نقدی بر کارنامه مدیریتی یک تماشاخانه
مدیر یک تماشاخانه در غرب را با عنوان مدیر هنری میشناسند تا مدیر اجرایی. مدیر تماشاخانه شخصیتی صاحب سلیقه والا در انتخاب اثر است که به واسطه تبحر و تجربهاش دست به چینش میزند.
باشگاه خبرنگاران پویا - احسان زیورعالم
در گزارشی پیشتر به وضعیت فروش شش ماه نخست تماشاخانه ایرانشهر پرداختیم که نشان میدهد این تماشاخانه از لحاظ تأمین گیشه خود شرایط خوبی ندارد. بخش مهمی از این وضعیت بدون شک به مدیریت مجموعه بازمیگردد که نتوانسته شرایط جذب مخاطب و آمادهسازی فضای تبلیغاتی را فراهم کند.
بیشتر بخوانید: کف فروش 30 درصدی و راندمان 40 درصدی
در حالی که اکثر نمایشهای ایرانشهر از شرایط تبلیغاتی خوبی بهرهمند نبودهاند، حسین پارسایی برای نمایش خود بهترین شرایط تبلیغاتی را مهیا کرده است تا نشان دهد این مدیر کهنهکار تئاتر چندان هم با ابزارهای تبلیغاتی ناآشنا نیست و میتواند در بازار کمفرصت تئاتر، بیشترین بازدهی را به چنگ آورد. این شرایط موجب میشود تا کلاه برای حسین پارسایی برداشته که از فکر اقتصادی قابل اعتنایی بهره میبرد؛ اما همزمان باید کلاه را بر سر گذاشت و پرسید که چرا چنین سیاست اقتصادی در ایرانشهر پیاده نشده است.
وضعیت زمانی پیچیده میشود که در مناقضه گیشه ایرانشهر، تیوال برنده اعلام میشود. قرارداد تیوال به قدری خدشهناپذیر است که محمد رحمانیان مجبور میشود «آدامسخوانی» را با تیوال پیش برد. سال دوم قرارداد تیوال و ایرانشهر نیز شائبه برانگیز است.
قضیه زمانی جالب میشود که حسین پارسایی برای فروش بلیتهای نمایش خود به سراغ تیوال نمیرود. او از ایرانکنسرت استفاده میکند. چرا؟ ساده است. همه چیز از عنوان نمایش آغاز میشود «نمایش موزیکال اولیور تویست». به چه نمایشی در ایران نمایش موزیکال میگویند؟ اگر کمی بیاندیشید به یاد تئاتر آزاد، تئاتر بلواری و یا گلریزی میافتدید. آیا اولیور تویست مرحوم دیکنز تئاتر آزاد است؟ مسلماً نه؛ اما سایت ایرانکنسرت میتواند مکانی مناسب باشد برای طرفداران چنین تئاترهایی. مخاطبانی که برایشان دیدن نمایش، برابر با دیدن بازیگر است. مخاطبان کنسرت، کسانی که از تمکن مالی خوبی بهرهمندند و پرداختن ارقام بالا برایشان عددی به حساب نمیآید. به هر حال آنچه برای دیگران خوب است، برای حسین پارسایی بد است. او با آگاهی از شرایط تبلیغاتی تیوال میدانسته نمیتواند بازگشت مالی خوبی با این سایت داشته باشد.
اما مدیریت تنها وجه اقتصادی ماجرا نیست. در غرب،مدیر یک تماشاخانه را با عنوان مدیر هنری میشناسند تا مدیر اجرایی. مدیر تماشاخانه شخصیتی صاحب سلیقه والا در انتخاب اثر است که به واسطه تبحر و تجربهاش دست به چینش میزند.
سالها پیش، زمانی که پریسا مقتدی به عنوان مدیر تئاتر شهر برگزیده شد، او برای گریز از انتقادها به یک شورای هنری دهانپرکن پناه برد. نتیجه کار خانم مقتدی همانا که تا به امروز تئاتر شهر اجراهای وعده شده دوران مدیریتش را روی صحنه میبرد. بحث شورای هنری در بنیاد رودکی نیز کلید خورد. حتی برخی تماشاخانههای خصوصی نیز از شورای هنری نام میبردند. در ایرانشهر اما شورای هنری با ورود حسین پارسایی رقم خورد، شورایی که تشکیل نشده فرهاد مهندسپورش وداع کرد و رفت. با این حال نقش شورای هنری در تصمیمگیریهای ایرانشهر هیچگاه دیده نشد. به نظر میرسید آنچه روی صحنه میرود با اعتقادات حسین مسافرآستانه یا طبع هنری بهروز غریبپور در تضاد است. مثلاً آیا حسین مسافرآستانه با نمایش «دیگری» بهاره رهنما موافق است؟
با شناختی که نگارنده از مسافرآستانه دارد، پاسخ خیر است. ولی پای بهاره رهنما از چه زمانی به زندگی حسین پارسایی باز شده است؟ جواب ساده است: «نجواها و خیمهها». برج میلاد در محرم 1393 میزبان برنامهای بود که با مقتلخوانی رهنما همراه بود و با میانمایه خواندن آن برنامه توسط نادر فتورهچی به یک بمب خبری بدل شد.
داستان رهنما و پارسایی با نمایش «آرسنیک و توری کهنه» ادامه پیدا کرد. همان نمایشی که باعث میشود حسین پارسایی نیمنگاهی به حضور در آن مجموعه داشته باشد. با رفتن رجبی معمار به خانه هنرمندان ناگهان پای او به محافل تئاتری حسین پارسایی باز میشود و چراغ سالن دیگر ناموجود بنیاد روایت به دست مدیر سابق بنیاد روایت روشن میشود. با پایان گرفتن جشنواره مقاومت، پارسایی سرو را به مقصد ایرانشهر ترک میکند تا در نهایت باز این رهنما باشد که فرصت حضور در ایرانشهر را به دست آورد. همه چیز با یک سروصدا به پایان میرسد، سروصدایی که دقیقاً در روز نهایی اجرا رخ میدهد. کاش آقای رجبی معمار درباره آن غائله لب به سخن میگشود که واقعیت ماجرا چه بود.
داستان پارسایی و اجراهایی که فاقد بار هنری بوده را میتوان با نمایش «نماینده ملت» مجید مظفری دنبال کرد. مظفری پس سالها دوری از تئاتر، این بار در نقش کارگردان ظاهر میشود.کار در نهایت کمتر از کف فروش مدنظر ایرانشهر فروش میکند و هیچگاه اجرایش کنسل نمیشود.
حسین پارسایی تصمیم به کارگردانی میگیرد و اندکی پیش از آن جدول اجراهای سال آینده ایرانشهر منتشر میشود. نامها جالب توجه است. ابتدا از همه آتیلا پسیانی که عضو شورای هنری است و البته یکی از بازیگران شاخص اولیورتویست. شخص دوم سعید چنگیزیان بازیگر اولیورتویست است. البته بازی رفاقتی حسین پارسایی با جدول سال آینده نبود. او به رفقای خود در همین سال جاری اجرا میدهد. نمونه بارزش نمایشی است که کاوه آهنینجان، دیگر بازیگر اولیورتویست روی صحنه میبرد.
بیشتر بخوانید: عدالت مبهم در تماشاخانه ایرانشهر
وضعیت زمانی جذابتر میشود که اشکان خیلنژاد با نمایش «پسران تاریخ» به ایرانشهر میرود. ورق اما زمانی برمیگردد که اشکان خیلنژاد به عنوان یکی از اعضای تیم کارگردانی وارد پروژه اولیورتویست میشود. او رفیق حسین پارسایی میشود. همانطور که پای محمد قدس، مدیر تولید نمایش «پچپچههای خط نبرد» به کارگردانی اشکان خیلنژاد به اولیورتویست باز میشود و همانطور که پای نوید محمدزاده بازیگر نمایش به ماجرا گشوده میشود. او جای حامد بهداد به اولیورتویست میآید.رابطه حامد بهداد و پارسایی نیز به برنامه «نجواها و خیمهها» در برج میلاد بازمیگردد.
پارسایی کماکان حرف نمیزند؛ اما قرار بود درباره حواشی ایرانشهر مدیریت خانه هنرمندان، مجید رجبی معمار در حضور خبرنگاران به برخی پرسشها پاسخ دهد. جلسهای که هیچگاه برگزار نشد.
انتهای پیام/