره فیزیوپات پس از امتحان جامع و ابتدای کار‌آموزی یکی از دوره‌های عجیب است. اولین نشانه‌های یأس فلسفی پزشکی خواندن سراغ دانشجو می‌آید که دلایل مختلفی دارد. بلقیس خانم گوشی هوشمند خریده و تمام نرم‌افزار‌های تخصصی دارو و بیماری را نصب کرده است، پس احتیاجی به دانشجو پزشکی ندارد. دوستان لیسانس یکی بعد از دیگری برای دانشجو کارت دعوت عروسی می‌فرستند. در ابتدای دوره کارآموزی یا همان استاجری هیچ‌دانشجویی تکلیفش را با خودش نمی‌داند جز همان‌ها که دائم در کتابخانه هستند. علاقه به موی مدل‌های عجیب و غریب و گوش دادن به آهنگ‌های رپ افزایش پیدا می‌کند. یک توصیه واجب این است که از دوستان ناباب باید فاصله گرفت که از قدیم گفته‌اند: «یک کام دو کام شدیم دیوید بکام!»

 سال پنجم: سد محکم امتحان پره‌اینترنی

دانشجویان پزشکی هنوز عرق امتحان علوم پایه‌شان خشک نشده که باید امتحان پیش کارورزی بدهند. در این ایام بعضی‌ها علاوه‌بر آمادگی برای آزمون «پره» خودشان را برای آزمون دستیاری هم آماده می‌کنند. جوگیری در این سال شایع است. بعضی‌ها آنقدر در اورژانس هستند که داد پرستار و اینترن و رزیدنت را هم در می‌آورند. علتش هم این است که می‌خواهند پروسیجر‌هایی از جمله رگ‌گیری و سونداژ را یاد بگیرند ولی هنوز دل و جیگرش را ندارند و به قول معروف دست و پا گیر هستند. امتحان پره‌اینترنی قبلا فقط در شهریور و اسفند برگزار می‌شد اما خدا رو شکر مدتی است که الکترونیکی هم شده است.

 سال ششم: کشیک و پست کشیک

با ورود به بالین به صورت رسمی اتیکت‌های منقش به لقب «دکتر» روی سینه دانشجوها نصب می‌شود. از مصائب اوایل سال ششم کشیک‌های سنگین بخش‌های ماژور مثل داخلی و زنان است. به قدری این کشیک‌ها سنگین می‌شود که عده‌ای خسته عطای کشیک دادن را به لقایش می‌بخشند. کارورز یا همان اینترن سال یک تحت ظلم اینترن سال بالایی رزیدنت سال اول است. بدتر از همه سوال‌های نابجای کارآموزهایی است که جلوی بیمار از شیوع بیماری در کشور موزامبیک می‌پرسند! پاویون جایی است که سال ششمی‌ها خیلی دوستش دارند و برای خوابیدن روی تخت‌های محل استراحت یا همان پاویون حتی حاضرند به سال بالایی‌ها باج هم بدهند.

 سال هفتم: به پایان آمد این دفتر

معمولا در ظاهر و تیپ دانشجویان سال هفتمی تفاوت‌های فاحشی به چشم می‌خورد؛ ریختن یا سفید شدن موها از جمله عوارضی است که مبتلابه کارورزان سال هفتم پزشکی است. سال هفتم ولع خرید کشیک به‌شدت اوج می‌گیرد مخصوصا از آنهایی که می‌خواهند امتحان رزیدنتی بدهند. معمولا دانشجویان سال هقتمی در حال جست‌وجو برای محل‌های مناسب برای طرح دو ساله پس از فارغ‌التحصیلی‌اند. عزای اصلی را پسرانی می‌گیرند که باید سربازی بروند با ماهی 180 هزار تومان. بلقیس خانم دوباره به دانشجوی پزشکی مراجعه می‌کند چون روغن الاغی که برای آرتروز زانو مالیده، ضایعات پوستی وزیکول و پاپولر داده است. دوستان زیادی پیدا می‌کنند که از تقاضای استعلاجی تا داروهای خواب‌آور دارند. دوستان قدیمی هم که سه سال پیش کارت عروسی فرستاده بودند سراغ متخصص زنان حاذق را از دانشجوی سال هتم پزشکی می‌گیرند. دانشجوی پزشکی بودن برای خودش لذت‌هایی دارد کنار همه تکه‌پرانی‌های استاد و رزیدنت‌ها. کنار همه شب نخوابی و قهوه خوردن‌ها. شاید لذتش همین یک شهریور است. آقا و خانم دکتر! روزت مبارک.

منبع:فرهیختگان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon