امیر دژاکام: متأسفانه به کسانی پول می‌دهیم که تخصص ندارند

امیر دژاکام: متأسفانه به کسانی پول می‌دهیم که تخصص ندارند

امیر دژاکام معتقد است این مادر فرهنگ است که تعین می‌کند کدامین فرزندش رشد کند. او می‌گوید فرزند ناقص از شیر این مادر نصیبی نمی‌برد. او می‌گوید در حوزه تئاتر دینی از متخصصان آن استفاده نشده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا،  انقلاب اسلامی نقطه عطفی در نمودار تاریخ ایران است که در پی آن ماکزیمم و منیمم‌هایی در عرصه‌های مختلفش نمودار شده است. بخشی از این فراز و فرودها در بخش فرهنگی رخ می‌دهد، جایی که قرار است اندیشه انقلاب پس از پیروزی در اندامواره‌های کشور و البته جهان متبلور شود.

با این حال در حوزه فرهنگی نقاط مبهمی وجود دارد که از کمترین دیده‌شده‌هایش گونه‌های تئاتری است. برخی گونه‌های تئاتری در پی انقلاب یا براساس وقایع پس از انقلاب همانند جنگ تحمیلی یا حرکت نظامی برخی گروهک‌ها شکل می‌گیرد. فرایند به نظر مثبت و رو به جلو پیش می‌رود. گروه‌های هنری با توجه به اندیشه جاری کشور و البته حمایت بخش دولتی جریان تئاتر دینی یا دفاع‌مقدس را رقم می‌زنند. ناگهان حجم آثار افزایش می‌یابد و در یک فرایند غیرعلمی از ژانر بودنشان سخن به میان می‌آید. ناگهان جریان به فراز و فرودهایی دچار می‌شود. دیگر نمی‌توان برایش ثباتی متصور شد. افول‌هایش گاهی چنان طولانی می‌شود که گویی وجود نداشته است و در نهایت با هزینه‌های هنگفت سعی به عملیات CPR گرفته می‌شد تا قلب خفته بیدار شود.

حال اذهان جوانی که در بطن شکل‌گیری آن نبوده‌اند در ذهن خود پرسش‌هایی دارند که نیازمند پاسخگویی اهالی تئاتر است. چرا گونه‌هایی که برآمده از یک اندیشه بود نمی‌تواند خودجوش پیش رود؟ چرا همواره باید به یک شریان اقتصادی معتبر وصل باشد؟ چرا نمی‌تواند به جریان اصلی تئاتر کشور بدل شود؟

بیشتر بخوانید: شبه‌ژانرهای خفته

این پرسش‌ها قرار است در پرونده‌ پیش‌رو پاسخ داده شود و در این مسیر از صاحب‌نظران و فعالان تئاتری کمک جسته‌ایم. آنچه در ادامه می‌خوانید صحبت‌های امیر دژاکام در باب آسیب‌شناسی تئاتر دینی است. در این مسیر پیشتر گفتگوهایی از قطب‌الدین صادقی و هوشنگ توکلی منتشر شده است که می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مطالعه کنید:

بیشتر بخوانید: هوشنگ توکلی: آثار دهه شصت تمام پس‌انداز اهالی هنر و فرهنگ بود

بیشتر بخوانید: قطب‌الدین صادقی: ورود تئاتر دینی به چالش‌های ایدئولوژیک به اصل موضوع لطمه وارد کرد

***

تسنیم: مسئله‌ای وجود دارد که برای مثال با نزدیک شدن به ماه رمضان یا محرم و صفر تکاپویی برای تولید تئاتر دینی به وجود می‌آید؟

دژاکام: الان می‌توان برای ماه رمضان سفارش گرفت.

تسنیم: الان دردناک است.

دژاکام: چون 20 روز قبلش یادشان می‌افتد این سفارش را بدیم برای ماه رمضان تا تئاتری کار کنند. ما سی میلیون داریم شما برای ماه رمضان کار می‌کنی؟

تسنیم: اصلاً ما قبل انقلاب جریانی به اسم تئاتر دینی داشتیم؟

قبل از انقلاب گروه‌هایی بودند که به صورت مستقیم درباره تاریخ دین و مذهب شیعه کار کرده‌اند

دژاکام: به این سؤال فکر نکرده بودم؛ ولی الان اگر بخواهم فکر کنم مثلاً وقتی شما «چشم در مقابل چشم» ساعدی را نگاه می‌کنید پیغامش این است که گناهکار بخشیده می‌شود و بیگناه مورد عقوبت قرار می‌گیرد. این موضوع را زشت و غلط می‌پندارد. اگر یکی از ارکان دین را توحید قلمداد کنیم یا عدل و پیام‌هایی که از طریق دین منتقل می‌شود مثل راست‌گویی، وفای به عهد، خیلی از این کارها را می‌توانید پیدا کنید. نه حتی قبل از انقلاب در ایران حتی در تمام جهان. از سوفوکل گرفته تا شکسپیر مملو از گزاره‌های راجع به این موضوع است. به عنوان مثال به متن نمایشنامه مکبث اثر شکسپیر نگاه کنید، جنایت برای رسیدن به قدرت باعث نابودی می شود. انگار این پیام را در خود دارد از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم بروید جو ز جو؛ اما به صورت مشخص هم قبل از انقلاب گروه‌هایی بودند که به صورت مستقیم درباره تاریخ دین و مذهب شیعه کار کرده‌اند و البته رگه‌های مذهبی به صورت مستقیم در آثار تعدادی از درام‌نویسان قبل از تاریخ پنجاه و هفت دیده می‌شود؛ چون به هر حال آدم‌هایی که آنها می‌نویسند آدم‌های جامعه مذهبی هستند. البته به صورت عمومی درام‌نویسان جهانی نگاهی همراه با عدل به موضوعات دارند‌.

تسنیم: در هملت یک امر دیگری مضاف بر مجازات قتل وجود دارد و آن هم برادرکشی هست.

اکنون جریانی شکل گرفته به نام تئاتر دینی سفارشی

دژاکام: آثاری داریم که مخصوصاً از مدرنیته به بعد که صراحتاً و بعضاً علیه توحید می‌شورند یا علیه نظم می‌شوراننند یا  علیه هارمونی؛ اما در بسیاری از آثار دیگر که نگاه کنید این را نمی‌بینید. تقریباً می‌شود گفت مجموع آثار هنرهای نمایشی این را در خودشان دارند که یک جوری زیبایی را ستایش می‌کنند. هارمونی را ستایش می‌کنند؛ ولی وقتی می‌گوییم دین، بعد می‌گوییم اسلام، بعد می‌گوییم مذهب، بعد می‌گوییم شیعه، آن موقع نشانه‌ها محدودتر می‌شود، ولی باز هم هست. یعنی فرهنگ شیعی در آثار نمایشی ما‌قبل انقلاب هم وجود دارد. نمونه‌های زیادی هم هست که می‌شود در آنها گشت و دنبال کرد. مثلاً چوب به دست‌های وزیل یا مثلاً آ‌سید‌کاظم. این نشانه‌ها، یعنی نشانه‌های دینی شیعی را، سنت‌هایشان، روابطشان، کلماتشان را می‌شود دید؛ اما یک جریانی مثلاً تعزیه‌هایی که وجود داشت را می‌شود دید. بله وجود داشته؛ اما اکنون جریانی شکل گرفته به نام تئاتر دینی سفارشی.

متأسفانه به کسانی پول می‌دهیم که تخصص ندارند

یعنی یک مقدار پول می‌دهیم که یک سری تئاتر کار کنند و متأسفانه به کسانی می‌دهیم که تخصص ندارند و آن کسانی که تخصص دارند به مشقت و گرفتاری می‌افتند. جالب است با همان مارک سفارشی کار کردن یا با ممنوعیت روبه‌رو می‌شوند و با حداقل بودجه. مثلاً وقتی من ساقی را کار کردم همه رسانه‌ها پر شد که ما کاملاً از این اثر حمایت کردیم؛ در حالی که واقعاً بعد از تولید این اثر از من با مبلغ بسیار اندکی که شاید بتوانم بگویم یک پنجم رقم‌های قراردادهای معمولی بود حمایت شد. بعد اعلام شد که کاملاً حمایت شد‌.

عزاداری را به نمایش تبدیل کردند همان چیزهایی را که یک نفر که روزه می‌خواند، اولین اشکالش این است که روضه جایش در تکیه است.

 

من کارهای بسیار زیادی را در این زمینه نوشتم و کار کردم بدون این که کسی به من گفته باشد همین الان هم چند کار دیگر در این زمینه نوشته‌ام؛ اما یک جریانی شکل گرفت است که جریان عزاداری است و کاملاً عزاداری است، یعنی عزاداری را به نمایش تبدیل کردند همان چیزهایی را که یک نفر که روزه می‌خواند. آن روضه را دقیقاً خود روضه را، هر چه که در روضه هست این اولین اشکالش این است که روضه جایش در تکیه است.

تسنیم: این جریان از چه زمانی شروع شد؟

خورشید کاروان روضه شیک نمایشی است

دژاکام: دهه 60 نبود، در دهه 60 چنین حرکتی نداشتیم که روضه‌ها تبدیل نمایش شوند. بعد از جنگ این اتفاق افتاد مثلاً خورشید کاروان یک نمونه‌اش بود. بعد خورشید کاروان خیلی تأثیر می‌گذارد. خورشید کاروان روضه شیک نمایشی است که خیلی مورد استقبال قرار می‌گیرد و تقریباً نمونه اعلای این اتفاق است و سال‌های سال در داخل و خارج کشور تکرار می‌شود بعد از چند سال خیلی روی دیگران تأثیر دارد. خیلی‌های دیگر روضه‌ها را تبدیل به نمایش می‌کنند.

تسنیم: اثری موفق شد از خورشید کاروان جلو بزند؟

دژاکام: نه، مثلاً تا جایی می‌رسد که من مورد مؤاخذه قرار می‌گیرم. مورد مؤاخذه بسیار شدید قرار می‌گیرم که چرا تماشاگر در پایان نمایش دست می‌زند. در نمایش «یک دامان ماه و ستاره» دوستانی آمدند با شخصیت‌های ویژه، تقریباً یک دادگاه سیار را برای من تشکیل دادند. مهم نیست، اصل موضوع این است که فکر می‌کنند تئاتر باید روضه‌خوانی باشد‌. نه تئاتر امری عقلانی است و روضه امری عبادی و هر دو جایگاه متفاوت خود را دارند‌. به هر حال این یک نوع نگاه است  که نباید در پایان نمایش دینی دست زد‌.

در نمایش «یک دامان ماه و ستاره» دوستانی آمدند با شخصیت‌های ویژه، تقریباً یک دادگاه سیار را برای من تشکیل دادند.

 

 

تسنیم: کجا اجرا می‌رفت؟

دژاکام: تالار وحدت که من توضیح دادم اینجا سالن تئاتر است و امر عقلانی در آن اتفاق می‌افتد و قاضی مربوط استدلال من را و شخصی پذیرفت که شکایت کرده بود.

تسنیم: شکایت شده بود سر دست زدن؟

داستان محاکمه به جرم دست زدن مخاطب

دژاکام: بله، که چرا دست می‌زنند و چرا در واقع می‌خندند. در این نمایش گفتم به چه کسی می‌خندند؟ به مروان می‌خندند و من در ماه محرم نیستم. خاطرم نیست چه زمانی اجرا می‌شد؛ ولی در زمان عزاداری اجرا نمی‌‌شد. 40 هزار نفر از مردم از آن نمایش دیدن کردند و در لحظاتی نمه اشکی در چشمشان بود. در لحظاتی هم می‌خندیدند. ما مروان را شخصیت کمدی گرفته بودیم. یک درام خلق شده بود. الان هم چاپ شده و موجود است؛ ولی من شدیداً مورد اعتراض قرار گرفتم که چرا دست می‌زنند و چرا می‌خندند؟ بعد شما فکر کنید آن موقع من مایلم بروم سمت چنین موضوعی؟ بابت دست زدن تماشاگر از من شکایت شود. این راه شاید بگویند شکایت کردند این قدر سخت نگیر، نه این گونه نیست. من بعد از سال‌های سال سر این موضوع دلم به شدت شکسته است که چه طور من باید توضیح بدهم. گفتم به این دلیل دست می‌زند که می‌گوید هنرمند عزیز من چه قدر راجع به موضوع دین من، تو قشنگ حرف زدی. من از تو تشکر می‌کنم. من خوشحالم. قاضی دوستانه آمده بود پهلوی من و با گفتگو کرد و مشکل بررسی شد و حل شد‌. من جایی نرفتم‌.

 

من بعد از سال‌های سال سر این موضوع [شکایت بابت دست زدن تماشاگران] دلم به شدت شکسته است

 

منتهی مراتب این است یعنی ما می‌گوییم که تئاتر باید تبدیل به تکیه شود پس تکیه باید تبدیل به تئاتر شود، نه تکیه جایی است برای یک امر متعبدانه و عملی برای عبادت . تئاتر جایی است برای یک امر عقلانی متعقلانه، عاقلانه و در جهت زیبایی، به هر حال دو کار جداگانه است اول از همه باید تکلیفمان را معلوم کنیم ما می‌خواهیم در مورد دین عقلانی حرف بزنیم یا متعبدانه، متعبدانه برای شریک معتقد است کسی که اعتقاد ندارد با امر متعبدانه جذب نمی‌شود اگر شما برای، مثلاً دوستانی که در لهستان هستند دویست نفراز لهستان بیاریم فارسی بلد باشند نمایش متعبدانه بگذاریم آیا برای آنها فرقی دارد؟

تسنیم:در نهایت قصه هم تعریف نمی‌کند.

دژاکام: چون روضه است.

تسنیم: من در دو سال گذشته چندین بار یادداشت نوشتم که این نمایش‌هایی که از جاهای مختلف حمایت مالی می‌شود ویژگی خیلی ثابتی دارند. مخصوصاً در مورد قضیه عاشورا اینکه چند نفر از صحرای کربلا می‌آیند و مصیبتی را نقل می‌کنند که دیده‌اند و اکنون زجر می‌کشند.

یک مقتل بر می‌دارند و آن را می خوانند

دژاکام: یک مقتل بر می‌دارند و آن را می خوانند و قصه‌گویی مقتل هم ویژگی‌های خودش را دارد.

تسنیم: قصه را در نهایت تعریف نمی‌کند. فقط زبان بازی است و حتی این زبان زبان جعلی است. حتی ما در تعزیه هم چنین زبانی نداریم که این شکلی حرف بزند.

حوزه هنری یک تئاتر دینی تولید کند که مثل دیوان حافظ باشد

دژاکام: احترام می‌گذارم. یادم است بچگی روضه می‌رفتم چراغ‌ها را خاموش می‌کردند، ما گریه می‌کردیم. اشکالی دارد؟ به کسی مربوط است؟ روضه‌خوانی رفتیم تکلیفم روشن است. من رفتم روضه‌خوانی. همین الان هم این گونه است. بعضی از خانه‌های دوستان روضه‌خوانی می‌رویم چراغ خاموش می‌کنند. روضه‌خوان روضه می‌خواند. کسی را نگاه می‌کنیم. به کارش کاری نداریم. گریه می‌کنیم و آخر شب هم به خانه‌مان می‌رویم. سالن تئاتر نمی‌شود. برویم یک جایی که برای کارساخته شده، یک کار دیگری انجام بدهیم. این ساده است. اولین اشکال ما این بوده که سعی کردیم تئاتر را از امر عقلانی دور کنیم، به همین دلیل آن موقع شما برداشت مناسب و تأویل روز از مسائل و موضوعات دینی نمی‌توانید داشته باشید.

 

اولین اشکال ما این بوده که سعی کردیم تئاتر را از امر عقلانی دور کنیم

 

نمی‌شود به مسئله اقتصاد، به مسئله فقر، به مسئله ناامیدی‌های فلسفی و به مسئله گرفتاری‌ها بپردازید. هم چنان که گفتم یادتان است، گفتم خنده یک امر جدی است، این عبادت یک امر جدی است؛ اما عقل هم امری جدی است. همه باید در جای خود باشند. عقل را که تعطیل کنید برای گروهی که سؤال دارند برای گروهی که بعضاً معتقد نیستند هیچم نداریم. مسئله بعدی هم همین رئیس‌پسندی است و بخشنامه‌ای کار کردن و آماری کار کردن، الان خیلی از نهادها و سازمان‌ها، آمار چندین و چند اجرا می‌دهند. لازم نیست، حافظ یک کتاب دارد. حوزه هنری یک تئاتر دینی تولید کند که مثل دیوان حافظ باشد.

تسنیم: به نظر شما داشته؟

دژاکام: نداشته، کارهای خیلی خوبی شده. بچه‌ها خیلی زحمت کشیده‌اند؛ اما من چون در دل تئاتر هستم و در جریان هستم می‌بینم یک تئاتر هم نداشته که ماندگار باشد. شهرداری هم بابت کارهای رئیس‌پسند بسیار پول داده است.

تسنیم: در خمسه 15 تا کار دیدید.

دژاکام: خوب نبودند.

تسنیم: مشکل آن‌ها کجا بود؟

دژاکام: تکنیک ندارند.

تسنیم: تکنیک در اجرا یا در نمایشنامه‌نویسی؟

قضاوت راجع به بچه‌های خمسه یک ذره عادلانه نیست

دژاکام: اساساً تکنیک تئاتر نمی‌دانند. من همیشه حضور داشتم. قضاوت به این راحتی راجع به بچه‌های خمسه یک ذره عادلانه نیست.

تسنیم: من هم از خمسه حمایت می‌کنم؛ ولی فکر می‌کنم گیر در جایی هست.

دژاکام: گیر در برگزارکننده‌ها است که باید 4، 5 تا متخصص بشیند و هیئت انتخاب متخصص باشد. اشکال در برگزاری جشنواره است. 10 تا کارگردان را انتخاب کنیم به جای این که 10 تا متن را انتخاب کنیم. بیاییم یک مشاور کنارشان بگذاریم و شروع به تولید کنند، برای اجرای عمومی نه اجرای تشریفاتی.

تسنیم: خانم بزرگمهر در مریوان، داور خیابانی بود و روز اختتامیه در سخنرانی خود گفت من هیچ تئاتر خیابانی ندیدم. تئاتر خیابانی این نیست که جمع بشویم و یک نفر شروع کند دیالوگ گفتن. خیابانی باید با یک اتفاق شروع شود. افرادی که پراکنده هستند بگویند چه اتفاقی افتاد و به آن‌ها رکب بزنند. دعوتشان کند و بعد نبرد تعامل بین تماشاگر و مخاطب شکل بگیرد. این کارها می‌تواند برود در سالن هم اجرا شود نور هم بدهیم و هیچ اتفاق خاصی هم نمی‌افتد.

دژاکام: من در این بخش با نظر خانم بزرگمهر موافق نیستم. چیزی که خانم بزرگمهر بود یکی از انواع تئاتر خیابانی، خیابانی انواع بسیار گوناگونی دارد.

تسنیم: چیزی باید باشد که در سالن قابل اجرا نباشد.

دژاکام: بله، آن چیزی که گفتند در یک مورد درست است یعنی همه تئاترها بخواهند با اتفاق شروع شوند که می‌شود بخشی از تئاتر نامرئی آگوستو بوآل.

تسنیم: آسیب‌هایی که شما گفتید برای تئاتر یکی این بود که این تئاتر دست متخصص نبوده، دوم این که دخالت در آن زیاد بوده است.

دژاکام:  آقای چمران و آقای بهشتی راجع به تقوا و تخصص بحث می‌کردند. شهید چمران حرف را تمام کرده می‌گوید البته تعهد مهمتر است؛ ولی کسی که تخصص نداشته باشد و شغلی را قبول کند تعهد هم ندارد. حالا هنوز ما گریبان‌گیر این مسئله هستیم و هنوز می‌خواهیم همه چیز درست و درمان و خوب باشد‌. فرهنگ عرصه‌ای است که مادر فرهنگ به کودک چپ و چول شیر نمی‌دهد، خودش شیر نمی‌دهد‌. مادر فرهنگ، مادر است، زمین است، زاینده است، بارور است، شیر می‌دهد، نگهداری می‌کند، مهد زمین است. سعدی هم می‌گوید این مادر یک خصلتی دارد. کودکی که چپ و چول باشد به او شیر نمی‌دهد‌. می‌رود گم می‌شود، حذف می‌شود. این خصلت فرهنگ است، خصلت طبیعت همین طور است. پس لازم نیست در کار فرهنگ دخالت کنید. اصلاً لازم نیست. چه طوری است فرهنگ رسول الله گسترش پیدا می‌کند در کل کره خاک؟ چقدر ممانعت کنیم و چقدر جلوگیری کنیم؟ یک عالمه موضوع دیگر هم ما می‌توانیم در طول تاریخ پیدا کنیم، بگوییم هزاران نفر آمدند و ممانعت کردند. نمی‌شود، مادر به او شیر می‌دهد. این هم رشد می‌کند. چه طوری است می‌خواهند حضرت موسی را بگیرند و بکشند؟ می‌گردند بچه‌ها را  می‌کشند؛ اما او می‌رود، زنده می‌ماند. اثر فرهنگی این شکلی است.

تسنیم: البته درست است حضرت موسی چپ و چول نبوده و سالم بوده.

دژاکام: سالم بوده، سالم می‌ماند‌. سهراب سپهری می‌ماند. حالا تو بیا هر کار می‌خواهی بکن. مادر فرهنگ به او شیر می‌دهد .مادر فرهنگ کیست؟ مردم هستند، روح زمان، اندیشه‌ای که مردم عملاً در آزمایش و خطا در عرصه زندگی لمس کرده‌اند. 5 هزار تا فیلم بساز بگو که تو که سوار تاکسی می‌شوی کرایه‌ها پانصد تومان است. این از صبح تا شب دارد هزار تومان و هزار و 500 تومان کرایه تاکسی می‌دهد. حالا تو هی فیلم بساز و بگو کرایه تاکسی 25 هزار است. این صبح می‌رود سرکار ظهر برمی‌گردد حقوقش 700 هزار تومان است. می‌فهمد. تو هی فیلم بساز بگو حقوق 2 میلیون تومان است. تو هی فیلم بساز و بگو 50 تا پارک ساخته‌اند. این بدبخت پشت خانه‌اش سطل زباله‌ها جمع شده‌اند و همه عالم و دنیا را بوی گند گرفته است. تو هی حرف بزن؛ ولی آن شاعری که می‌آید آن سطل و آن تاکسی را می‌گوید، می‌ماند. پروین اعتصامی می‌ماند. حافظ می‌ماند. فردوسی 30 سال نشست گرفتاری، ممیزی، ممنوعیت، فقر، فلاکت، بی پولی، پولش را به او ندادند کلاه سرش گذاشتند، ماند.

 

فردوسی 30 سال نشست گرفتاری، ممیزی، ممنوعیت، فقر، فلاکت، بی پولی، پولش را به او ندادند کلاه سرش گذاشتند، ماند

 

تسنیم: مردم نگهش داشتند.

دژاکام: یکی هم می‌آید، روی دیوار شعرهایش را خط می‌زند، پاره می‌کند. او می‌رود، نمی‌ماند، سنت پروردگار چنین است. فردوسی و بزرگترین حکیمان، ادبیان آدم‌هایی که جامعه به آن‌ها رجوع می‌کنند و دوستشان دارند. مادر فرهنگ به آنها شیر می‌دهد و این فرزند است که بزرگ و بزرگتر می‌شود.

تسنیم: منظورتان این است که چیزی که مردم و جامعه پذیرفته‌اند رشد می‌کند و چیزی نمی‌تواند مانع رشد آن شود.

مردم عقلشان و قلبشان که می‌شود آن چیز غالب باقی می‌ماند

دژاکام: مردم خوب می‌فهمند و خوب تصمیم می‌گیرند. مردم عقلشان و قلبشان که می‌شود آن چیز غالب باقی می‌ماند.

تسنیم: یعنی معتقدید که ذات جامعه می‌داند که چی درست است و چی غلط و خودش انتخاب می‌کنند.

دژاکام: اندیشمندانند و مردم اندیشمند حرف می‌زنند و نظر می‌دهند، صحبت می‌کنند و مردم گوش می‌کنند. حرف درست می‌ماند حرف دروغ می‌میرد. فرهنگ این طور است. مادر فرهنگ می‌آید بچه را می‌گیرد در بغلش شیر می‌دهد. تازه سؤال می‌شود که کتاب ممنوع ممکن است؟ فیلم ممنوع ممکن است؟ تئاتر ممنوع ممکن است؟ بعد بیاییم راجع ممنوعیت حرف بزنیم. موسیقی ممنوع ممکن است؟ ممکن نیست. هر نفری یک صدا و سیما دستش است.

نتیجتاً اگر ما دلمان به حال مملکت می‌سوزد باید راجع به مفاهیمی که ارزشمند هستند، مفاهیمی که بنیادهای خانواده را می‌تواند حفظ کند، مفاهیمی را یک جوان را می‌تواند حفظ کند، مفاهیمی که به ارزش کار و تولید ملی ما کمک کند، مفاهیمی که می‌تواند در این مملکت دانشگاه بسازد، جاده بسازد، این همه کشته ما در جاده‌ها ندهیم، این همه کشته در معدن‌ها ندهیم، معدن‌هایمان را درست کند، راجع به این‌ها حرف بزنیم. کار کنیم و بسازیم آن زمان همه چیز آباد می‌شود.

تسنیم: پس الان یک آسیب شناسی دیگری هم پیدا کردیم. آسیب دیگری را هم دیدیم که دغدغه هنرمند در این مورد کارهای سفارشی است. در واقع هنرمند نادیده می‌شود. به شما می‌گویند شما بیایید یک کاری کنید.

چرا راجع به جاده‌هایمان ما یک کار هم نداریم؟چرا راجع به نفت یک تئاتر نداریم؟

دژاکام: من شاید یکی از نویسنده‌هایی هستم که بیشترین کار را راجع به سیدالشهدا نوشتم؛ ولی به جاده‌ها نگاه کنید. چرا راجع به جاده‌هایمان ما یک کار هم نداریم؟ من در کلاس بارها گفتم چرا راجع به معدن ما یک تئاتر نداریم؟ چرا راجع به نفت یک تئاتر نداریم؟ چرا فکر می‌کنیم اگر راجع به نفت کار کنیم که سرمایه ملی ما است اشتباه است؟ می‌تواند باعث شود که جوانان ما بروند دانشگاه و فیزیک و ریاضی و برق بخوانند.  متفکر و اندیشمند شوند. جایزه‌های بین المللی بگیرند. باعث افتخار این کشور شوند این که ما بیاییم و تمام باور خودمان را نسبت به یک موضوع همه حقیقت بدانیم. آن چیزی که اول صحبتم گفتم که من واقعاً نگران این موضوع هستم که ما صبح تا شب داریم قضاوت می‌کنیم. در حالی که قضاوت مختص خداوند است. ما از سر ناچاری قضاوت می‌کنیم. یادمان باشد که ما انسانیم و از سر ناچاری قضاوت می‌کنیم. حالا که از سر ناچاری قضاوت می‌کنیم یک ذره طمئانینه داشته باشیم. جای خداوند را هم باز بگذاریم در نظراتمان و اجازه بدهیم که فرهنگ مسیر خودش را برود. هنرمندان همه مخصوصاً بچه‌های تئاتر این آب و خاک را خیلی دوست دارند. در این سال‌ها هم ثابت کرده‌اند. در این سال‌ها ثابت کرده‌اند. من در تمام این مدت سال‌ها با آن‌ها بوده‌ام. آنها بسار فداکار و شریف هستند. بله یک سری جوان آمده‌اند همان‌هایی که باباهایشان هدیه جشن تولد به آنها سالن تئاتر و کارگردانی داده، آن‌ها هم عزیز هستند و بچه‌های این مملکت هستند. کافر که نیستند یا بگوییم مفسد نیستند یک تئاتر کار کرده است. می‌گذرد‌، می‌رود‌، خوب باشد مادر فرهنگ به او شیر می‌دهد، نباشد می رود.

تسنیم: فهمیده این کار نیست و ول کرده و رفته.

دژاکام: آن هم قشقرق مطبوعات راه انداختند که بیایید بگیرید و ببندید فلان شده. نه اینکه تئاتری نبوده، آمده یک تئاتر کار کرده. اینقدر موضوع مهمی نیست. بعضی وقت‌ها یک اتفاق کوچک را ما خیلی‌خیلی می‌خواهیم عظیم‌تر و بزرگتر از آنچه هست نشان دهیم. کسی که کارگردان تئاتر نیست نباید کارگردانی تئاتر کند. همچنان که کسی که کارگردان سینما نیست نباید کارگردانی سینما کند؛ اما این آمده یک پولی هم آورده در تئاتر داده به بچه‌های تئاتری. بعد از یک ماه هم رفته. نباید سنت شود و باید جلویش گرفت؛ ولی آن قدر تراژدی بزرگی نیست.

تسنیم: حوزه هنری این چشم‌انداز را دارد که خانواده‌ای از طبقه مذهبی پایش به تئاتر باز شود. به نظر اثری موفق به این مهم نشده است. در این چند سال اخیر شما تئاتری در این حوزه دیدید که بتواند الگو شود؟ برای افرادی که می‌خواهند راه جدیدی را نشان دهند و بگویند تئاتر دینی همه‌اش آن نیست که آن سفارشی‌ها هستند. تئاتر دینی این هم می‌تواند باشد. شما اثری می‌توانید مثال بزنید که الگو شود؟

دژاکام: یک کاری هم بود از آقای رحمانیان که همین اواخر اجرا شد به نام «مام تمام مادران...».

تسنیم: کاری که در تماشاخانه پایتخت اجرا شد؟

دژاکام: بله، من آن کار را دوست داشتم و انصافاً کار انسانی و شریفی بود.

تسنیم: ترور را چه؟

دژاکام: ترور حمیدرضا خوب بود. ترن هم یک راه دیگری بود؛ اما باید توجه داشته باشید اولاً که من هنرمند هستم و چون خودم خالق هستم خلق کننده‌ام، طبیعتاً هیچ وقت آثار دیگران برایم نهایت نیستند. ولی این‌ها یک راه دیگری است. راه‌های دیگری هستند که شروع کردند. ترن کار حمیدرضا آذرنگ و ترور کار حمیدرضا نعیمی این‌ها راه دیگری هستند که اتفاق افتادند و مورد استقبال هم قرار گرفتند. تعمق و تأمل بیشتری هم می‌شود راجع به آن‌ها کرد؛ اما در مجموع از بهترین آثار سال های اخیر بودند‌.

تسنیم: به نظر شما این الگوی خوبی است که گریه کردن و چراغ خاموش کردن نیاز نیست؟

دژاکام: یک ساعت فکر کردن از 70 سال عبادت بهتر است. پس این امر دینی است. این هم یک شکل امر دینی است.

تسنیم: چه کنیم تا مسئولین جلو بیایند؟

دژاکام: اولاً این گونه اندیشیدن تزریق نمی‌شود رواج پیدا می‌کند. نمی‌دانم من که مدیر نیستم. من یک هنرمند هستم. با یک قوره سردی‌ام می‌کند و با یک مویز گرمی‌ام می‌کند. خداوند این را هم اسمش می‌شود. ایکیو بالا یعنی نسبت به شرایط محیطی حساس بودن. من به نوبه خودم سعی می‌کنم اثر خلق کنم و خلق هم کرده‌ام. کارهای جدیدی هم در این زمینه نوشتم. هیچ نسخه‌ای ندارم برای بقیه بنویسم. اندیشیدن واندیشه کردن مسیر معنی، مشخص و قطعی ندارد به جز این که همان که اجازه بدهیم که مادر فرهنگ بچه‌های سالمش را انتخاب و شیر بدهد.

تسنیم: مادر فرهنگ این تئاتر دینی که دارد هزینه برای آن می‌شود بیت المال را به نظر شما نجات می‌دهد؟

دژاکام: این‌ها که سفارشی هستند. نه مردم و نه مدیران پسندیدند. همان رئیس هم اول پول را داده و بعد گفت ای بابا چیز خوبی نبود، دیگر به این بابا کار ندید آبروی ما را برد.

تسنیم: پس به خود هنرمند بسپارد خود هنرمند می‌رود به سمتش؟

ما تئاتر چرت هم نداریم فیلم چرت هم نداریم از نظر بعضی‌ها چرت است

دژاکام: بله، خود هنرمند 4 تا کار چپ چپول می‌کند؛ ولی زمین لرزه‌ای نمی‌شود‌. زمینی شکافته نمی‌شود‌. یک تئاتر است. نمی‌دانم یک تئاتر بد خیلی بد و وحشتناک که اجرا می‌شود. یک هو همه جا را زلزله در بر‌می‌‌گیرد؛ ولی این طرف آمده این همه پول را خورده بد نیست. این همه زن و مرد و جوان و بچه و دختر را بی‌همه چیز کرده و پولشان را گرفته، زندگیشان را گرفته، این بد نیست؛ ولی یک فیلمی ساخته‌ایم این بد است. یک کتابی چاپ شده این بد است. اما آن یکی ثروت مملکت را غارت گرفته عزتم دارد. اصلاً طرف رفته بود زندان می‌گفت چک‌هایت چقدر برگشت خورده می‌گفت 2 میلیارد گفت آبروی ما را تو بردی، بیا من چک تو را بنویسم از زندان برو بیرون. یعنی زیر 2 میلیارد چک برگشتی افت دارد. کار آن‌ها پهلوانی است. یک جوری غیرمستقیم جرم اقتصادی هر کسی بزند و ببرد خیلی باحال است.  زبل بوده زده و برده 3 میلیارد خورد. یک تئاتر مثلاً چرت کار می‌شود آخرش این بوده، در حالی که ما تئاتر چرت هم نداریم فیلم چرت هم نداریم از نظر بعضی‌ها چرت است. یادمان باشد یک درهم ربا نزد خداوند سنگین‌تر است از هفتاد بار زنا کردن با محارم است. این تفاوت جرم اقتصادی با سایر گناهان است؛ اما امروز انگار جرم اقتصادی عزت هم دارد. به هر حال به خاطر داشته باشید‌، مادر فرهنگ به آثار رئیس‌پسند شیر نمی‌دهد. خیالتان راحت‌.

==================

مصاحبه از احسان زیورعالم

==================

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران