غروب هشتمین فروغ آسمان ولایت امام رضا(ع)
دوران حیات امام هشتم، اوجگیرى گرایش مردم به اهل بیت و دوران گسترش پایگاههاى مردمى این خاندان است. حقیقت آن است که در این دوران، بدى اوضاع میان امین و مأمون به امام کمک کرد تا بار سنگین رسالت خویش را بر دوش کشد، برتلاشهاى خود بیفزاید .
به گزارش خبرگزاری تسنیم، در عصر حاضر، آگاهى از زندگانى سیاسى و اخلاقى پیشوایان لازم است زیرا آنچه در تاریخ پیامبر(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام براى ما مهم و آموزنده است، شناخت نوع زندگى و سبک رفتار اجتماعى آن بزرگواران و چگونگى موضعگیرى اجتماعى و سیاسى در برابر حوادث و رخدادهاى اجتماعى است.
آنچه از زندگانى و دعوت و تبلیغ پیامبر اکرم(ص) براى ما الگو و آموزنده است، نوع حرکت و طرز فعالیت و سبک دعوت و کیفیت تبلیغ و شیوة برخورد آنحضرت با دشمنان اسلام مىباشد. نوع زندگى و چگونگى موضعگیرىهاى سیاسى امامان معصوم(ع)، زمانى براى ما بهتر روشن مىگردد که از شرایط خاص اجتماعى و سیاسى آن بزرگواران آگاه باشیم. ازاینروى نگاهى کوتاه به تاریخ زندگانى امام رضا(ع) و بررسى سیره سیاسى ایشان بهعنوان هشتمین اختر آسمان ولایت که بعد از على(ع) در مسند حکومت قرار گرفت، از نکات تأثیرگذار تاریخ است که مىتواند در سیاست اسلامى همواره مد نظر قرار گیرد.
ایشان یکى از دوازده فروغ امامت است که معارف معنوى قرآن و عترت را در مواقع مقتضى به اصحاب و شاگردان خویش تعلیم مىداد و زمانى در پاسخ به پرسشها پرتو افشانى مىفرمود و نیز از طریق مباحث علمى و احتجاجات عقیدتى، کلامى و برهانى افاضه مىفرمود. چنین برنامههایى موجب گردید تا فرهنگ و اندیشه اسلامى، غنى و پربار گردد، باورها و ارزشهاى دینى صیانت شود. آن ستاره هشتم هدایت از عمدهترین پایههاى دیانت و جوشانچشمههاى حکمت و یقین بهشمار مىرود که اسرار نبوت، ودایع رسالت و امامت بعد از پدر بزرگوارش حضرت امام کاظم (ع) به ایشان انتقال یافت. حضرت علیبن موسى الرضا(ع) فرزند پیشواى پاک و پارسایى است که در فرصتهاى مقتضى بهرغم اختناق، فشارهاى سیاسى و توطئههاى گوناگون خلفاى خلافکار معاصرش، به نشر احکام و معارف الهى پرداخت و میراث گرانقدرى از فرهنگ سترگ اهل بیت(ع) را در دسترس علاقهمندان در اعصار بعد قرار داد.
مقام علمى و شخصیت معنوى امام رضا(ع) مورد تأیید دوستان و دشمنان بوده و مىباشد، در زمانى که برخى علماى دربارى سیاستمداران منحرف در صدد آن بودند تا در فرهنگ اسلامى خدشه وارد نمایند، ایشان با تعلیمات الهى راه اجداد و نیاکان و پدر پرهیزگارخویش را استمرار بخشید و موازین دینى ناب را از گزند انحراف و زوال رهانید و گامهاى ارزنده و مهمى در جهت تنویر افکار افراد جامعه و آشنایى مردم با چهره واقعى حکّام عباسى و نیز عدم مشروعیت آنان برداشت و لحظهاى از پرورش شاگردانى پرمایه، ارشاد مردم، دفاع از حریم حق و مقاومت در برابر باطل، غفلت ننمود و سرانجام در این مسیر به شهادت رسید.
* حیات اجتماعى امام رضا(ع)
دوران حیات امام هشتم، اوجگیرى گرایش مردم به اهل بیت و دوران گسترش پایگاههاى مردمى این خاندان است. حقیقت آن است که در این دوران، بدى اوضاع میان امین و مأمون به امام کمک کرد تا بار سنگین رسالت خویش را بر دوش کشد، برتلاشهاى خود بیفزاید و فعالیتهاى خود را دوچندان کند، چه در این زمان زمینه آن فراهم گشت که شیعیان با او تماس گیرند و از رهنمودهاى او بهره جویند و همین امر در کنار برخوردار بودن امام از ویژگیهاى منحصر به فرد و رفتار آرمانى که در پیش گرفته بود، سرانجام به تحکیم پایگاه و گسترش نفوذ امام در سرزمینهاى مختلف حکومت اسلامى انجامید. او خود یک بار زمانى که درباره ولایتعهدى سخن مىگوید، به مامون چنین اظهار مىدارد: «این مسأله که بدان وارد شدهام هیچچیز بر آن نعمتى که داشتهام نیفزوده است. من پیش از این در مدینه بودم و از همانجا نامهها و فرمانهایم در شرق و غرب اجرا مىشد و گاه نیز بر الاغ خود مىنشستم و از کوچههاى مدینه مىگذشتم، در حالى که در این شهر عزیزتر از من کسى نبود». در اینجا بسنده است سخن ابن مونس - دشمن امام - را بیاوریم که به مأمون میگوید: اى امیر مؤمنان، این که اکنون در کنار توست بتى است که به جاى خدا پرستش مىشود.
در چنین شرایطى و پس از آن که حضرت رضا(ع) بعد از پدر مسؤولیت رهبرى و امامت را بهعهده گرفت، در جهان اسلام به سیر و گشت پرداخت و نخستین مسافرت را از مدینه به بصره آغاز فرمود، تا بتواند بهطور مستقیم با پایگاههاى مردمى خود دیدار کند و درباره همه کارها به گفتگو بپردازد. عادت او چنین بود که پیش از آن که به منطقهاى حرکت کند، نمایندهاى به دیار گسیل مىداشت تا مردم را از ورود خویش آگاه کند تا وقتى وارد شهر مىشود، مردم آماده استقبال و دیدار با او باشند. سپس با گروههاى بسیار بزرگ مردم اجتماع بر پا مىکرد و در باره امامت و رهبرى خود با آنان گفتگو مىفرمود. آنگاه از آنان مىخواست تا از او پرسش کنند تا پاسخ آنان را در زمینههاى گوناگون معارف اسلامى بدهد. سپس مىخواست که با دانشمندان علم کلام و اهل بحث و سخنگویان، همچنین با دانشمندان غیرمسلمان ملاقات کند تا در همه باب مناقشه به عمل آورند و با او به بحث و مناظره بپردازند.
پدران حضرت رضا(ع) به همه این فعالیتهاى آشکار مبادرت نمىکردند. آنان شخصاً به مسافرت نمىرفتند تا بتوانند مستقیم و آشکار با پایگاههاى مردمى خود تماس حاصل کنند اما در دوران امام رضا(ع) این مسأله امرى طبیعى بود، چراکه پایگاههاى مردمى بسیار شده و نفوذ مکتب امام على(ع) از نظر روحى و فکرى و اجتماعى در دل مسلمانان که با امام آگاهانه همیارى مىکردند، افزایش یافته بود.
* طرح اندیشه مهدویت در کلام امام رضا(ع)
آموزههاى مهدویت، بخشى از معارف امامت ماست. امامان معصوم همگى با این هدف همراه بودهاند که زمینه را براى غیبت و امام غایب فراهم سازند. غیبت، امتحانى سنگین براى شیعه بوده است؛ باور به امامى که از آغاز پنهان بوده، ولى همواره در حال جهاد و انجام مسؤولیتهاى امامت است؛ امامى که عموم مردم حتى تولدش را باور ندارند و اسمى از او در تاریخ ثبت نکردهاند؛ امامى که حتى زنان آثار حمل او را بر مادرش ندیده و کودکى و رشدش را شاهد نبودهاند. اگر شیعه زمینهسازىهاى بسیارِ امامان را با خود نداشت، نمىتوانست از چنین امتحان سنگینى سربلند بیرون آید.
امام رضا(ع) در عصرى رهبرى را بر عهده گرفتند که جامعه شیعى گسترش کمّى و جغرافیایى یافته، ولى هنوز آمادگى براى درک جایگاه امام نداشت و ناتوانتر از آن بود که بر فتنهها و تردیدهاى دورهى غیبت فایق آید.
آموزههاى مهدوى در کلام امام رضا متناسب با نیاز جامعه شیعى تنظیم شد. گذشته از علم امام به آینده، انحرافاتى مانند وقف قابل پیش بینى بود. محدودیت شدید امام و حبس او از یکسو و گسترش جامعه شیعى و افزایش درآمدهاى وکلا از سوى دیگر، زمینه مناسبى براى فساد و انحراف فراهم مىآورد. روایات این عصر حکایت از توجه به این مشکل دارد و دلیل تأکید بر علائمى از امام زمان که با ادعاى واقفه ناسازگارى دارد، اینگونه قابل فهم است. همچنین علت توضیح روایاتى که دست کجفهمى و خیانت بهسوى آن دراز شده و دستاویزى براى مدعیان وقف فراهم آورده، اینگونه روشن مىشود.
جامعه شیعه تا شروع غیبت، حدود یک قرن فرصت دارد که آماده شود. آموزههاى عام مهدویت در موضوعاتى مانند حوادث و جنگهاى پیش از ظهور و همچنین هنگامهى ظهور و چگونگى زندگى مردم در حکومت حضرت حجت، کمتر در کلمات حضرت امام رضا وارد شده است؛ گویى این آموزهها به اندازه کافى از زبان رسول خدا و فرزندانش تکرار شده و در نوشتههاى اصحاب تثبیت گردیده است. آنچه شیعیان در این عصر باید بیاموزند، معارفى است که آنان را در برابر انحرافاتى همانند فتنه وقف مصون کند و براى رویارویى با شرایط دشوار غیبت صغرا و کبرا آماده سازد؛ این معارف همگى در قالب توضیح و تبیین نیستند، بلکه بسیارى در قالب زیارتها و دعاهایى هستند که در کنار تغذیه فکر و عقل، به پیوند عاطفى و روحى شیعه با امام غایب توجهى خاص دارد.
* یاران ایرانى امام رضا(ع)
سابقة تشیع در میان ایرانیان به دوران رسول اعظم الهى مىرسد. با آنکه دوران پیشوایان پاک شیعه بهلحاظ حاکمیت دشمنان کینه توز اسلام و اهل بیت(ع)از سیاهترین بسترهاى تاریخ تشیع بهشمار مىآید. اما بهرههاى علمى و معنوى ایرانیان از رهبران معصوم و یارى آنان در مآخذ تاریخى چشمگیر است. این ریشة اعتقادى که برگرفته از حس حقجویى و آزادمنشى ایرانى است، چنان استقبالى را از امام رضا(ع) در شهرهاى ایرانى به نمایش گذاشته است که در بستر تاریخ بهعنوان یک سند افتخار جاویدان خواهد ماند. وصف یاران ایرانى امام رضا(ع) و حتى آوردن نام همة آنان در یک نوشتار دشوار است.
انتهای پیام/