علت شناسی «رهاشدگی» فرهنگی

علت شناسی «رهاشدگی» فرهنگی

سرعت تحولات، تنوع نیازها و پیچیدگی عصر حاضر بر ما تکلیف می کند تا در انتخاب روش‌های خود برای انجام کارهای فرهنگی دقت بیشتری کرده، نوآورانه و خلاق به مسایل نگاه کنیم و از آخرین دستاوردهای علمی و عملی بهره برداری کنیم.

خبرگزاری تسنیم- داود عامری

خوانندگان عزیزی که یادداشت‌های قبلی مرتبط با اختلالات فرهنگی را دنبال کرده اند استحضار دارند که در آخرین یادداشت به موضوع «رها شدگی فرهنگی» پرداخته شد و در خصوص عوامل و محیط های رهاشدگی به صورت کلی نکاتی تقدیم گردید.

به جهت در خواست و لطف بعضی از خوانندگان عزیز و اظهار نظرهای انجام شده در خصوص این موضوع، بر آن شدیم تا در این یادداشت به علت شناسی در رها شدگی فرهنگی بپردازیم.

قبل از بررسی علل بروز این اختلال فرهنگی در کشور لازم است اشاره شود که رها شدگی در ابعاد فردی، اجتماعی و ساختاری قابل تفکیک و واکاوی است و در این مقال کوتاه امکان پرداختن به همه آنها نیست . در این نوشتار تلاش شده نگاهی کلی به موضوع انداخته شود. امید است از این رهگذر، انگیزه ای برای واکاوی بیشتر محققین در این زمینه فراهم شود.

علت شناسی رهاشدگی فرهنگی

1- کم کاری در حوزه بنیان های فکری و نظری

 آموزه های اسلامی و تمدن سرشار از افتخار ایران به راحتی به مسئولین و نخبگان ایران اسلامی این امکان را می‌دهد تا به جهت اندیشه ای و ایجاد بنیان‌های فکری در برترین مکان های فرهنگی عالم قرار گیرند و  نه تنها به نیازهای فرهنگی کشور پاسخ گویند بلکه راهی برای تفکرات تعالی بخش در حوزه فرهنگ بشر باز نمایند، لکن به رغم تلاش های خوب بعد از انقلاب، متأسفانه اقدامی جامع و مانع صورت نگرفته و بسیاری از موارد مرتبط به حوزه فرهنگ، دارای بنیان های فکری و نظری لازم و کافی نیست و کم کاری در این زمینه گاهی اطلاق به ناتوانی شده که موجب ایجاد نگرانی و رهاشدگی در پاره ای از امور گردیده و این موضوع به دلیل اهمیت راهبردی آن، زمینه ساز بروز اختلال های دیگری نیز شده است.

2- سخت نمایی حوزه فرهنگی و بزرگ نمایی دشمن

همگان می دانند که کار فرهنگی نیاز به تلاش مستمر و سخت کوشی دارد و بعضی از اهداف ممکن است سهل الوصول نباشد. این موضوع در کنار ضعف ثبات در مدیریت فرهنگی کشور موجب شده تا مدیران، نتیجه بخشی کارهای فرهنگی تاثیرگذار را در زمان مدیریت خود محتمل ندانند، پس به دنبال آن، نمی روند و بعضی افراد و کارشناسان با نگرش سطحی، کار فرهنگی و تاثیر گذاری مثبت در جامعه را سخت و دست نیافتنی تعریف می‌کنند و یا بیش از اندازه از قدرت دشمن بزرگنمایی می کنند و این گونه می پندارند که گویا دشمن به همه مقدرات عالم مسلط است! این نگاه اشتیاق و تاثیرگذاری مدیران و نخبگان فرهنگی را بر فعالیت های اثربخش کاهش داده و همین تصورات نادرست، از میزان مسئولیت پذیری اقدامات اساسی در جامعه کاسته است.

3- ضعف در شناخت موضوع

امروزه کلید موفقیت در بسیاری از مسائل در شناخت درست است، به همین دلیل علوم شناختی در جهان جایگاه ویژه ای پیدا کرده و برای درک تحولات حال و آینده نیازمند توجه ویژه به آن هستیم.

 به دلیل اهمیت، گاهی از عبارت جنگ شناختی از آن یاد می‌شود اما در کشور ما زمان و هزینه مناسب برای شناخت مسایل صرف نمی شود و با نگرش های سطحی و غیره آینده پژوهانه به مسایل ، راه کارهای مناسبی طراحی نمی شود و یا به جهت ضعف شناخت، در حیطه آن کار وارد نمی شویم و امور به حال خود رها می شوند.

4- نبود تحلیل دقیق از تحولات فرهنگی

بررسی ساز و کارهای روابط و مطالعات فرهنگی در جهان نشان می دهد که این موضوع با چه دقت و صرف چه هزینه هایی مورد توجه است، حال آنکه در کشور ما، رصد و بررسی تحولات فرهنگی و اجتماعی به خوبی انجام نمی گیرد. تحولات داخلی نیز با نگاه تیز بین محققین، با عمق مناسب مورد توجه نیستند. حال آنکه تحولات فرهنگی و اجتماعی به جهت تغییرات شگرف در فناوری اطلاعات و ارتباطات و تاثیر آن بر زیست فرهنگی و اجتماعی انسان به گونه ای است که به جهت قدرت این پدیده و اثر آن بر مهندسی ادراک، ما را با پدیده های جدیدی روبرو می سازد، اما در کشور به دلیل عقب ماندگی در تحلیل مناسب و اتخاذ راهکارهای نامناسب و ضعف عملکرد بعضی دستگاه ها، در بسیاری موارد قادر به احاطه دقیق بر تحولات نیستیم یا اگر آن را کشف کنیم، دیر هنگام است و آن پدیده تاثیر خود را بر جامعه گذاشته، فلذا مدیریت آن در کشور سخت خواهد بود و اگر ظرافت،حساسیت و آینده نگری رهبر معظم انقلاب در حوزه فرهنگی نبود، ما به بعضی مسایل با یک دهه تاخیر می رسیدیم.

5- ضعف در تولید جذابیت های گفتمانی

هر جامعه ای با جذابیت های گفتمانی و زیباشناسانه اجتماعی خود پیش رو است. در جمهوری اسلامی ایران برغم وجود زیرساخت های مناسب گفتمانی ، نتوانستیم در مقابل فرهنگ بیگانه جذابیت رقابتی تولید کنیم. انقلاب اسلامی داعیه فرهنگ متعالی اسلامی– ایرانی با جذابیت های جهانی دارد، اما به هیچ وجه در تراز ادعای خود حرکت نمی کند و این گاهی پدیده فرار از فرهنگ خودی را دامن می زند و در بعضی اقشار مشاهده می گردد که کنشگری تقلیدی با استفاده از عناصر فرهنگی بیگانه به نوعی تشخص اجتماعی تبدیل شده است.

6- ضعف در الگوبرداری

بخش عمده ای از هنجارها و شاخص های جامعه از گروه ها و افراد مرجع گرفته می شود. بنابراین در اینجا طرح این پرسش ضروری به نظر می رسد که بعضی الگوها و اسوه های جامعه ما تا چه میزان توانسته اند در حوزه های مختلف اعم از   هنری، اجتماعی، صنایع فرهنگی، اقدامات بشردوستانه و ... الگوی شایسته به جامعه ارایه دهند تا نسبت به الگوهای خارجی احساس بی نیازی شود.

7- ضعف انسجام، هماهنگی و هم افزایی در فعالیت های فرهنگی

دستگاه های مختلفی در کنار نخبگان و کارشناسان به فعالیت های فرهنگی می پردازند که از جهت سیاستگذاری، اتخاذ راهبردهای مشترک، رهیافتهای همگرا و راهکارهای اجرایی در هماهنگی نبوده و هم افزا عمل نمی کنند، فلذا شاهد اقدامات گسترده فرهنگی اما کم اثر با اهداف مختلف هستیم که توان لازم برای ایجاد رضایتمندی فرهنگی را در جامعه ایجاد نمی کند.

8- ضعف نخبگی

نخبه یابی، نخبه داری و نخبه پروری از ویژگی های یک جامعه شایسته و متعالی است، چرا که بسیاری از امور فرهنگی بدون اتکا به اندیشه نخبگان و شاخصین مورد توجه مردم قرار نمی گیرد و یا بسیاری از تحولات با حرکت و نگاه نخبگان ایجاد می شود. جامعه ایران اسلامی نیز به دلیل خصوصیات منحصر به فرد خود حتی بیش از جوامع دیگر به این مهم توجه دارد، اما متأسفانه این فرآیند در جامعه به خوبی انجام نمی شود.

9- سیاست زدگی در حوزه فرهنگ

تاکید بر مردم سالاری، رقابت های گرم انتخاباتی رقابت های حزبی و سیاسی حجم وسیعی از فضای فکری کشور را به خود اختصاص داده است که باعث شده بسیاری امور، رنگ و بوی سیاسی به خود بگیرد. این توجه به حوزه سیاسی هرچند مزایایی برای کشور دارد، اما افراط در توجه به آن دیگر مسایل اساسی کشور را به سایه می برد و یا باعث می شود از دریچه سیاسی به آن ها نگاه شود. به عنوان مثال، فرهنگ - که می بایست به عنوان مهمترین موضوع مورد توجه مردم و مسئولان کشور قلمداد شود- در رقابت های سیاسی - جناحی به طور کامل مغفول می ماند و یا به گونه ای تبدیل به موضوعی غیر اولویت دار می شود که امکان برخورد مناسب و همه جانبه باآن، از کشور سلب گردیده و در نتیجه به وادی فراموشی سپرده می شود و  یا به نگاهی سایه گونه تبدیل می شود که به صورت سطحی برای جلب آراء مورد توجه قرار می گیرد.

10- ناکارآمدی در فعالیت های فرهنگی و اثر بخش

همانطور که قبلا گفته شد در کشور ما کار فرهنگی و یا شبه فرهنگی زیاد انجام می شود، اما از میزان اثر بخشی آنها در جامعه اطلاع چندانی نداریم. این در شرایطی  است که نیازها و مسایل و مشکلات فرهنگی در جامعه ما کم نیست، اما به رغم وجود رویش های خوب فرهنگی، نتیجه اقدامات رضایت بخش نیست به گونه ای که رهبر معظم انقلاب بارها با ادبیات مختلف نگرانی خود را از این مسئله ابراز داشته اند. همین فرمان آتش به اختیار، هر چند ابعاد مختلف دارد اما یک بعد آن احساس ناکارآمدی در مدیریت و کارآمدی بعضی از دستگاه های فرهنگی است.

11- ترس راهبردی مدیران از ورود به زیرساخت های فرهنگی

همانطور که اشاره شد عمر مدیریت های فرهنگی در کشور کوتاه است و زمان نتیجه بخشی کار فرهنگی در بعضی زمینه ها دراز مدت و گاهی ردیابی اثرات بعضی اقدامات فرهنگی سخت. این امر موجب شده تا بعضی از مدیران ما که شجاعت به خرج داده و به سمت فکرهای نوآورانه و زیربنایی رفته اند، به دلیل محسوس نبودن نتیجه بعضی اقدامات و اثر بخشی در دراز مدت، مورد سوال قرار گرفته، متهم به کم کاری یا مسایل دیگر شده اند. در نتیجه برخی از مدیران ما نوعی ترس راهبردی از رفتن به سمت کارهای زیرساختی و اساسی دارند و ترجیح می دهند خود را مشغول کارهای سطحی پر سر و صدا بکنند.

12- ضعف در نوپردازی و ابداع روش های جدید کار فرهنگی

سرعت تحولات، تنوع نیازها و پیچیدگی عصر حاضر و آینده بر ما تکلیف می کند تا در انتخاب روش های خود برای انجام کارهای فرهنگی دقت بیشتری کرده، نوآورانه و خلاق به مسایل نگاه کنیم و از آخرین دستاوردهای علمی و عملی و ابزارهای به روز جهانی نیز بهره برداری کنیم، اما جریان فرهنگی کشور اینگونه به نظر نمی رسد.

در پایان باید به یک مسئله مهم اشاره کنیم و آن این موضوع است که مسایل فوق موجب شده تا نوعی ناامیدی در اثربخشی و انجام اقدامات اساسی در مدیران و جریان زنده اقدامات فرهنگی  رسوخ نماید؛ به طوری که در بین صحبتهای مدیران احساس امیدواری نمی کنیم و می بینیم که آنها در عین اینکه از اقدامات و برنامه ریزی های جدید بی خبر نیستند، اما از نتیجه اقدامات، آن گونه که باید احساس رضایت نمی کنند و این در شرایطی است که تنوع و تکثر فعالیتهای فرهنگی متعارض با دیدگاه های فرهنگی انقلاب در جهان و اطراف ما به شدت در جریان است. بنابراین ناامیدی مدیران و دست اندرکاران فرهنگی یک آسیب بزرگ و یکی از دلایل مهم رها شدگی حوزه فرهنگی محسوب می شود و این حوزه را دچار روزمرگی و رفع تکلیف سازمانی تبدیل کرده است،که طبیعتا با روح کارهای انقلابی و فرهنگی سازگاری ندارد.

رهبر معظم انقلاب در بسیاری از امور به دست اندرکاران و مسئولان تاکید کردند که شرط ورود به این صحنه امید به موفقیت است. امید شاه کلید بازگشایی بسیاری از قفل های بسته در فرهنگ است. ما باید امید خود را از دست ندهیم، هر چند کار سخت و پیچیده باشد، باید با تفکر بهتر، ایده مناسب تر و استمرار بخشیدن به اقدامات تاثیرگذار، مشکلات را شکست و راهی برای مسئولیت پذیر کردن همه ذینفعان فرهنگ در جامعه اعم از مسئولین و مردم فراهم کنیم. اگر سرمایه های فرهنگی هم افزا عمل کنند، بی شک بیماری رهاشدگی قابل درمان است و راه موفقیت پیش روی ما است.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران