به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان؛ بالاخره ساعتهای انتظار به پایان میرسد و لحظهای که قرار است محسن حججی وارد اصفهان شود فرا برسد، ماشین حمل آماده شده و کاروان و ماشین صوت و ماشین حمل پیکر به سمت مکانی که قرار است پیکر را تحویل بگیرند در حرکت است؛ حال و هوای عجیبی در مسیر حاکم است، بعضی مردم ایستادهاند و کاروان را بدرقه میکنند، موتورسوارها، بچههای بسیجی، شور و حالی حاکم است؛ بعضیها گریه میکنند؛ عجب روزی است امروز.
روز قاسم؛ یک قاسم به شهرمان برمیگردد، قاسم شهرم خوش آمدی.
میدانی چقدر انتظار کشیدیم تا برگردی؛ مردم در مسیر ایستادهاند، مادر و پدر شهدا گریه میکنند، همه کاروانی که هنوز شهید را تحویل نگرفته، بدرقه میکنند، همه به سمت موقعیت تحویل گرفتن شهید حرکت میکنند.
سلام رفیق به شهرم خوش آمدی
سلام رفیق که داری به شهر من میآیی
نه به شهر من به شهر خودت میآیی
شهر هم حال و هوای عجیبی گرفته است؛ عجیب بوی تو را از همین الان احساس میکنم دارم برای دیدنت لحظه شماری میکنم.
چند صباحی در دیارم نبودی، اما من برای تو خیلی سوختم؛ نه من همه مردم شهرم اصفهان برای تو خیلی سوخته است، در و دیوار بوی تو را گرفته است، مردم منتظرند تماس میگیرند؛ زمان ورودت را جستجو میکنند و میپرسند هر کس هر جوری که شده میخواهد در استقبال تو عرض ادب کند.
آری! شهر تمام قامت برای ورود تو ایستاده است؛ تمام مردم انتظار تو را میکشند؛ لحظهها و ثانیهها چه دیر و سخت میگذرد.
زمان! سریع بگذر دلم دیگر طاقت ندارد.
دلم دیگر طاقت دوری محسنم را ندارد.
محسن شهرم! ببین امروز روز قاسم است که تو برمیگردی و قاسمهای شهرم منتظر تو هستند ببین با چشمانی اشکبار برای تو پوستر میزنند و بنرها را در شهر برافراشته میکنند؛ همه یک چیز میگویند: "محسن به شهر خودت خوشآمدی؛ به دیار خودت خوش آمدی"
چه نبودنت برای ما سخت گذشت، چه نبودت برای ما سخت بود، چه غربتت برای ما تلخ بود و جانگداز؛ آری به شهر و دیار خود خوش آمدی؛ زودتر برادر!
ما همه چشم انتظار توایم؛ ثانیهها را میشماریم به دقیقهها کاری نداریم خدایا زمان را در یک لحظه بگذار تا ما محسن را در آغوش بکشیم؛ محسن اصفهان منتظر توست زودتر برادر زودتر!
کاروان حمل شهید حججی از موقعیت صفه میگذرد، از جلوی کوه صفه رد میشود، اصفهان حال و هوای عجیبی دارد.
اتوبان شهید کشوری موقعیت بعدی است که کاروان حمل شهید حججی در آن قرار دارد و به سمت گلستان شهدا و فرودگاه اصفهان در حرکت است. در مسیر هر کس کاروان را میبیند بی اختیار توقف میکند و گریه میکند.
حال و هوای عجیبی است و مردم شوکه شدند؛ کسی باور نمیکند که حججی برگشته؛ خیلیها اطلاع ندارند که پیکر شهید به شهر بر گشتهاست و پیکر مطهرش در راه است و وقتی از وجود پیکر این شهید در ماشین مطلع میشوند ناخودآگاه گریه میکنند.
جملهای که میگویند این است: "خوش به حالش؛ کاش دست ما را هم بگیرد."
همه درود میفرستند بر محسن حججی و امروز یکی از بزرگترین اتفاقات شهرمان به به شهر بازگشته است.
سپس به فرودگاه بدر میرسیم، روبروی گلستان شهدا، یادآور هزاران شهید دفاع مقدس. به تعبیری امروز شهید حججی قبل از حرکت به سمت میدان امام(ره) با همرزمان شهید خود و شهیدان دفاع مقدس و مدافع حرم تجدید میثاق میکند.
انتهای پیام/