به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، روزنامه فرهیختگان طی گزارشی درباره ناجیان تخلی سینمای جهان نوشت:
ثـــور
اودین، خدای خدایان و پادشاه آزگارد، تصمیم میگیرد به پسرش فروتنی را آموزش دهد. در نتیجه او را در قالب یک انسان معمولی به نام دونالد بلیک قرار میدهد. بعد از آن که دونالد تحصیلات خودش را در مقطع دکترا به پایان میرساند، برای سفری به نروژ میرود. جایی که با یک فضایی رو به رو میشود. این موجود عجیب او را به غاری میبرد که چکش ثور در آنجا قرار دارد. بعد از آن که دونالد این شیء افسانه ای را بر میدارد هویت اصلیش به او بازگردانده میشود تا تبدیل به «ثور» خدای رعد و برق شود. مهم ترین ویژگی ثور به جز چکش جادویی، قدرت فرا بشری و کنترل رعد و برق، فنا ناپذیری است.
مرد عنکبوتی
کم سن و سال ترین ابرقهرمان آمریکایی احتمالا با اختلاف، مرد عنکبوتی است. پیتر پارکر پسر بچهای است که بعد از، از دست دادن پدر و مادرش با عمو بن و عمه میزندگی میکند. در دوره دبیرستان وقتی طی یک اردوی علمی به آزمایشگاه شرکت آزکورپ میرود، توسط عنکبوتی نیش زده میشود و در نتیجه با تغییر در DNA اش قدرتهای یک عنکبوت را پیدا میکند. اگرچه نمیتواند پرواز کند اما به واسطه پرتاب تار و تاب خوردن میتواند فواصل قابل توجهی را در آسمان حرکت کند. اسپایدر من، شش دشمن اصلی دارد که از آنها با عنوان «شش شیطان» هم یاد میشود: گابلین سبز، مرد شنی، دکتر اختاپوس، ونوم، کرکس و الکترو.
وانـدروومـن
دایانا دختر ملکه قبیله آمازونها است. گروهی از زنان که هیچ مردی را میان خودشان راه نمیدهند و در جزیره ای به نام «تمیسکرا» زندگی میکنند. وقتی هواپیمای کاپیتان استیو راجرز در جنگ جهانی دوم با نقص فنی در این جزیره سقوط میکند دایانا عاشق او میشود. ملکه تمیسکرا مسابقه ای رزمی را ترتیب میدهد تا برنده، کاپیتان راجرز را به سرزمینش برگرداند و برای عدالت مبارزه کند. او به دخترش اجازه شرکت در این مسابقه را نمیدهد اما دایانا به صورت ناشناس شرکت میکند و اول میشود. در نهایت او مادرش را مجاب میکند که جنگجوی افسانه ای تمیسکرا است و با کاپیتان راجرز به جنگ میرود.
فـلـش
در طول تاریخ چهار نفر تبدیل به فلش شده اند. جی گریک، بری آلن، والی وست و بارت آلن که از این میان بری آلن شهرت بیشتری دارد. او متخصص جرم شناسی است. طعنه آمیز این که ابرقهرمان شهر سنترال سیتی تا پیش از به دست آوردن قدرتهای ماوراییش میان همکاران و دوستانش به همیشه دیر رسیدن شهرت دارد. یک شب که تا دیر وقت مشغول کار بوده رعد و برقی به مقداری مواد شیمیایی برخورد میکند و همه آنها را روی بری میریزد. در نتیجه این اتفاق او متوجه میشود که میتواند بسیار سریع بدود. دشمنان اصلی او ریورس فلش، دکتر زوم و گراد هستند. جالب است بدانید فلش عضو موسس انجمن لیگ عدالت برای ابرقهرمانان آمریکایی است.
آکـوآمـن
داستان پنجمین عضو لیگ عدالت در ابتدا با پدرش، تام کری آغاز میشود. کسی که دانشمند علوم دریایی بوده و پس از مرگ همسرش وقت بیشتری را صرف تحقیق و مطالعه میکند. در یکی از سفرهای زیر آب خودش شهر افسانه ای آتلانتیس را پیدا میکند و در آنجا پایگاهی برای ادامه تحقیقات خودش میسازد. او به پسرش، آرتور تمام رازهای دریا را میآموزد. از جمله این که چطور ماهیها را کنترل کند یا از آب برای خودش اکسیژن بگیرد. در طول سال هایی که از خلق آکوامن میگذرد او با دشمنان زیادی مبارزه کرده که از آن بین میتوان به اوشن مستر، بلک مانتا، ماهی گیر و سازمان O.G.R.E اشاره کرد.
هـــالــــک
در طول آزمایش بمبهای گاما، یک بچه وارد منطقه آلوده میشود و دکتر بروس بنر برای نجات جان او اقدام میکند. در نتیجه تحت تاثیر موج انفجار و میزان بالای گاما قرار میگیرد. در ظاهر انگار اتفاق خاصی نیفتاده اما شب هنگام او تبدیل به غول بزرگی میشود که قدرت تخریب بالایی دارد. بعد از آن که یک سرباز او را «هالک» صدا میزند این نام رویش باقی میماند. با طلوع خورشید هالک دوباره تبدیل به یک انسان معمولی میشود. شب بعد اما دوباره با غروب آفتاب بروس بنر بار دیگر تبدیل به هالک میشود. دکتر بنر البته درمان این مشکل را پیدا میکند اما در نهایت تصمیم میگیرد به جای درمان، قدرت هالک را کنترل کند و بتواند با استفاده از عقل خودش آن را در جهت منافع کشورش استفاده کند.
مــرد آهـنـی
اگر کمپانی دی سی ابرقهرمان ثروتمندی به نام بتمن دارد، کمپانی مارول هم یکی با نام «مرد آهنی» یا «آیرون من» دارد.آنتونی استارک فرزند نابغه خانواده ثروتمند استارک است. او در سن 15 سالگی برای تحصیل به MIT میرود و مهندسی برق میخواند. بعد از این که پدر و مادر خودش را در یک تصادف اتومبیل از دست میدهد، مثل بروس وین او هم صاحب کمپانی اسلحه سازی پدرش میشود. چندی بعد یک گروهک تروریستی او را گروگان میگیرند تا برایشان سلاح تولید کند. طی این عملیات تونی مجروح میشود و به خاطر گلوله ای که هر آن به قلبش نزدیک تر میشود در آستانه مرگ قرار میگیرد. هر چند با کمک یک فیزیکدان برنده جایزه نوبل که او هم در اسارت بوده موفق میشود با ساخت یک پلاک سینه مغناطیسی این گلوله را از قلب دور نگه دارند. این دو همین طور به جای کار بر روی اسلحه، با امکانات موجود لباسی رزمی میسازند که میتواند تیراندازی و پرواز کند. تونی استارک با استفاده از همین لباس موفق به فرار میشود و بعدا در آمریکا نسخههای ارتقا یافته از این اختراع را برای خودش تولید میکند. آن پلاک مغناطیسی هم تا ابد در سینه اش باقی میماند.
بـتـمـن
داستان بزرگ ترین ابرقهرمان دنیای دی سی از جایی شروع میشود که بروس، تنها پسر خانواده وین، پدر و مادر خودش را در یک تیراندازی خیابانی از دست میدهد تا وارث گنجینه عظیم خانواده اش و صاحب کمپانی بزرگ وین شود. بروس تحت تاثیر تعلیمات آلفرد پنی ورث، پیشکار و معلم خودش، این ثروت بادآورده را صرف تکنولوژیهای جلوتر از زمان میکند و موفق به ساخت ابزار و وسایلی مدرن برای مبارزه با تبهکاران شهر گاتهام میشود. در بعضی از نسخههای مجموعه بتمن، مثل آنچه در قسمت نخست تریلوژی «شوالیه تاریکی» کریستوفر نولان میبینیم، بروس در جوانی برای آموزش به آسیا سفر میکند تا تحت تعلیم راس الغول قرار گیرد. اولین معلم و بزرگ ترین دشمنش در آینده. بروس وین، بتمن تنها عضو گروه «لیگ عدالت» است که هیچ قدرت ماورایی خاصی ندارد و همه توانایی هایش صرفا به خاطر تکنولوژیهای پیشرفته لباس و وسایلش و همین طور آموزشهای رزمی خاصی است که دیده. بزرگترین دشمنان او راس الغول، مترسک، دو چهره، بین، هارلی کویین و از همه مهم تر جوکر هستند. جالب است بدانید ازمیان این دشمنان بین، به خاطر شکستن کمر بتمن در دنیای کتابهای مصور شهرت دارد.
کاپیتـان آمریکا
استیو راجرز دانشجوی هنرهای زیبا در منهتن است. با آغاز جنگ جهانی دوم برای ثبت نام در ارتش اقدام میکند اما به خاطر بدن ضعیفش از حضور او جلوگیری میشود. ژنرال ارتش چستر فیلیپ او را به پروژه آزمایشی «تولد دوباره» میفرستد تا با تزریق سرمی تبدیل به یک ابر سرباز شود. نتیجه آزمایش موفقیت آمیز میشود و تمام ضعفهای جسمی استیو راجرز از بین میرود. او در ابتدا تبدیل به نماد ارتش و ابزاری برای پروپاگاندا علیه هیتلر میشود اما بعد از گذشت مدتی تصمیم میگیرد در عملیاتهای واقعی هم شرکت کند. وقتی جنگ جهانی تمام میشود کتابهای مصورکاپیتان آمریکا را دشمن کمونیزم معرفی میکنند. در نسخههای جدید، استیو راجرز طی یک عملیات هوایی در جنگ جهانی دوم درون کوه یخی سقوط میکند و تا امروز به صورت فریز شده باقی میماند تا این که دانشمندان موفق میشوند او را از یخ در آورند.
سـوپـرمـن
در میان پنج ابرقهرمان بزرگ تاریخ میتوان با قاطعیت از سوپرمن به عنوان یکی از دو تای اول نام برد. «کل- ال» که ما او را با نام زمینی اش، «سوپرمن» میشناسیم در واقع به زمین تعلق ندارد و اهل سیاره کریپتون است. وقتی به دنیا میآید، سیاره اش در حال فروپاشی بوده و به همین جهت پدرش او را درون یک فضاپیما میگذارد و وی را به تنهایی راهی زمین میکند. این سفینه در دهکده ای آمریکایی فرود میآید، جایی که خانواده کنت، پسر فضایی را به فرزند خواندگی میپذیرند، نامش را کلارک میگذارند و او را بزرگ میکنند. سوپرمن نیروهای فوق العادهای دارد. پرواز میکند، بدنش ضد گلوله است و با دهانش میتواند گردباد ایجاد کند. از چشمانش لیزر بیرون میآید و سریع میدود. اما نقطه ضعفی هم دارد. مثل همه رویین تنان تاریخ، سوپرمن هم آسیب پذیر است. او وقتی در معرض سنگ سبز کریپتون قرار میگیرد تمام قدرتش را از دست میدهد و تا نزدیکی مرگ پیش میرود.
وولورین
در اواخر 1880، جیمز هاولت پسر مزرعه دار ثروتمندی به نام جان هاولت در آلبرتای کانادا است. اوضاع زندگی او وقتی به هم میریزد که متوجه میشوند جیمز در واقع پسر نامشروع سرایدار مزرعه، توماس لوگان است. جان خانواده لوگان را بیرون میکند، توماس بر میگردد و او را میکشد. در نتیجه عصبانیت ناشی از مرگ کسی که فکر میکرد پدرش است، جیمز نیروی نهفته خودش را پیدا میکند و با استخوان هایی که از پشت پنجه اش بلند میشوند، توماس را میکشد. بعد از جنگ جهانی دوم آمریکاییها تغییراتی در حافظه اش میدهند و او را تبدیل به یک سلاح انسانی میکنند. وقتی او را برای کشتن چارلز اگزاویر میفرستند، پروفسور ایکس (اگزاویر) حافظه اش را به او بر میگرداند و لوگان را قانع میکند تا به مردان ایکس بپیوندد. مهمترین قدرت وولورین به جز پنجههای عجیبش، فنا ناپذیری است. چیزی که باعث زنده ماندن این ابرقهرمان برای قرنهای متمادی شده است. هر چند سال گذشته در مجمعه ای جدید از کتابهای مصور و البته در فیلم سینمایی «لوگان» این شخصیت بالاخره کشته میشود.
منبع:فرهیختگان
انتهای پیام/
بازگشت به صفحه رسانهها