همیشه نمیتوان یک نمایشنامه را از روی اجرای آن کشف کرد
مهدی نصیری، منتقد شناخته شده تئاتر در یادداشت خود از یک خطا سخن میگوید، خطایی که ناشی از نخواندن متون نمایشی و قضاوتشان برحسب اجراست. مدیر کانون ملی منتقدان معتقد است نمیتوان با دیدن یک نمایش، متن را نقد کرد و او دلایلش را در این یادداشت برمیشمرد.
باشگاه خبرنگاران پویا - مهدی نصیری
در بخش نمایش گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم یادداشتی تحت عنوان «نگاهی به آثار جشنواره استانی تهران» و با تیتر «کلیشهبازی آقای منتقد» در مورخه 26 شهریور ماه 1396 درباره نمایشنامه «به خاطر خواب من» نوشته اینجانب، مهدی نصیری و کارگردانی کیانوش احمدی منتشر شده است. لذا ضمن احترام کامل به آقای احسان زیورعالم عزیز، نویسنده یادداشت و تأکید بر اهمیت نقد تئاتر لازم میدانم که چند نکته را به عنوان پاسخی بر آنچه معتقدم به اشتباه یا نادرست در این یادداشت آمده ذکر کنم.
الف: چنانچه میدانیم بین «نمایشنامه»، «متن» و «اجرا» تفاوت آشکار وجود دارد. برای مثال آنچه که ویلیام شکسپیر با عنوان «شاه لیر» نوشته، یک نمایشنامه است؛ اما آنچه که یک کارگردان از نمایشنامه برای اجرا میسازد مثلاً نوشتهای که آرش دادگر چند سال پیش برای اجرای نمایش شاه لیر آماده کرده بود متن است و آنچه که روی صحنه دیده میشود اجرا است. حتی در تئاتر ممکن است که اجرا کاملاً مطابق با متن نباشد. در همه تولیدات تئاتری متن در فاصله میان نمایشنامه و اجرا قرار میگیرد و تقریباً غیرممکن است که در نهایت آنچه در نمایشنامه نوشته شده با متن و اجرا منطبق باشد. در مورد «به خاطر خواب من» (با احترام به کارگردانی آقای کیانوش احمدی) این فاصله بسیار زیاد است و منصفانه نیست که با دیدن اجرا در مورد نمایشنامه قضاوت شود. تعجب میکنم که در این یادداشت و با وجود آنکه نمایشنامه به صورت چاپ شده هم موجود است، چگونه به این راحتی هر آنچه که در «اجرا» دیده شده، به «نمایشنامه» نسبت داده شده است.
ب: نمایشنامهای که کیانوش احمدی آن را با عنوانی متفاوت با عنوان نمایشنامه اجرا کرده است، داستان سه زن را روایت میکند که هر کدام با موقیعت و ماجرایی در یک وضعیت نمایشی به دیدن همسرانشان رفتهاند. برخلاف آنچه که در یادداشت آمده وضعیت دراماتیک مشترک است؛ اما سه موقعیت متفاوت دراماتیک در آن مطرح میشود. تأکید میکنم که اجرای کیانوش احمدی کاملاً با نمایشنامهای که من نوشتهام متفاوت است. مهمترین تفاوت هم آنکه نمایشنامه من به هیچ وجه کمیک نیست و روی پوستر نمایش کیانوش احمدی به درشتی عبارت «نمایش کمدی ...» نوشته شده است. کیانوش احمدی تمام تلاشش را انجام داده تا به هر طریق تماشاگرش را بخنداند. برای خنداندن هم همه کار کرده است. از اضافه کردن شخصیت گرفته تا افزودن گفتگوهایی که در نمایشنامه وجود ندارد و حرکات و رفتارهایی که کاملاً متفاوت با بافت رفتاری موجود در نمایشنامه است! متاسفم که حالا ناچار به توضیح این مسئله بدیهی و روشن هستم که بین آنچه به عنوان اجرا دیده میشود و در نمایشنامه نوشته شده است تفاوت آشکاری وجود دارد!
ج: تقریباً تمام مواردی که در یادداشت مذکور آمده و به نمایشنامه نسبت داده شده، اصلاً در نمایشنامه وجود ندارد. ضمن اشاره کوتاه به این موارد باز هم تأکید میکنم که یک نمایشنامه را نمیتوان براساس اجرا کشف کرد:
1- شکم بارگیای در نمایشنامه وجود ندارد. اشاره به خوردن غذا تنها در نمایشنامه تنها در حد چند جمله است که به طور متوسط میتواند سه، چهار دقیقه از زمان اجرا را به خود اختصاص دهد که در تئاتر کیانوش احمدی در مورد آن زیادهروی شده است. آنچه در مورد مردهای شکمو دیدهاید در نمایشنامه وجود ندارد و در اجرا در مورد آن اغراق شده تا بخنداند.
2- آنچه از آن به عنوان غیرتمندی یا مغایرت با آن تعبیر شده است، مربوط به رفتار است. در گفتار نمایشنامه وجود ندارد و در توضیح صحنهها هم نیامده است.
3- سرباز خراسانی به هیچ وجه دنبال مدرک گرفتن برای زنش نیست. او تنها یکبار برای عوض کردن صحبت از همسرش میپرسد که از دانشگاه چه خبر. فقط همین و نه هیچ چیز دیگر! اینکه چطور موضوع تبدیل به مدرک گرفتن شده و... را نمیدانم! قاشق جهیزیه و باقی موارد درباره روابط خواهر و همسر و ... را هم اولین بار در این یادداشت خواندهام و حتی در اجرایی که من از گروه دیده بودم هم وجود نداشت.
4- در نمایشنامه صحنهها تکرار نمیشوند. سه رویداد موازی بیست دقیقهای وجود دارد که به آغاز، میانه و پایان تقسیم شده و به صورت متقاطع روایت میشود. نکته مهم اینکه ساختار روایت به شدت کلیشهگریز است و برای مثال پایانبندی یک قصه در ابتدا و دیگری در میانه صورت گرفته است. حاصل کار چیدمان دقیق روایی است که کاملاً ضدکلیشه پرداخت شده است؛ اما کیانوش احمدی در کارگردانی به دلیل دشوار بودن تقطیع و تکرارها از خیر آن گذشته و آن را انجام نداده است. چگونه میتوان این مسئله را فهمید؟ مسلماً با رجوع به نمایشنامه و نه دیدن آنچه که کارگردان از آن صرفنظر کرده است. 9 صحنه برخلاف آنچه که نوشته شده تکرار نمیشوند!
5- در نمایشنامه تنها چند شوخی وجود دارد و هر یک از زنها با داستانی آمدهاند. اجرا اما عامدانه بر خلق موقعیتهای کمیک متمرکز شده است. برخی مؤلفهها حذف شدهاند و برخی رفتارهای کمیک اضافه شدهاند و اتفاقاً خیلی هم در پرداخت آن اغراق شده است.
6- مرد تهرانی در نمایشنامه یک جوان احساساتی است که به واسطه اتفاقاتی که برایش افتاده رفتار متفاوتی با همسرش دارد. اگر نمایشنامه را بخوانید دست کم در هفت، هشت گفتار نمایشی خلاف برداشت شما از این شخصیت عیان و آشکار است. تمامی آنچه به عنوان تفاوت بین شهرستانی و تهرانی در یادداشت آمده به هیچ وجه در نمایشنامه وجود ندارد و حاصل برداشتی سطحی و اشتباه اجرا است. چه حاصل اجرا باشد و چه بدفهمی که معتقدم در اجرا به دلیل زیادهروی بیش از اندازه برای به سطح آوردن و تیپیکال کردن آدمها، برای خنداندن بوده است. شاید اینها باعث شده که تهرانی نخبه و دیگری کمهوش به نظر برسد؛ اما تأکید میکنم که در نمایشنامه این ویژگی مطلقاً و مطلقاً وجود ندارد.
7- سرباز یزدی که دوبار و در یک پاراگراف در یادداشت فوق به آن اشاره شده اصلاً در نمایشنامه وجود ندارد. در جایی درباره فضولی و ترسویی او و اینکه چرا دیگران را میپاید هم گفته شده است. میبینید که چقدر تفاوت است بین آنچه که در اجرا دیده میشود و در نمایشنامه وجود دارد؟ در اجرا یک شخصیت به عنوان جوکر هست و اتفاقاً نقش مهمی هم در آن دارد و زمان زیادی به آن اختصاص داده شده و خیلی هم میخنداند؛ اما این شخصیت بامزه اصلاً در نمایشنامه نیست. چطور میتوان اینقدر با قاطعیت و محکم قضاوت کرد و ندیده و نخوانده به نویسنده نمایشنامه با عناوینی چون «منتقد» و «کلیشهباز» و... کنایه زد؟!
8- پایان قضاوت در یادداشت، نتیجهگیریای شجاعتآمیز است. بیآنکه نمایشنامه خوانده شود در پایان به «دمدستی بودن» متن! حکم داده شده است و همه چیز با «راه به خطا رفته» مورد داوری قرار گرفته و حکم صادر شده است.
اینکه بدون خواندن یک نمایشنامه در مورد آن قضاوت کنیم و از اجرا به متن میانبر بزنیم... راه خطا این است. از همه همکاران منتقدم خواهش میکنم که ارزیابی در مورد اجرا را براساس اجرا و ارزیابی در مورد نمایشنامه را براساس نمایشنامه انجام بدهید. ضمن اینکه در مورد اجرای تئاتر «کیانوش احمدی» و آنچه در آن وجود دارد میشد موارد زیادی از اجرا، موسیقی، میزانسن، طراحی صحنه، ریتم و بازی هفت بازیگر و... را نیز ارزیابی کرد. ای کاش در آن نوشته به جای تمرکز بر نمایشنامه خوانده نشده بیشتر به این موارد اشاره میشد که موجودند. در مورد نمایشنامه هم اگر قرار بود که با این دقت و ارزیابی صورت گیرد ای کاش پیش از نتیجهگیری در مورد دمدستی بودن آن نمایشنامه خوانده میشد و دمدستی هم تعریف میشد.
انتهای پیام/