خاطرات شهید صیاد شیرازی از قتل عام در «فروغ جاویدان» و مقاومت مردم با داس و تبر
«نامه بیپایان»، نوشته عزتالله الوندی تلاشی است برای روایت خاطرات یکی از تأثیرگذارترین فرماندهان جنگ تحمیلی برای نوجوانان.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، «نامه بیپایان»، براساس زندگی امیر شهید سپهبد علی صیاد شیرازی به قلم عزتالله الوندی از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار کتاب میشود. این اثر که در مجموعه «قصه فرماندهان» به چاپ خواهد رسید، تلاش دارد تا گوشهای از زندگی یکی از فرماندهان و تاثیرگذاران جنگ را برای مخاطب نوجوان روایت کند.
کتاب با خاطرهای از شهید صیاد شیرازی در دوران کودکی آغاز میشود؛ آنجا که به نقل از مادر گفته میشود که زندگی او مدیون امام رضا(ع) است و امام هشتم زندگی دوبارهای به او بخشیده است. الوندی در ادامه در مقدمهای کوتاه، به شرح مختصری از زندگی شهید پرداخته و تأثیر او در هشت سال جنگ تحمیلی را به مجمل اشاره کرده است.
مبارزات سیاسی شهید در دوران رژیم پهلوی بخشهای دیگر «نامه بی پایان» را تشکیل میدهد؛ روایتی کوتاه از آنچه در سیستم نظامی رژیم در جریان بود. گذراندن دوره آموزشی در آمریکا، پیروزی انقلاب، تلاش برای آرام کردن اوضاع و ... دیگر بخشهای کتاب الوندی را تشکیل میدهد. اما در «نامه بیپایان» نیز مانند بسیاری دیگر از کتابهای نوشته شده در حوزه ادبیات دفاع مقدس، خاطرات مربوط به این دوران، نقطه ثقل و محوری کتاب را تشکیل میدهد.
«فروغ جاویدان» عنوان نهمین بخش از این کتاب است که به شرح عملیات مرصاد از زبان خاطرات شهید میپردازد. با توجه به نقش سردار شهید علی صیاد شیرازی در این عملیات، شرح آن براساس گفتههای شهید، شیرینی دیگری دارد. در بخشهایی از این فصل میخوانیم: «مسعود رجوی، رهبر سازمان در شب آغاز عملیات گفت: براساس تقسیمات انجام شده، 48 ساعته به تهران خواهیم رسید... کاری که میخواهیم انجام دهیم، در حد توان و اشل یک ابرقدرت است، چون فقط یک ابرقدرت میتواند گشوری را ظرف این مدت تسخیر کند... از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور میدهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد... علاوه بر آن، ضد هوایی و موشک سام هفت هم که داریم... هوانیروز عراق تا سر پل ذهاب به همراه ستونها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید، چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشینها به صورت ستون حرکت میکنند.». نویسنده کمی مکث کرد و بعد دوباره به یاد آورد. صدای رادیو منافقین از رادیو عراق در همه شهرهای غربی ایران شنیده میشد که مردم را به تسلیم در برابر برادران و خواهران مجاهد دعوت میکرد! آنها حتی نام فرماندهان شهر را هم اعلام کردند. گیلانغرب، کرند غرب، اسلاماباد غرب و ... در مسیر رسیدنشان به کرمانشاه بود. گوینده مدام این شعا را تکرار میکرد: «مردم عزیز ایران، لطفاً راه را برای برادران و خواهران مجاهد خود هموار کنید! جمعبندی نهایی در میدان آزادی!»
جمع پانزده هزار نفره آنها روز سوم مرداد به تنگه پاتاق رسید و چند ساعت بعد از سرپل ذهاب وارد کرندغرب شدند. آنها فکر میکردند مردم بدون مقاومت راه را باز میکنند، اما مردم اسلامآباد با داس و تبر به آنها حمله کردند. قتل عام مردم از همانجا آغاز شد...».
الوندی که تاکنون آثار متعددی برای گروه سنی کودکان و نوجوانان منتشر کرده، در این اثر تلاش دارد تا با نثری داستانی و روایتی جذاب، خاطرات و زندگینامه یکی از تأثیرگذارترین فرماندهان جنگ را برای این گروه روایت کند. هرچند در سالهای گذشته با رشد عناوین در حوزه ادبیات دفاع مقدس مواجهیم، اما به نظر میرسد که این میزان برای مخاطبان نوجوان به حداقل رسیده است. «نامه بیپایان» تلاشی است برای پیوند زدن نسل امروز با خاطرات دیروز؛ خاطراتی که هیچگاه از این کشور جدا نخواهد شد.
انتهای پیام/