به گزارش خبرگزاری تسنیم از خرمآباد، همایش شهیدشناسی با محوریت شهید حججی ظهر امروز با حضور خانواده شهید محسن حججی در دانشگاه آزاد خرمآباد برگزار شد.
محمد حججی عموی شهید حججی در این همایش اظهار داشت: شهید حججی از کودکی دارای جنبوجوش زیادی بود و در دوران نوجوانی و جوانی با توجه زیاد به مسائل فرهنگی اقدامات بیوقفهای را در راستای کتاب و کتابخوانی انجام میداد.
وی افزود: او همیشه خوشرو و باوجود داشتن یک لبخند همیشگی اما بسیار جدی و مصمم بود در عرصههای جهادی اقدامات زیادی انجام داده بود بهطوریکه بعد از شهادتش فهمیدیم که چهکارهایی انجام داده است.
عموی شهید حججی عنوان کرد: او برای جوانان و همچنین برای مملکت ما یک افتخار بزرگ به شمار میآید و این در حالی است که افراد زیادی مانند شهید حججی در حال پرورش یافتن هستند اما هنوز از دیده ما پنهان هستند.
وی خاطرنشان کرد: اولین کتابی که شهید مطالعه کرده بود مربوط به امام حسین(ع) بود و شهید آنقدر به کتاب علاقه داشت که با پول خود کتاب میخرید و به مدارس میبرد تا بفروشد و یا اگر کسی توان خرید نداشت به او امانت میداد.
عموی شهید حججی بابیان اینکه او در رابطه با مسائل حجاب و عفاف رگ غیرت داشت، تصریح کرد: او همیشه سعی میکرد در این مسائل تأثیرگذار باشد و در وصیتهایش این مسئله بیانشده که نشاندهنده غیرت و مردانگی جوانان ما است.
شهید "حججی" الگویی برای نسل جوانان است
عموی شهید حججی نیز گفت: شهید محسن حججی الگویی برای نسل جوانان است.
محمد حججی اظهار داشت: حادثه زلزله شب گذشته کرمانشاه حادثه ناگواری بود و به کسانیکه در زلزله داغدار شدند تسلیت میگویم و امیدواریم اظهار همدردی ما را پذیرا باشند.
وی بابیان اینکه جوانان ما به ویژه جوانان این خطه با حضور درصحنه در 8 سال دفاع مقدس و جنگ فعلی به مملکت آبرو بخشیدهاند، افزود: جنگ فرهنگی جنگی سختتر است و بازهم جوانان ما با ایستادگی و مبارزه میروز میدان هستند.
عموی شهید محسن حججی عنوان کرد: من از جانب پدر شهید یک پیک هستم و مأمور به اجرای این مأموریت هستم که خدمت شما باشم چراکه پدر ایشان کسالت دارند و تأکید پزشک نیز بر استراحت وی بود.
حججی عنوان کرد: براساس فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی شهادت این شهید یک نعمت است و این سخن به معنای این است که مقامی که یک شهید پیدا کرد یک حکمت است و حکمت آن را شاید کسی نتواند بفهمد.
وی با اشاره به ویژگیهای اخلاقی شهید مدافع حرم محسن حججی، تصریح کرد: ویژگی بارز این شهید مخفی بودن کارهایش بود که بعد از شهادتش بسیاری از کارهای نیکی که انجام داده بود آشکار شد و این در حالی است که حتی پدر و مادر ایشان نیز از آن کارها بیخبر بودند.
عمومی شهید محسن حججی بیان کرد: به گفته فرمانده زمانی که شهید حججی در مرحله اول در سوریه بود در عملیات یک خمپاره 106 به اردک تانکی که شهید حججی در آن بود برخورد کرده بود اما عملنکرده و ما وحشت کردیم و از تانک پایین آمدیم اما شهید حججی با آرامش از تانک پایین آمد و به من گفت که من لیاقت نداشتم شهید شوم و به همین علت نیز این خمپاره عمل نکرد.
حججی با تأکید بر اینکه شهید حججی یک الگو برای جوانان نسل ما است، خاطرنشان کرد: خوشا به سعادت شما جوانان که یک همچین برادری مثل محسن دارید.
وی بابیان اینکه من یکی از کسانی بودم که افتخار داشتم در کنار پدر شهید در تمام مراسمها حضورداشته باشم، اظهار داشت: از شما جوانان دعوت میکنم از که قدم بر چشم من بگذارید و به مزار این شهید بیایید.
عموی شهید محسن حججی عنوان کرد: شما باید شهیدان این مملکت را ببینید تا متوجه شوید که چه کسانی با چه افتخاراتی میآیند.
حججی افزود: همهروزه چندین اتوبوس از همه جوانان بر سر مزار این شهید میآیند و با او عهد و پیمان میبندند و وقتی بامن حرف میزنند میگویند که این شهید را شهید شما نمیدانیم بلکه او را برادر خود میدانیم.
شهید حججی شهادت بی درد نمیخواست
برادر شهید حججی گفت: شهید حججی در تمام نوشتههایش گفته است که خدایا من شهادت بدون درد نمیخواهم.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از خرمآباد، حسین حججی ظهر امروز در همایش شهیدشناسی که با محوریت شهید حججی در دانشگاه آزاد خرمآباد برگزار شد، اظهار داشت: محسن در تمام نوشتههایش گفته است که خدایا من شهادت بدون درد نمیخواهم.
وی افزود: هفتههای اول بسیار بیتاب بودیم اما وقتی نوشتههایش را خواندیم کمی آرام گرفتیم و این در حالی است که او با شهادتش سبب سرافرازی ما و کشورش شد.
مادر شهید محسن حججی عنوان کرد: محسن از کودکی به اهلبیت (ع) علاقه داشت و مرتب زیارت عاشورا میخواند.
وی بیان کرد: او از سال 94 به سوریه میرفت اما به من نگفته بودند، بلکه خواهران و پدرش و همسرش از این موضوع باخبر بودند.
مادر شهید محسن حججی گفت: بار آخر که آمده بود از من درخواست کرد که برایش دعا کنم به سوریه برود و من هم وقتی دیدم که او علاقه دارد برایش دعا کردم.
وی تصریح کرد: وقتیکه به سوریه رفت چند هفته با من در تماس بود که از او خواستم برگردد اما یک روز که منتظرش بودم به من زنگ بزند زنگ نزد و بعد هم خبر اسارتش را شنیدیم.
انتهای پیام/