به گزارش خبرگزاری تسنیم از اردبیل، در حال حاضر مهمترین موانع تحول علوم انسانی اصل لذتجویی و سودخواهی به نفع خود در ذات انسانهاست که با وجود این اصل انسان همواره دنبال راحتطلبی، آسانی و لذت بیشتر بوده، در حالی که از مشخصات اصلی بشر در علوم انسانی رعایت قوانین و به ویژه قوانین شرعی است.
این در حالی است که در مذاق لذتجویی انسان تلخی دارد و برای رهایی از این تلخی، باید انسان توجیه شود و عقل آیندهنگر، دورنگر و حسابگر را به وسیله توضیحات شرعی و قرآنی در ذائقه انسان لذیذ کند و این ممکن نیست مگر با بیان فهماننده، صریح، آسان و در عین حال گویا.
در واقع این موارد با تحول در علوم انسانی به معنی کار اندیشمندان دینی در این زمینه است که بتوانند راهحلی ارائه دهند که از سختی کار کاسته شود، یکی از آنها میتواند آموزش دانشآموزان در ردههای سنی خردسالی و کودکی باشد که ضرورت دارد این امر از همان مقاطع ابتدایی و در دبستان صورت گیرد.
تسلط فرهنگ غربی با امکانات بسیار زیاد از جمله تکنولوژی جدید، با فضای مجازی و در دسترس بودن آن و جا افتادن این فرهنگ ناب اسلام از طرف آموزشدهندگان به دانشآموزان و نبود آموزشدهندگان و مربیان اهل فن، این وظیفه سنگین به دوش حوزههای علمیه است که با تربیت مربیان دوره دیده بتواند از عهده این وظیفه برآید و شاید بتوان گفت اصلیترین وظیفه بر عهده این قشر است چرا که هدف اصلی حوزههای علمیه تبلیغ و نشر معارف دینی از راههای جدید و امکانات پیشرفته و از جمله آنها به وسیله تحول علوم انسانی است.
بومیسازی علوم انسانی تحول آن را به دنبال دارد
مدیر مدرسه علمیه میرزا علیاکبر اردبیلی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم با اشاره به مهمترین موانع تحول علوم انسانی اظهار داشت: همانطور که از اسم علوم انسانی بر میآید قید انسانی در آن دخیل است، یعنی علومی که ناظر بر حالات، شئون و رفتارهای انسان بوده، اعم از رفتارهای فردی و اجتماعی و به تعبیری دیگر در واقع علومی که موضوع آن بحث از انسان است.
حجتالاسلام عبدالعزیز عزیزپور در خصوص نسبت فرآیند به تحقق تحول علوم انسانی تصریح کرد: تا شخصیت و هویت انسانی به درستی تعریف نشود علوم انسانی نیز درست در مسیر خود قرار نخواهد گرفت، چون در غرب تعریف خاص از انسان دارند.
وی بیان کرد: علوم انسانی موجود در غرب نیز بر حسب معنی موجود تعریف شده است ما نیز باید بر حسب نگاه توحیدی که به انسان داریم تعریف دقیق از آن ارائه دهیم و بر حسب آن علوم را تنظیم کنیم و چون علوم انسانی موجود در کشور برگرفته از علوم انسانی موجود در غرب است در نتیجه با نگاه ما سازگاری ندارد و در کشور ما کارآیی نخواهد داشت.
عزیزپور بزرگترین مانع در تحول علوم انسانی را در شرایط کنونی، نبود یک تعریف درست و دقیق از انسان عنوان کرد و گفت: یک تعریف درست از هویت انسانی باید از نگاه توحیدی نشات گیرد.
مدیر مدرسه علمیه میرزا علیاکبر اردبیلی زمینه تحول علوم انسانی را فرآیند تحول بومیسازی آن دانست و افزود: تحول علوم انسانی باید متناسب آئین اسلامی باشد و در نتیجه زندگی انسان معنای حقیقی و در نهایت روابط انسان و شئون و منزلت او جایگاه اصلی خود را پیدا خواهد کرد و جامعه آرمانی نیز به دنبال آن تحقق مییابددر واقع جامعهای که بر حسب آموزههای حقیقی انسانیت ایجاد شده و فضائل انسانی حاکم برآن و رذایل مطردد است.
عزیزپور اظهار کرد: تحول همهجانبه علوم انسانی و رسالت اصلی آن متوجه حوزههای علمیه است چون علوم حوزوی عهدهدار علومی است که بر محور دین استوار شده و دینی که آئین الهی بوده و خداوند خالق انسان و آگاهترین موجود به انسان است، پس حقیقت انسان بر حسب آموزههای الهی از طرف خالق روح دمیده شده بر وجود اوست و لذا این حقیقت باید محور بحثهای علوم انسانی شود و جای شایستهتر برای بحث ازجایی جز حوزههای علمیه نخواهد بود. لذا حوزه باید در این مطلب به صورت جدی وارد شود اگرچه قبلا نیز علما در این زمینه قلمفرسایی کردهاند و باید این مطلب انسجام خاص داشته باشد.
وی یادآور شد: برای ارتقای سطح علوم انسانی در جامعه همواره باید روحیه انقلابی داشت درحالیکه متاسفانه در میان مسئولین ذیربط چنین روحیهای نیست و ضرورت آن احساس نمیشود و تا ضرورت آن به صورت کامل احساس نشود، حرکتی نیز نخواهد بود.
ارتقا سطح علوم انسانی در جامعه نیازمند روحیه انقلابی
مدیر مدرسه علمیه صالحیه اردبیل نیز در رابطه با ارتقای سطح علوم انسانی در جامعه و ضرورت بهرهگیری از روحیه انقلابی در راستای موفقیت در این حوزه گفت: مقصود از تحول در علوم انسانی فرآیندی است که در آن نظریههای این علوم،روشمندانه و مبتنی بر مبانی و منابع اسلامی(عقل، تجربه و نقل دینی) در راستای مقاصد شریعت و نیازهای جامعه اسلامی تولید شوند و علوم انسانی، علومی است که با روش عقلی و تجربی درصدد شناختن افعال انسانی بوده اعم از اینکه این افعال فردی یا جمعی،آگاهانه یا ناآگاهانه باشند و معارفی که موضوع تحقیق آنها فعالیتهای مختلف بشراست.
حجتالاسلام روحالله چراغی تصریح کرد: بحث تحول علم در تمامی علوم مطرح بوده و مربوط به دوره کنونی نیست، این بحث حدود 70سال پیش بین اندیشمندان اسلامی در کشورهای مختلف از هند تا پاکستان، مالزی و مسلمانان آمریکایی و در کشور ما در قبل از انقلاب با اندیشمندانی چون آیتالله مطهری، بهشتی و آیتالله مفتح و همچنین توصیههای حضرت امام (ره) به حوزویان و دانشگاهیان برای نزدیکی افکار سازمان سمت(سازمان مطالعه و تدوین کتب درسی علوم انسانی) شکل گرفت و در همین زمینه در سال 61 دفتر همکاری حوزه و دانشگاه شکل گرفت.
مدیر مدرسه علمیه صالحیه اردبیل ادامه داد: همچنین مقام معظم رهبری سخنرانی مفصلی در سال 82 در این زمینه داشتهاند و همواره از دغدغههای مقام عظمی بوده و بارها بر آن تاکید داشتهاند که متاسفانه قدمهای مهمی در این زمینه که جوابگوی نیاز باشد برداشته نشده است.
چراغی اظهار کرد: تحول علوم انسانی یعنی حل معضلات و تضاد ظاهری که گاهی ناشی از دیدگاههای متفاوت و فرهنگ مسلط جامعهای بر جامعه دیگر، مثل غلبه تفکرات غربی در زمینه اقتصاد بر تفکرات جوامع اسلامی که ناشی از موفقیت آنها در اقتصاد صورت گرفته و یا تضاد جبر و اختیار در مورد رفتارهای انسان در این نظریه یک تلقی ویژه از رفتارهای انسان یا جامعه میشود که ما نمیتوانیم با آن تلقی از جامعه و انسان همراهی کنیم.
وی افزود: در این نظریه انسان را موجودی مجبور دانسته و رفتار انسان را تابع ویژگیهای ژنتیکی انسان یا تابعی از محیط اجتماع و تاریخ میدانند، ما با مطرح کردن بحث تحول علوم انسانی به دنبال نظریهای هستیم که بتواند این مشکل را حل کند، از جمله وظایف تحول علوم انسانی حل تضاد در زمینه اقتصاد است مبنای نظر اقتصادی اسلام فقط کسب سود نیست بلکه جلب رضای الهی شرط اصلی در اسلام است.
مدیر مدرسه علمیه صالحیه اردبیل گفت: در نظریههای غربی فقط کسب سود منظور گردیده یکی دیگر از موارد اختلاف نظر غرب با اسلام در زمینه درمان بیماریهای روان شناسی است برای نمونه گوش دادن به موسیقی از جمله درمانهای بیماری روانی در غرب است که در اسلام کاملا در تضاد و تقابل قرار گرفته، شادی در اسلام با قرائت شادی که در غرب وجود دارد کاملا متفاوت است.
گزارش از یونس پیرزرگر اردبیلی
انتهای پیام/