التزام عملی استاد "یلدا" به اخلاق پزشکی

التزام عملی استاد "یلدا" به اخلاق پزشکی

یکی از ویژگی‌های بارز استاد عالیقدر مرحوم "یلدا" این بود که زودتر از دانشجویان و دستیاران به بخش می‌آمد و دیرتر از همه، بخش را ترک می کرد و تمامی آنچه که در سخنرانی اخلاق پزشکی، مطرح کرده است جزو ویژگی‌های اخلاقی و التزام عملی او بود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، متن یادداشت پروفسور حسین حاتمی - استاد بیماریهای عفونی و بهداشت عمومی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی که افتخار شاگردی و مریدی استاد فقید پروفسور "علیرضا یلدا" را داشته است، را در ذیل می‌خوانید. این یادداشت به انضمام متن سخنرانی مرحوم یلدا در کنگره اخلاق پزشکی منتشر می‌شود:

یکی از ویژگی‌های بارز این استاد عالیقدر، این بود که زودتر از دانشجویان و دستیاران به بخش می آمد و دیرتر از همه، بخش را ترک می‌کرد و تمامی آنچه که در سخنرانی اخلاق پزشکی، مطرح کرده است جزو ویژگی‌های اخلاقی و التزام عملی او بود. از استاد عزیزم درخواست کردم، مقدمه ای برای بانک اطلاعاتی اخلاق پزشکی، بنویسند فرمودند «اخلاق پزشکی که نوشتنی نیست! بلکه جزو درس‌هایی است که صِرفاً عملی است و باید در رفتار ما متجلی شود».

در سال 1366 پس از اخذ دانشنامه تخصصی بیماریهای عفونی، تقاضای شروع به کار در بخش عفونی بیمارستان امام خمینی (ره) را تسلیم استاد کردم. فرمودند «من روی شما شناخت کامل دارم و به خدمات آموزشی و پژهشیتان احتیاج مبرم دارم ولی شما جوان حسّاسی هستی و اگر به این بخش بیایی در همین سنّ از دست بعضی‌ها دچار انفارکتوس خواهی شد! همانگونه که من هم در سنین جوانی، چنین شدم! و لذا این خودخواهی است که من شما را به خاطر خودم بخواهم». عرض کردم می خواهم بیایم و خوی یلدایی شما را کسب کنم، حتی به این قیمت که می‌فرمایید. دست نوازشی بر سرم کشیدند و نامه ای برای دکتر باستان حق (ره) نوشتند و ایشان نیز بلافاصله موافقت کردند و پس از طی مراحل اداری، قرار شد به عنوان عضو هیئت علمی علوم پزشکی تهران، طرح شش ماهه‌ای را در علوم پزشکی کرمانشاه بگذرانم و بازگردم که آن شش ماه، برکت کرد و تا سال 1382 که به علوم پزشکی شهید بهشتی بازگشتم ادامه یافت ولی همیشه دست بوس استاد یلدا بودم ...

در کرمانشاه، هرگاه که از تنگ نظری بعضی از همکاران (بلانسبت همکارانی که هم اکنون در آنجا شاغل هستند) به ستوه می‌آمدم از راه دور به استاد یلدا زنگ می‌زدم و ایشان نیز با پند و نصیحت و سخنان حکیمانه بنده را آرام و روحیه‌ام را ارتقا می‌دادند! ولی بار سوم که تماس گرفتم، فرمودند «همه اینها طبیعی است! شما رفته‌ ای آنجا و بطور تمام وقت، در خدمت اهداف آموزشی آن دانشگاه هستنی، جزوه تایپ شده در اختیار دانشجو می‌گذاری، سخنرانی می‌کنی و از طریق رادیو و تلویزیون و هفته‌نامه‌های محلی سعی می‌کنی آگاهی‌های بهداشتی مردم را ارتقاء بدهی ولی همکارانت دوست دارند کار خصوصی و درآمد بیشتری داشته باشند و به اندازه شما نمیتوانند برای آموزش دانشجویان وقت بگذارند و لذا واکنش نشان میدهند ... و درس مهمی که استاد به بنده دادند این بود که «شما که نمیتوانید دید همکاران را تغییر دهید، فرض را بر این بگذارید که فقط 10% واکنش‌های آزاردهنده آنها به رفتار خودت باز می‌گردد! لذا سعی کن آن 10% را اصلاح کنی تا به رابطه حسنه‌ای بیانجامد و یا قدری تعدیل و قابل تحمل شود».

... و دکتر یلدا (ره) چنین انسانی بود و اگر در کنگره اخلاق پزشکی، بهترین رهنمودها را با ساده ترین و قابل فهم‌ترین مطالب، ارائه داده‌اند، چیزی جز توصیف پندار، گفتار و کردار انسانی ـ الهی خودشان نبوده است. روح پرفتوحشان شاد و راه مقدسشان پُررهرو باد.

متن سخنرانی استاد فقید، دکتر علیرضا یلدا (ره) در کنگره اخلاق پزشکی

پزشکان، اعضاء یک خانواده هستند که اهداف یکسان و مقدسی دارند و برای رسیدن به مقاصد انسانی خود نیاز به وحدت و صمیمیت و یکپارچکی دارند که در مورد لزوم آن شک و تردیدی وجود نداشته و نیاز به استدلال ندارد. برای ایجاد روابط صحیح و حصول نتایج بهتر در درجه اول باید به اصول اخلاقی، توجه داشت که در راس آن پندار و گفتار و رفتار صحیح و انسانی است و با این زیربنای تقوی با کمک همکاران میتوان از علم و دانش، در رفع نیازمندی مردم، تلاش نمود. اخلاق پزشکی جزئی از مسئولیت پذیری و تعهد ما به انسانیت است. زیرا با اخلاق صحیح است که میتوان از معلومات کسب شده در جهت خیر و صلاح جامعه استفاده نمود. عوامل متعددی در رابطه پزشکان با یکدیگر دخالت دارندکه بعضی از آنها باعث تحکیم و بعضی دیگر متاسفانه سبب تضعیف و حتی قطع رابطه خواهد شد. توجه به این عوامل و ایمان نسبت به اثر آنها برای رسیدن به مقاصد عالی پزشکی ضروری است. بسیاری از این عوامل جنبه تخصصی نداشته و به طور کلی مسائلی است که هر انسانی از نظر اخلاقی بایدبه آنها توجه داشته باشد.

پاره ای از این عوامل در کار و حرفه پزشکی، بیشتر مطرح می شوند و باید همیشه مد نظر باشند. یکی از مهمترین عوامل در ایجاد رابطه صحیح و انسانی، دوست داشتن همکاران و حتی عاشق آنها بودن است. دوست داشتن و عاشق دیگران بودن از ضروری ترین و مفیدترین مسائلی است که باید آموخت. خوشبختی و موفقیت هر فرد بستگی به چگونگی احساسش نسبت به دیگران دارد و این وابسته به پندار، گفتار و رفتار انسانهاست. خوشبختانه تمام اینها در اختیار ما است در بین تمام موجودات روی زمین، انسان تنها موجودی است که اختیار پندار، گفتار و رفتار به او داده شده است. پس چرا ما نباید از این اختیار که باعث خوشبختی ما میشود استفاده کنیم؟ پس ای انسان باشعور! دوست بدار. تا خوشبخت شوی هرچه بیشتر دوست بداری خوشبخت تر می‌شوی. هرچه بی چشمداشت تر و صمیمانه تر باشیم محیط بهتری خواهیم داشت و خوشبخت تر خواهیم شد. برای دوست داشتن و عشق ورزیدن، ابتدا باید کینه و نفرت و پیشداوری‌های غلط را از خود دور کرد و منحصرا بر اساس ذهنیات خود قضاوت نکرد. به فرض اگر افراد بدی وجود دارند باید بدانیم که اینها در جامعه، بیمار شده اند و الا ذاتا بیمار نیستند. شاید رفتار و گفتار ما باعث بهبود مرض آنها بشود. در زمینه دوست داشتن و عشق ورزیدن باید به شعری نو از فریدون مشیری توجه نمائیم

ای همه مردم! در این جهان به چه کارید؟

عمر گرانمایه را چگونه گزارید؟

هر چه به عالم بود اگر به کف آرید

هیچ ندارید اگر که عشق ندارید

و ای شما دل به عشق اگر نسپارید

گر به ثریا رسید هیچ نیرزید!

عشق بورزید! دوست بدارید!

عواملی که باعث قطع رابطه میشوند و در واقع آفات روابط صحیح و انسانی هستند مانند حسادت و بدگوئی و غیبت و تهمت و بی حرمتی و انتقادهای غیرصحیح و حتی صحیح در انظار مردم و در جمع، بالحن خشن و آمرانه، تعصب در گفته خود داشتن و اصرار ورزیدن در این که همه به گفته ما گوش دهند و مطابق نظر ما عمل کنند فقط خود را باسواد و باعلم دانستن، پاره کردن نسخه همکار و خنده و تبسم مسخره آمیز هنگام خواندن نسخه همکار، خط زدن دستوراتی که یک همکار هنگام ویزیت برای یک بیمار داده است، گروهبندی و دسته بندی علیه یک همکار یا عده ای از همکاران علیه همکار نزد بیمار صحبت کردن، این صفات و اعمال بد نه تنها باعث بدبین نمودن مردم و کاستن اعتماد آنها نسبت به همکاران میشود، بلکه سبب نزول شخصیت تمام جامعه پزشکی خواهد شد. بحثهای شدید و تند در حضور بیماران نتیجه و اثر خوبی ندارد و باعث عدم اعتماد بیمار خواهد شد. چنانچه همکاری اشتباه کرده باید با کمال ادب و خوشروئی و حتی الامکان بطور خصوصی به او تذکر داده شود. باید در نظر داشت که اکثر افراد با هیچ قیمتی حاضر به شکست شخصیت خود نیستند.

یکی دیگر از مسائل مهمی که در روابط پزشکان باید مورد توجه قرار گیرد عبارت از حفظ حرمت بزرگترها است. بزرگترها و پیشکسوتان، پایه های اصلی جامعه هستند توجه و احترام به آنها باعث دلگرمی جوانها به آینده خواهد شد. بزرگان از نظر روانی نیازهائی دارند. از جمله بکار گرفتن آنها، مثلا مشورت نمودن با آنها که لازم است به این نیازها توجه نمود تا بدینوسیله آنها حس کنندکه هنوز وجود دارند و زنده هستند. پزشکی که مدتها در محلی مشغول کار می باشد و موقعیت و شخصیتی برای خود کسب کرده است نباید بوسیله همکاران جوان، مورد بی اعتنایی و بی حرمتی قرار گیرد. به فرض اینکه دانش و معلومات جوانها بیش از او باشد و از مسائل علمی روز بیشتراطلاع داشته باشند باز هم باید نسبت به همکار مسن تر از خود شرط ادب و احترام را نگاهدارند و عمل و یا صحبتی نکنند که باعث آزردگی خاطر همکارخودگردند. به هر حال افراد مسن هم دارای تجربیاتی هستند که می توان از توام نمودن آنها با تئوریهایی که جوانها بیشتر می دانند حداکثر استفاده را نمود. بعضی ازجوانها که بسیار خوب درس خوانده و مطالب را یاد گرفته اند، ممکن است دچار یک بیماری مهم و خطیرگردند و آن عبارت است از غرور علمی که در این زمینه دیگران را لایق و کاردان ندانسته و به آنها بی احترامی می کنند. از وظایف مهم مراکز آموزشی، برحذر داشتن جوانها از چنین صفت ناشایسته است .

در زمینه حفظ حرمت همکاران باید افراد بزرگتر هم توجه به وضع فکری و خصوصیات شخصیتی همکاران جوان داشته باشند اینها حساسند و به مناسبت جوانی دنبال نام و نشان بوده و نیاز به خودنمائی و مطرح بودن و تعریف دارند. باید به جوان ها احترام بگذاریم و پهلوی خود بنشانیم و اجازه دهیم صحبت کنند و اظهار نظر نمایند. اگر در جمعی صحبت می کنندبه فرض غلط بودن نباید صحبت آنها را قطع کرد و باید کاملا به حرف آنها گوش کرد و حرفی نزد و یا حرکتی نکرد که باعث خنده حضار شود و گوینده احساس شرمندگی و خجالت کند. اگر پزشک جوان بیماری را با خود آورده و یا با یکی از افراد فامیلش مراجعه کرده باید به او احترام بگذاریم و او را خوب تحویل بگیریم تا احساس خوبی در او پیدا شود و خاطره خوبی برای او ایجاد نماید و چه خوبست از آنها تعریف کنیم و محاسن آنها را به زبان آوریم. باید دانست که همه نیاز به تعریف و ستایش داریم. هیچکس، خواه بزرگ و خواه کوچک، نیست که از تقدیر و ستایش و تشویق، خوشنود نشود. آنچه مردم به آن احتیاج دارند این است که بامحبت به آنها نگاه کنیم و خوبیهای آنها را پیدا نموده و بزبان آوریم. اساتید، مخصوصا نسبت به همکاران جوان خود باید چنین توجهی را داشته باشند. در کنفرانس ها و در کلاسها اساتید و بزرگان باید به جوانها اجازه اظهار وجود و سخنرانی بدهند و از نظریات آنها جویا شوند و با این کار سبب بالابردن شخصیت جوانها و پرورش آنها گردند و در واقع آنها را آماده برای جایگزینی خود نمایند.

اگر بزرگان نسبت به جوانها احساس پدر نسبت به فرزند را داشته باشند، دارای محیط کار بسیار صمیمانه و سازنده خواهیم شد. با این رفتار پدرانه جوانها مشکلات خود را با بزرگترها در میان میگذارند و با کمک و راهنمائی آنها مشکلات حل خواهد شد و چه سعادتی بالاتر از این که قادر به حل و رفع مشکلات همکاران باشیم.

روابط اساتید در محیط های آموزشی بسیار مهم است. اساتید با روابط صحیح و انسانی میتوانند محیط آموزشی بسیار خوب و آموزنده ای بوجودآورند. جوانها از کلیه مسائلی که بین اساتید رد و بدل میشود الگو برمی دارند. بحث کردن اساتید با هم و گوش کردن و طرز پاسخ دادن و حتی حرکات و خنده آنها می تواند آموزش صحیح و یا غلط بدهد. در جلساتی که روابط صحیح بین اساتید نباشد اکثرا محیط آموزشی تبدیل به محیط خنده و مسخره و غیر آموزشی می شود. باید بیاموزیم که چطور حرفهای مخالف خود را تا آخر بشنویم و عصبی نشویم و به مخالف خود، بی احترامی نکنیم. ما وظیفه داریم گذشته از رشته تخصصی خود از نظراخلاق هم به همکاران جوان خود آموزش دهیم. حفظ شخصیت همکار و احترام گذاردن به آنها نه تنها در حضور آنها بلکه در غیاب آنها نیز لازم و واجب است. بدین جهت ما حق نداریم در غیاب یک همکار از او انتقاد و بدگوئی کنیم. این اعمال بویژه در نزد مردم اثرات بسیار بدی دارد که حاصل آن بدبینی و عدم اعتماد مردم به تمام پزشکان می باشد. در ضمن نباید اجازه دهیم دیگران و از جمله بیماران علیه پزشک و همکار نزد ما صحبت کنند. باید زمان و وقتی که در اختیار داریم صرف اعمال صحیح شود نه اینکه صرف تهمت و غیبت. افراد غیبت کننده و تهمت زننده شیاطینی هستند که مانند آفاتی حمله به مغز و فکر انسان میکنند اگر به فرض پزشکی در کارش اشتباه کرده است باید با سیاست خاصی و بطور سریع و کوتاه مسئله را تمام کنیم نه اینکه بیشتر دامن بزنیم و خود را مشتاق نشان دهیم که بیمار علیه همکار ما سخنرانی کند. و ما با حالتی موافق، گفته های او را تاییدکنیم.

چه بسا بیماریهائی که در شروع، نامشخص می باشند و هرکس در ابتدا ممکن است تشخیص ندهد. این موضوع را باید برای مردم توضیح داد. تاییدکردن گفته های بیمار و اطرافیان او علیه پزشک اولیه ممکن است بیمار را وادار به اعمال توهین آمیز و شکایت و حتی رفتارهای خطرناک نماید. در زمینه مشاوره های پزشکی نیز همکاران، بسیار باید مراقب باشند در حضور بیمار و اطرافیان او باهمکاران خود بحثهای تند و مجادله نکنند. اگر اشتباهی شده باید بطور خصوصی گفته شود در مشاوره ها باید با همفکری و تبادل نظر، حداکثر استفاده را به بیمار رساند نه اینکه مشاوره جنبه ظاهری و بیفایده و منحصرا حمایت بی مورد از همکار، باشد به جای انتقادهای بی موردوغیرسازنده و وقتگیر باید از تمام کارهایی که پزشک و مسئول اول برای بیمار انجام داده به نفع بیمار استفاده کرد. مثلا اگر دارویی تجویزشده که اگر اثر نکرده و یا تجویزش درست نبوده نباید گفت چرا این دارو داده شده و یا اینکه بیخودی تجویزشده است.

یکی دیگر از نکات و عوامل مهم در روابط همکاران پزشک، اطلاع یافتن از حال یکدیگر است. احوالپرسی و عیادت در هنگام بیماری و کمک های لازم در این زمینه، اطلاع از وضع داخلی و مادی همکاران (در سطح معقول و متعادل) و سعی در رفع گرفتاری های همکاران بویژه در هنگام غیبت آنها و یا خدای ناکرده در فقدان آنها باید به نیازهای مادی و معنوی زن و فرزاندان همکار پزشک بویژه اگر دانشگاهی باشد و در علوم پایه زحمت کشیده توجهی خاص مبذول شود یکی از اساتید دانشگاه که انفارکتوس کرده بود توانایی پرداخت وجه لازم برای آنژیوگرافی را در یک کشورخارجی نداشت. استاد دیگری که نیاز به عمل جراحی قلب داشت به علت نداشتن پول در یک بیمارستان خصوصی او را نپذیرفتند و در یکی از بیمارستانهای دانشگاهی تحت عمل جراحی قرارگرفت. استاد دیگری که دچار یک بیماری غیر قابل علاج شده در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود می گفت از زمانی که بیمار شده و در منزل بستری است هیچکدام از همکارانی که سالها با او حتی در یک بخش بوده اند به عیادت او نرفته اند. (عجب ما انسانها تنها هستیم در حالی که در اطراف ما خیلی ها وجود دارند) آیا تا این حد پول ارزش پیداکرده که همه چیز را پشت سر گذارده ایم و در کثافتها غوطه ور شده ایم و تا بدین حد تنها هستیم؟!. آیا کسبه ها و راننده تاکسی ها و مشاغل دیگر هم رابطه ای این چنین دارند؟ !!! ما طبقه تحصیلکرده و به اصطلاح روشنفکر و متخصص به کجا می رویم؟ زمانی که به دلیلی که اکثرا کم اهمیت است با هم اختلاف پیداکرده و باصطلاح قهر می‌کنیم چرا هیچکدام درصدد رفع آن برنمی آئیم و چرا عده ای باین وضع دامن می زنند، بجای این که با حسن نیت پامیان گذارده

و همکاران را آشتی دهند چه اشکالی دارد که خودمان پا جلوگذارده و همکارمان را در بغل بگیریم و ببوسیم و عذر بخواهیم، حتی اگر تقصیر با دیگریست. اگر در نظرداشته باشیم که معلوم نیست تا چند لحظه دیگر زنده باشیم باز هم همینطور در حال قهر و بدبینی و بدرفتاری باقی خواهیم ماند؟ بیایید قبل از آنکه به یاد هم بنشینیم در کنار و پهلوی هم و با دوستی و عشق بنشینیم. خوشبختانه بعضی از پزشکان، روابط بسیار دوستانه و نزدیکی با هم پیدا می کنند و معاشرت‌های خانوادگی دارندکه چنانچه صحیح و سالم باشد و با فکر و زیربنای مادی نباشد بسیار خوبست. متاسفانه در بعضی موارد این روابط، زیربنای مادی پیدا می‌کند که ممکن است سبب شود انسان را از مسیرصحیح و اخلاق حسنه پزشکی خارج نماید. در همین زمینه باید توجه داشت که در معرفی بیمار به پزشک دیگر، تعصب به خرج ندهیم و بیمار را مجبور نکنیم که حتما به فلان پزشک که مورد نظر و دوست ما است مراجعه نماید. در معرفی بیمار به پزشک دیگر در درجه اول باید بیمار را آزاد گذارد و چنانچه بیمار از پزشک خود چنین درخواستی را بنماید پزشک باید یک یا چند متخصص واقعا ذیصلاح رامعرفی نماید. درهمین زمینه است فرستادن بیمار به آزمایشگاه و بخشهای رادیوگرافی و سونوگرافی وغیره در این موارد در زمینه روابط غیر اخلاقی ممکن است اعمال ناشایسته ای انجام شود.

در مورد رابطه پزشکان با داروسازان باید دانست که پزشکان داروساز، نقش مهمی در اعتماد بیماران به پزشک معالج دارند که این موضوع به میزان زیادی به طب سنتی ما مربوط است به این معنی که در گذشته افرادی که نقش پزشک را داشتند دارو هم می دادند و مورد مشاوره بیماران حتی در زمینه های غیرپزشکی قرار می گرفتند. هنوز هم در بعضی موارد، ملاحظه می شود که بیمار در ابتدای بیماری خود به داروخانه مراجعه می کند. چنانچه دکتر داروساز نسبت به پزشک و نسخه او نظر منفی داشته باشد به سهولت می تواند بیمار را منصرف کند. بعضی از بیماران از دکتر داروساز و حتی از افرادی که در داروخانه کار میکنند آدرس دکتر خوب و وارد را می گیرند.

داروسازان گاهی اشتباهات موجود در نسخه پزشکان را به طریق بسیار مودبانه و منطقی برطرف می کنند و با این عمل صحیح خود ایجاد رابطه انسانی بین خود و طبیب می نمایند. متاسفانه در بعضی موارد دکتر داروساز و حتی کمک داروساز، مسئله را بزرگ کرده و در حضور بیمار و اطرافیان با صدای بلند پزشک مورد نظر را مسخره کرده و تلفنی بالحن بدی با او تماس می گیرد. حاصل این نوع برخوردها از بین رفتن اعتماد بیمار به پزشک معالج و مهمتر از همه ایجاد عدم اعتماد و بدبینی به کل جامعه پزشکی و داروسازان است زیرا بعضی از مردم عادت دارندکه از کاهی کوهی بسازند، بدین معنی که اشکالات جزئی و معدود را عمومیت و کلیت می دهند. پزشکان در مواجهه با چنین ایراداتی بویژه چنانچه دارویی را اشتباه نوشته باشند نباید ناراحت شوند و اعتراض کنند بلکه باید از آنکه متوجه اشتباه شده تشکرنمایند و خوشحال شوندکه مثلا داروی اشتباه به بیمار نداده اند.

به امید روزی که همه ما پزشکان، منیّت و خودخواهی و تکبّر را کنار بگذاریم و باهم مانند پدر و مادر و خواهر و برادر باشیم و در حکم واحد برای کمک به بیماران نیازمند تلاش کنیم.

روح بلندشان با اولیای الهی محشور باشد.

متن سخنرانی استاد فقید را از سایت بخصوصی دریافت نکرده‌ام بلکه این مطالب، دقیقا همان متنی است که سال‌ها قبل به ضمیمه بانک اطلاعاتی دیوان پروین اعتصامی و کنگره اخلاق پزشکی، رایانه‌ای کرده و به عنوان یکی از بانک‌های اطلاعاتی محیط DOS که در آن روزها به جای Windows فعلی استفاده می‌شد ضمن تعبیه در سایت HBI از طریق دیسکت، برای تمام دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور، ارسال کردیم.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon