"حسین آقادادی" اگر به شهادت نمیرسید حقش ادا نمیشد
همرزم و رفیق دیرنه شهید حسین آقادادی گفت: اخلاق و منش حسین به گونهای بود که اگر شهید نمیشد حق او ادعا نمیشد؛ او چند سال پیگیر اعزام به سوریه بود که در نهایت به آروزیش رسید و به همرزمان شهیدش پیوست.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، نصفجهان طی این چند روز میزبان یکی از اهالی بهشت است. حسین آقادادی به کاروان شهدا پیوست؛ شهر گنبدهای فیروزهای میزبان شهید مدافع حرمی است که سعادت ابدی را بر زندگی چند روزه دنیوی ترجیح داد و در نهایت نیز در آستانه اربعینحسینی، به افتخار حسینی شدن دست یافت تا ما جاماندگان زمزمه کنیم ای عاشق راه حسین، ای سربلند میدان بصیرت، ای یاور ولایت و ای مدافع حرم اهلالبیت، شهد شیرین شهادت گوارایت باد.
روزهای زیادی از شهادت شهید حسینآقادادی نمیگذرد و این روزها دوستان و همرزمانش هنوز باور ندارند یکی از بهترین یارانشان به آسمان پر کشید و در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) به سوی حق شتافت.
حسین یکی از نیروهای متعهد و متدین گروه 40 مهندسی رزمی اصفهان بود که به گفته دوستان اگر شهید نمیشد حق او ادا نمیشد؛ حسین پس از سالها انتظار، این ماه به سوریه رفت و بیشتر از 10 روز نتوانست در این دنیا بماند و به دیار مولای خود رفت.
به بهانه شهادت این بزرگوار با هادی کارگر، یکی از دوستان و همرزمان شهید به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
تسنیم:آغاز رفاقت شما با شهید به چه زمانی برمیگردد و زمینه آشنایی شما با ایشان چه چیزی بوده است؟
کارگر: آغاز رفاقت ما برمیگردد به حدود 17 سال قبل، زمانی که بنده به تیپ 40 مهندسی و مکان فعالیت شهید اعزام شدم؛ ما حدود 10 سال با هم در یک یگان بودیم تا اینکه حدود 7 سال پیش بنده از آنجا به نیروی مقاومت بسیج انتقالی گرفتم.
تسنیم: در مورد خصوصیات اخلاقی شهید و رفتار شان با رفقا برای ما بگویید؛
کارگر:او یک چهره و کاریزمای خاصی داشتند، در حالت کلی حسین جذبه عجیبی داشت و هر کس برای نخستین باراو را میدید قصد دوستی با وی پیدا میکرد؛ پیرامون اخلاقش نیز باید بگویم حسین خیلی آدم شوخ و خوش مزاجی بود، همیشه با اولین برخورد لبخند در صورتش مشاهده میشد؛ در حسن خلق و منش حسین همین بس که بنده حتی یه نفر هم سراغ ندارم در این چند سال از دستش ناراحت شده باشد.
تسنیم:خصوصیت بارز شهید که بیشتر از همه مورد پسند شما و دیگران بود چه بود؟
کارگر: حسین ایمان و تقوای خیلی قوی و بالایی داشت و نحوه برخوردش با مردم این مطلب را اثبات میکرد که فردی به قول معروف بسیار خاکی است؛ حسین هیچگاه حتی آن زمانی که فرمانده گردان شده بود برای بچههای گردان ادعا نداشت و خودش را بیشتر دوست صمیمی همه میدانست تا فرمانده گردان؛ با اینکه در یگان ما اکثر مهندس بودند اما فقط این شهید بزرگوار به مهندس معروف بود و هرکس میگفت با مهندس کار دارم منظورش این شهید بزرگوار بود؛ یکی دیگر از خصوصیات شهید نیز این بود که در کار بسیار جدی و دقیق بود به حدی که در این چند سال هیچ وقت هیچ کاری را اشتباه انجام نداد؛ همه بچههای یگان عاشق مرام و معرفت شهید بودند.
تسنیم:چه زمانی تصمیم گرفت مدافع حرم شود و آیا در مورد تصمیمش به شما چیزی گفته بود؟ آیا کسانی بودند که بخواهند او را منصرف کنند؟
کارگر:حسین چندین سال بود که قصد اعزام به سوریه داشت و تلاشهای فراوانی نیز انجام میداد اما هر دفعه به دلایلی این امر محقق نمیشد تا اینکه بالاخره امسال موفق شد هماهنگیهای لازم برای اعزام را انجام دهد؛ تا آخرین لحظه زمان اعزام مشخص نبود برای همین با خانواده و برادراش خداحافظی کرد اما از ترس اینکه مادرش دعا کند اعزام حسین منتفی شود با وی خداحافظی نکرد و بعد از اعزام با مادرش تماس گرفت و از وی طلب حلالیت کرد.
تسنیم:نظر ایشان در مورد شهید حججی چه بود؟
کارگر: حسین نیز همچون همه مردم تحت تاثیرشهید حججی قرار گرفت و در همه مراسمات آن شهید بزرگوار حضور داشتند.
تسنیم: یک خاطره از شهید برای ما نقل کنید.
کارگر:تمام روزهایی که در کنار هم بودیم خاطره بود اما یک خاطره همیشه در ذهنم ماندگاراست؛ اولین روزی که بعد از دوره آموزشی وارد یگان مهندسی شدم و قصد داشتم برگه معرفینامه خود را به معاونت نیرویانسانی ببرم، ورودی ساختمان معاونت یک جوان خیلی زیبا و خوشتیپ سوار یه موتور تریل قرمز مشاهده کردم و همان جا عاشقش شدم؛ با اینکه از مکان ساختمان معاونت نیرویانسانی مطلع بودم اما برای اینکه سر صحبت را با وی باز کنم، جلو رفتم و سلام کردم و گفتم من نیروی پاسدار جدید هستم و به تازگی از دوره آموزشی آمدهام، ساختمان معاونت نیرو کجا قرار دارد، و همان نشان دادن ساختمان آغاز دوستی ما را رقم زد.
تسنیم: نظر شهید آقادادی در مورد دفاع از حرم چه بود؟ آیا ایشان منتظر شهادت خود بودند و حرفی از آرزوهایشان زده بودند؟
کارگر: حسین عاشق ائمه و خادم هیئت رزمندگان اسلام اصفهان بود؛ دفاع از حرم اهل البیت(ع) برای شخصی که عاشق اهل البیت است یک هدف و آرزو است به همین دلیل نیز برای اعزام به سوریه چندین سال تلاش کرد و در آخر به آرزویش رسید و در دفاع از حرم شهد شهادت را از دست سیدالشهدا (ع) نوشید؛ بزرگترین آرزوی او همیشه شهادت بود و بارها میگفت دوست دارم به برادر شهیدم بپیوندم؛ در حالت کلی اخلاق حسین به گونهای بود که اگر شهید نمیشد به عقیده بنده حق او ادعا نمیشد.
تسنیم:شما چگونه از شهادت ایشان مطلع شدید و احساستان در آن لحطه چگونه بود؟
کارگر:ما بچههای گردان در فضای مجازی یک گروه داریم، که یکی از دوستان خبر شهادت حسین را در گروه ارسال کرد. بعد از این خبر گروه متحول شد و به عبارتی همه ازغصه داشتند دق میکردند؛ الان نیز حال روحی خیلی از همکاران گرفته شدهاست؛ همه میگویند بعد از رفتن مهندس دیگر یگان هیچ صفایی ندارد.
تسنیم: از خانواده شهید برای ما بگویید؛ آیا شهید آنها را برای چنین روزی آماده کرده بود؟
کارگر: خانواده ایشان کاملا با شهادت مانوس بودند، یکی از برادران ایشان نیز در جنگ تحمیلی به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و پدر ایشان نیزحدود 2 سال گذشته به رحمت خدا رفتند؛ 2 دختر در مقطعهای راهنمایی و ابتدایی و یک پسر 3 ساله بنام محمد رضا از شهید به یادگارماندهاست؛ وصیت شهید قبل از عزام به سوریه به همسرشان این بوده که «مرا در کنار مزار برادر شهیدم در گلستان شهدا به خاک بسپارید».
تسنیم: در پایان لطفا اگر ناگفتهای در مورد شهید ماندهاست برای ما بگویید.
کارگر: این شهید بسیار مهربان و با محبت بودند و برای خانواده، دوستان و اطرافیان فقدان او با هیچ چیز قابل جبران نیست؛ ما به یک چیز امید داریم، حسین خیلی خوب و قدرشناس بود و مطمئن هستم در اخرت و صحرای قیامت دست ما را میگیرد و انشاءالله ما را نیز کنار ارباب سفارش کند تا عاقبتمان ختم به شهادت شود.
گفتوگو از محمد نریمانی
انتهای پیام/