روایت دل‌های جامانده در بین الحرمین

روایت دل‌های جامانده در بین الحرمین

زائرانی که قلب‌های خود را در بین الحرمین جاگذاشته و با کوله‌باری از هجران و فراق معشوق خود کربلا را ترک کرده و به وطن بازگشته‌اند راویان حکایت قلب‌های کوک شده به وقت کربلا هستند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از چذابه، این روزها موج بازگشت زائران از کربلای معلا بیشتر شده و زوار پس از گردهمایی در کنگره عظیم میلیونی اربعین به سمت کشور عازم شده‌اند.

حال و هوای مواکب نیز تغییر کرده و خادمانی که وعده حضورشان در میعادگاه طریق‌العشق تا اربعین بوده، آهسته آهسته به جمع کردن مواکبشان می‌پردازند و در این میان اشک‌ها و لبخندها از گذراندن روزهای وصف ناشدنی در هم آمیخته می‌شود. سخت است دل‌های جامانده خادمان حسینی در چذابه را به رشته تحریر درآوردن و قلم قاصر از بیان این احساسات آسمانی است.

قلبم میان بین الحرمین جا ماند

جوانی که در گوشه‌ یکی از مواکب زانوی غم بغل کرده و اشک پهنای صورتش را پوشانده به خبرنگار تسنیم درباره علت ناراحتی‌اش می‌گوید: "درد دوری قلبم را می‌آزارد"، قلبم میان بین الحرمین جا مانده و دلم هوای کربلا دارد.

وی ضمن بیان اینکه وقتی چشمم به ضریح امام حسین(ع) افتاده،  اصلا گمان نمی‌کردم که این چنین بی قرار شوم، می‌افزاید: شنیده بودم کربلا رفته‌ها بی‌قرارند اما تصورم این بود کسانی که رفته‌اند باید آرام باشند و فرصت بی‌قراری را به افرادی دهند که زیارت نصیب آنها نشده ولی اکنون خوب می‌فهمم که کربلا رفته‌ها بی‌قرارتر هستند.

این زائر جوان درباره حس و حالش فقط یک جمله را بیان می‌کند: «همین را بگویم که قلبم در بین الحرمین مانده است».

آرزوی جان‌دادن در راه حسین(ع)

"بی بی خانم" یکی دیگر از زائرانی است که به کشور بازگشته در حالی که دست‌هایش را روی قلبش گذاشته، با صدای بلند گریه می‌کند، در جواب اینکه چرا چنین محزون است، لحظاتی به آسمان چشم می‌دوزد و سپس خسته‌تر از آنچه که فقط از راه خسته باشد بر روی زمین می‌نشیند و دقایقی بعد می‌گوید: برای بار هشتم بود که به زیارت امام حسین(ع) می‌روم ولی هر بار که برمی‌گردم غم غربت تمام وجودم را فرا می‌گیرد.

بتری آب به سمتش تعارف می‌شود و درجواب با بیان اینکه "الهی پیر شی عزیزم" ادامه می‌دهد: وطنم ایران است و از شمال کشور به زیارت کربلا رفته‌ام ولی بعد از هر بار بازگشت و دوری از حرم امام حسین(ع) به غم غربتی دچار می‌شوم که گفتنی نیست.

وی با بیان اینکه به یاد ندارم از کربلا برگشته باشم و بغض دلتنگی راه گلویم را سد نکرده باشد، با گلایه توضیح می‌دهد: نمی‌دانم چه حکمتی است که باید این دوری از حسین(ع) را تحمل کنم؛ ای کاش جان من هم در راه امام حسین(ع) فدا می‌شد.

در آخرین لحظات قبل از پرسیدن سوال دیگری، می‌گوید: بگذریم از سوال پرسیدن فقط همین را بدان که آرزو دارم تایمر قلبم در کربلا می‌ایستاد.

با گام‌هایی آرام راهی دیارش می‌شود بی‌آنکه گریه امانش دهد. گرچه با هر گام از کربلا دور می‌شود ولی نگاهش همچنان پشت سر بود و شاید نمی‌توانست " دل بکند از جایی که دلش فقط هوای آنجا را دارد و بس"

اینجا چذابه، نقطه صفر مرزی جایی که ساعت‌ها از حرکت باز می‌ایستند و آدمی مبهوت عشق و دلدادگی‌هایی تا پای جان، می‌شود.

زائری دیگر درست شبیه همان "بی بی خانم" با چشمانی غرق در اشک از مرز می‌گذرد ولی اینبار این مرد در تلاش است تا دلتنگی‌ و چشمان اشک‌آلودش را پنهان کند، تنها و سنگین قدم بر می‌دارد ولی مدام به پشت سر خود نگاه می‌کند.

سخت است دوری از حسینم

این زائر بزرگ مرد، در جواب اینکه چرا مدام به پشت سرتان نگاه می‌کنید، می‌گوید: سخت است دوری از حسینم؛ دلم پیش حسین(ع) مانده و این دوری برایم سخت است.

وی می‌گوید: اینجا مرز ایران با کشور عراق است و هنوز حس نزدیک بودن به حرم را دارم ولی وقتی به پشت سر خود نگاه می‌کنم با هر قدم متوجه می‌شوم که چقدر هر لحظه از حرم دور می‌شوم.

در حالی که دور می‌شود با صدایی رساتر بیان می‌کند: تنها آرزویم این است که امام حسین (ع) دل امانتی‌ام را خوب نگه دارد تا یک بار دیگر زائر کوی او باشم.

به گزارش تسنیم حکایت جانسوز عشاق الحسین در فراق یار سخت است. عشق به حسین(ع) رازیست که سال‌ها سر به مهر مانده و هیچکس از حکمت و علت آن باخبر نیست این معمای بی‌جواب، شور و شوقی ثابت شده در دل همه دادادگان حسینی ایجاد می‌کند که همگان در چرایی آن بی‌خبر مانده‌اند.

انتهای پیام/

اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon