آمریکا و سیاست ناپایدار در شرق آسیا
سفر زنجیرهای دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا به برخی کشورهای آسیای جنوب شرقی و حضور وی در اجلاس «آپک» در ویتنام، اگرچه هنوز پایان نیافته و قرار است وی در اجلاس آ سه آن در فیلیپین هم شرکت کند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، سفر زنجیرهای دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا به برخی کشورهای آسیای جنوب شرقی و حضور وی در اجلاس «آپک» در ویتنام، اگرچه هنوز پایان نیافته و قرار است وی در اجلاس آ سه آن در فیلیپین هم شرکت کند ولی از هم اکنون میتوان جمع بندی روشنی از روند تحولات مرتبط با این سفر به ویژه در پرتو سیاستهای خلق الساعه و ناپایدار ترامپ ارائه داد. واقعیت این است که ترامپ در ماههای اخیر به ویژه در جریان سفر اخیرش از موضع یک رئیسجمهور فرصت طلب، ضعیف و دارای دیدگاههای نوسانی و غیرقابل اعتماد سخن گفته و نتوانسته است اعتماد سایر کشورها و متحدینش را جلب کند و آنها را مطمئن سازد که موضع کنونی ترامپ، موضع قطعی و باثبات حال و آینده است. ترامپ از تریبون اجلاس سران آ سه آن یکبار دیگر اعلام کرد آمریکا در دوره او توافقاتی که قبلاً حاصل شده ولی به زیان آمریکا ارزیابی میشود، قبول ندارد و باید این توافقات مورد تجدیدنظر قرار گیرد و مطابق منافع آمریکا بازنگری و بازنویسی شود. ترامپ چنین دیدگاهی را نه تنها در روابط آمریکا در چارچوب پیمان نفتا، پیمان آب و هوائی پاریس و پیمان ترانس پاسیفیک مطرح میکند که حتی در قلمرو مسائل داخلی نیز با کنار گذاشتن قانون «اوباماکر» و همچنین تجدیدنظر در قوانین مهاجرتی، اوضاع را ملتهب و غیرقابل پیشبینی کرده است.
چین نیز رسماً اعلام کرده است اجازه نمیدهد جنگ تازهای در منطقه روی دهد و از تمامی طرفها میخواهد که مسئولانه رفتار و از تنش آفرینی جلوگیری کنند. روشن است که مخاطب اصلی این پیام، شخص دونالد ترامپ است که طی ماههای اخیر همواره بر طبل جنگ میکوبد و با سیاستهای جنگ افروزانه اش، آسیای جنوب شرقی را در آستانه یک رویاروئی خونین نظامی قرار داده است.
آنچه در این میان اهمیت دارد، چرخش مواضع ترامپ و دعوت وی از کیم جونگ ایل رهبر کره شمالی برای مذاکره مستقیم و کاهش تنشها در منطقه است که با جنجال سیاسی – تبلیغاتی وی علیه کره شمالی کمترین تناسبی ندارد. طبعاً سئوال منطقی این است که کدام دیدگاه ترامپ، بازگوکننده سیاست رسمی و کنونی واشنگتن است؟ تهدید به استفاده از ظرفیتهای اتمی یا دعوت به مذاکره و یا رجزخوانیهای پرتکرار جنگی؟
بدین ترتیب حتی متحدان منطقهای آمریکا هم در برابر این معمای بزرگ و لاینحل قرار گرفتهاند که موضع رسمی آنها در قبال کره شمالی و تهدیداتش چه باشد؟ به ویژه آنکه به خوبی میدانند مواضع پیونگ یانگ، پاسخی به تهدیدات آمریکا محسوب میشود ولی آنها به عنوان کشورهای خط مقدم با تاوان سیاستهای جنگ افروزانه آمریکا را بپردازند و عواقب آنرا تحمل کنند. ترامپ از این دیدگاه مورد اعتراض متحدانش هم قرار دارد که چرا اوضاع را آشفتهتر از آنچه هست، جلوه میدهد؟
مشکل عمدهتر به روابط شکننده آمریکا با چین باز میگردد. ترامپ همواره از رهبران چین خواسته است کره شمالی را مهار کند و حتی سرسختیهای کره شمالی در قبال آمریکا را هم نشانه بیتفاوتی چین میداند و معترض است چرا چین برای مهار کره شمالی با او همراهی نمیکند؟ پکن در مقابل میگوید انتظارات کاخ سفید با عملکرد ترامپ در آسیای جنوب شرقی به ویژه علیه چین، سازگاری ندارد. واقعیت این است که ترامپ «اصل چین واحد» را نقض کرده و در عوض با تشدید و گسترش حضور نظامی در دریای چین و دریای زرد، به تهدید نظامی بالقوه علیه چین تبدیل شده است. عقب نشینی ترامپ و اعتراف به سیاست چین واحد، ممکن است اوضاع را تا حدودی تغییر داده باشد ولی معلوم نیست موضع کنونی ترامپ تا چه زمانی استمرار یابد؟ بعلاوه اعلام رضایت و شادمانی ترامپ از عقد قراردادهای متعدد با چین و سایر کشورهای آسیای جنوب شرقی در این سفر نشان داد که حتی عربده جوئیهای بیحد و مرز ترامپ را هم به خوبی میتوان با دلار بیشتر، مهار کرد و باعث شد که ترامپ با رضایت از منطقه خارج شود. شاید همین سیاستهای نسنجیده و به شدت سطحی و بدون پشتوانه ترامپ است که اعتراض دیپلماتهای ارشد آمریکائی علیه بیسیاستیهای آمریکای ترامپ باعث شده است آشفتگی، ندانم کاری و فقدان یک استراتژی روشن و قابل اعتماد، مشکل عمدهای تلقی میشود که دیپلماتهای حرفهای و کار کشته آمریکا درباره خط مشی کنونی آمریکا در قلمرو سیاست خارجی مطرح میکنند و میگویند راهکار و نقشه راه مشخصی وجود ندارد و حتی رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا نمیداند چه باید کرد و اهدافش چه باید باشد؟ طبعاً از این دیدگاه، مواضع امروز ترامپ هم نباید به عنوان موضع رسمی کاخ سفید ارزیابی شود، چرا که وی ممکن است فردا ساز دیگری را کوک کند.