پیشکسوت نی: «اخلاق» مهمترین مولفه موسیقیدانان نسل ما بود
حسن ناهید گفت: همه استادان گذشته که در برههای از زمان به ما درس موسیقی دادند و خودشان نام درخشانی بر تارک موسیقی معاصر باقی گذاشتهاند به اخلاق پایبند بودهاند و توصیه جدیشان به هنرمندان جوان، اخلاقمداری بود.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، حسن ناهید هنرمندی نامآشنا برای دوستداران موسیقی اصیل ایرانی است. او یکی از هنرمندان پیشکسوت در این عرصه است. ناهید در سال 1322 به دنیا آمد و در دوره نوجوانی به شکل جدی به عرصه موسیقی قدم گذاشت و براساس گرایش شخصیاش نسبت به ساز نی، فعالیت در این حوزه را شروع کرد. او تا امروز نیم قرن فعالیت مستمر در این زمینه داشته و علاوهبرآن درکنار فعالیتهای عملی به آموزش و تدریس نیز پرداخته و تا امروز هم بهرغم بیماری و مشکلات جسمانی که به دلیل کهولت سن برایش به وجود آمده، دست از آموزش نسل جوانی که تمایل دارند این ساز را یاد بگیرند برنداشته است. در روزهایی که این هنرمند پیشکسوت به لحاظ بیماری و ناتوانی از شرایط مناسبی برخوردار نبود، مجالی فراهم شد تا به گفتوگو با او درباره شرایط فعلی موسیقی بپردازیم، هرچند در میانه بحث، صحبت به دیگر مسائل دراین حوزه نیز کشیده شد.
در سالهای اخیر برخی از هنرمندان به این مساله اشاره میکنند که از سازهای اصیل ایرانی مثل سنتور، قانون و... بیشتر در ارکسترها استفاده میشود که مایه خوشحالی است. در این زمینه جایگاه ساز نی در ارکسترها و اساسا گروههای موسیقی به چه شکل است؟
پاسخ دادن به این سوال نیازمند پیشینهای است که باید دربارهاش صحبت کنم، خاطرم هست در سال 1339 که به شکل جدی به عرصه موسیقی وارد شدم، فقط یک نوازنده نی در سراسر ایران فعالیت میکرد؛ آن هم زندهیاد استاد حسن کسایی بود. وقتی در دهه 30 به رادیو رفتم با استاد حسین دهلوی آشنا شدم. زمانی که متوجه شد به نواختن ساز نی میپردازم، مرا به هنرستان موسیقی که خود در آن زمان مدیریت آن را به عهده داشت دعوت کرد و از من خواست نت یاد بگیرم. به هرحال با گذشت زمان توانستم علاوهبر مبانی که باید در زمینه نی میآموختم، به آموزش در هنرستان موسیقی هم بپردازم. در آن زمان، یکی دو نفر بودند که در هنرستان تمایل به نواختن این ساز داشتند ولی هرچه زمان گذشت تعداد هنرجویان دراین زمینه افزایش یافت. طبعا تا امروز این تعداد سالانه به شکل قابلملاحظهای افزایش یافته و میبینیم هر سال در بین فارغالتحصیلان رشته موسیقی، چند نوازنده نی هم به چشم میخورند.
چرا اغلب هنرمندانی که در حیطه ساز نی در گذشته فعالیت میکردهاند متعلق به شهر اصفهان بودهاند؟
برای خود من هم همیشه این سوال مطرح بوده است. شاید به این خاطر که به هرحال استادان اولیه این ساز، هنرمندان بزرگی چون نایباسدا...، مهدی نوایی و... بودند و از همه مهمتر، حسن کسایی که به معنی واقعی سرآمد تمام هنرمندان نی نواز در ایران به شمار میرفته و میرود.
در دههای که شما فعالیت در حوزه نی را شروع کردید ارکسترهایی در رادیو و تلویزیون پا گرفته بودند که به جذب هنرمند میپرداختند. اگر ممکن است درباره این ارکسترها و چگونگی ورودتان به آنها توضیح بدهید؟
در اوایل دهه 40، استاد حسین دهلوی از من خواست به تالار فارابی بروم و به ارکستر بزرگی که متشکل از 35 هنرمند برجسته بود بپیوندم. طبعا از چنین دعوتی خوشحال شدم، ضمن اینکه در آن زمان هنوز هنرمند جا افتادهای نشده بودم و سن کمی داشتم ولی با این حال، شرایطی فراهم شده بود تا در کنار هنرمندانی که به قولی در این مسیر استخوان خرد کرده بودند به اجرای برنامه بپردازم. در ارکستری که در تالار فارابی شکل گرفته بود، هنرمندانی چون هوشنگ ظریف، استاد حیدری و... فعالیت میکردند و رهبر ارکستر هم در آن زمان نصرتا... گلپایگانی بود. در بدو ورودم به ارکستر، نتی مقابلم گذاشتند و برای محک زدن نوازندگیام، از من خواستند آن نت را بزنم. وقتی نت را درست نواختم تعجب کردند؛ چراکه همانطور که پیشتر اشاره کردم، تا آن زمان به آن شکلی که باید نوازنده نی و اساسا ساز نی در ارکستر باب نبود و اصلا این ساز به ارکسترها به شکل جدی درکنار سازهای دیگر راه نیافته بود. فقط یک نوازنده چیرهدست در آن زمان وجود داشت که استاد کسایی بود؛ ولی در اصفهان زندگی میکرد و از پایتخت دور بود. خلاصه بعد از محک زدن، به عنوان سولیست در آن ارکستر و در کنار دیگر هنرمندان شروع به کار کردم.
همزمان با فعالیت در ارکستر تالار فارابی، پیشنهاد دیگری به من شد که در برنامهای با عنوان «کانال سه» که تازه در تلویزیون با محور موسیقی راهاندازی شده بود و هفتهای یک شب، ارکسترهای موجود در آن زمان در این برنامه، به اجرا میپرداختند هم فعالیت کنم. حضور من بهعنوان نوازنده نی در ارکسترهایی که در آن زمان شکل گرفته بودند، باعث شد هم نوازندگان و هم مخاطبانی که به تماشا و شنیدن برنامههای این ارکسترها از رادیو و تلویزیون میپرداختند با ساز نی بیشتر آشنا شوند. در همان سالها، در اداره هنرهای زیبا، ارکستری به رهبری نصرتا... گلپایگانی راهاندازی شد ولی متاسفانه عمر همکاری من با ایشان در این ارکستر کم بود، چراکه او بعد از مدتی به دلیل ابتلا به گواتر درگذشت.
چطور با استاد روحا... خالقی آشنا شدید؟
وقتی نصرتا... گلپایگانی درگذشت و فعالیت در ارکستر اداره هنرهای زیبا ناتمام ماند، مهدی مفتاح که از هنرمندان خوشذوق این عرصه بود مرا به ارکستری در رادیو معرفی کرد. نام این ارکستر «درویش»بود. آنجا با استاد خالقی آشنا شدم. آن زمان رسم براین بود که شورای رادیو مشتمل بر هنرمندانی چون او از تازهواردها امتحان میگرفتند، وقتی در آن شورا از من امتحان گرفتند، در حضور هنرمندانی چون همایون شهرداد، روحا... خالقی، علی تجویدی، بدیعزاده و... به نواختن ساز پرداختم و در امتحان آن شورا هم پذیرفته شدم. بهخصوص اینکه در آن زمان با وجود سن کمی که داشتم، توانستم به انگشتگذاری درست روی ساز نی بپردازم و همین مساله استادانی چون خالقی را متعجب کرد و مرا مورد تحسین قرار داد. به این شکل که در آن زمان، دستمزد هر نوازنده دررادیو، جلسهای 70 تومان بود ولی استاد خالقی وقتی دید من به نوآوری دراین ساز پرداختهام، دستمزد مرا جلسهای 100 تومان مقرر کرد، یعنی در ماه 1000 تومان که آن زمان کلی پول بود و من واقعا نمیدانستم با این همه پول چهکار باید بکنم. چون جوانی بودم که از شهرستان آمده بودم و هنوز تشکیل خانواده هم نداده بودم، بنابراین نیمی از این پول را برای خانوادهام میفرستادم و باقیاش را واقعا نمیدانستم باید چطور صرف کنم. علاوهبر این، از اداره هنرهای زیبا هم حقوق میگرفتم. خلاصه شرایطم به لحاظ فعالیت در ارکسترها و اوضاع مالی مطلوب شده بود.
ظاهرا همزمان با فعالیت در ارکستر «درویش» در همان سالها جذب ارکستر رودکی هم شدید؟
درست است، ابراهیم منصوری رهبری این ارکستر را به عهده داشت و هنرمندانی چون احمد عبادی، حبیبا... بدیعزاده، اکبر محسنی و... هم بهعنوان نوازنده دراین ارکستر فعالیت میکردند. جالب است بدانید درکنار این ارکستر باز هم پیشنهادی برای حضور در ارکستری به نام «شاعران قصه میگویند» شد. این ارکستر هم به رهبری همایون خرم راهاندازی شده و توانسته بود در آن زمان طیف گستردهای از علاقهمندان را به خود جذب کند. زندهیاد خرم علاوهبر این ارکستر، بعدها یک برنامه تلویزیونی درست کرد به نام «اف ام»
که از من هم دعوت کرد در آن ارکستر فعالیت کنم. بعد از آن باز هم در ارکستری که الان نام آن در خاطرم نیست به رهبری اسدا... ملک همکاری کردم. یا همینطور گروههای موسیقی که به دست هنرمندان بزرگی چون مرتضیخان حنانه، فرهنگ شریف، اکبر محسنی و... شکل گرفته بود بهعنوان نوازنده نی حضور زیادی داشتم.
خودتان اگر بخواهید به نقطه عطف فعالیتتان در موسیقی اشاره کنید از کدام دوران نام میبرید؟
بهطور کلی فعالیت در دهه 30 و 40 نه از دیدگاه من که به زعم بسیاری از هنرمندان، دوران طلایی موسیقی قلمداد میشود. درست است که در آن زمان من با ارکسترهای زیادی همکاری داشتم، اما در همان سالها، فرامرز پایور هنرمندی بود که تحصیلکرده درس موسیقی از خارج بود و تازه به ایران بازگشته بود و میخواست کارهای جدیدی انجام بدهد. همیشه گفتهام یکی از بزرگترین اتفاقات زندگی من، روبهرو شدن با زندهیاد پایور و بعد از آن فعالیتهای مستمر و طولانی تا سالها بود.
ممکن است یکی از دلایل اینکه شرایط موسیقی در دهههای30 و 40 درخشان بود به این خاطر بود که همان تعداد رسانههایی که مثل رادیو و بعدها تلویزیون شکل گرفته بودند به اجرای برنامههایی ازاین دست بهای زیادی میدادند؟
حتما همینطور است، به هر حال هنرمند به تنهایی نمیتواند گوشه استودیو یا منزل خود بنشیند و قطعهای را بزند. طبعا باید شرایطی فراهم شود تا آثار هنرمندان در معرض ظهور و بروز جامعه قرار بگیرد و در آن زمان چندان که اشاره کردید این مساله به لطف توجه و حمایت رادیو و تلویزیون توانست فراهم شود. بهطوری که در آن سالها من علاوهبر فعالیتهای جانبی که در گروههای موسیقی انجام میدادم، در 13 ارکستر هم بهعنوان نوازنده فعالیت داشتم و از رهگذر فعالیت در این ارکسترها و کنسرتهایی که ترتیب داده میشد در مهمترین فستیوالهای جهان به اجرای برنامه میپرداختیم.
اگر اشتباه نکنم آموزش موسیقی و بهطور مشخص ساز نی را از همان سالها شروع کردید؟
همینطور است. کم کم که بسترهای لازم برای شناخت ساز نی درجامعه فراهم شد و ضرورت آموزش و انتقال آموزههای این عرصه هم به وجود آمد، شروع کردم به تدریس نی برای هنرجویان جوانی که نسبت به فراگیری این ساز مشتاق بودند. در کنار آن آموزشگاههای موسیقی یکی بعد از دیگری تاسیس شدند و هنرمندانی که از فعالیت مستمر من در این عرصه مطلع بودند مثل کامبیز روشنروان، هوشنگ ظریف، سالار عقیلی، محمد آذری و... از من خواستند بهعنوان مدرس در آموزشگاه هایشان به تدریس بپردازم. این رویه تا امروز هم ادامه دارد و هنوز هم بعد از گذشت نیم قرن مشغول تدریس و آموزش هستم و شاگردان زیادی هم دراین مسیر تربیت کردهام، منتها در سالهای اخیر به دلیل بیماریای که برایم پیش آمده، به توصیه پزشکان به ناچار از فعالیتهایم کاستهام.
بهطور کلی امروز فعالیت نوازندگان نی را چطور میبینید؟
خیلی خوب. میتوان گفت نیروی انسانی متخصص و جوانی دراین زمینه از دهه 40 تا امروز شکل گرفته و ظرفیت گستردهای از هنرمندان نینواز را در عرصه موسیقی معاصر به وجود آورده است. همانطور که گفتم در سالهای پیش، فقط حسن کسایی و بعد از ایشان من و چند سال بعد از من محمد موسوی بهعنوان نوازنده نی شناخته میشدیم ولی امروز این تعداد بسیار افزایش یافته و طبعا بر تعداد نوازندگان نی اضافه شده است.
گرایش جوانان به نی در شرایط فعلی که اغلب جوانان دوست دارند به سمت فراگیری سازهایی چون جاز، کیبورد، گیتار و... بروند، چطور است؟
خوشبختانه در سالهای اخیر شاهد این مساله بودهایم که هنرجویان این ساز فقط به آموزشگاههای موسیقی محدود نشدهاند، بهطوری که در سالهای اخیر که در دانشگاه هنر تدریس میکردم، دانشجویانی دراین رشته داشتهام که تا مقطع کارشناسیارشد هم این وادی را ادامه دادهاند و پایاننامههای جامع و کیفی هم از این رهگذر ارائه کردهاند. یکی از آنها شیدا قاضی است که توانسته علاوهبر فعالیتهای علمی و کارشناسی شده در زمینه نی به فعالیت عملی مطلوب هم بپردازد. یا همینطور شاهو عندلیبی، محسن روستا و محسن بیگلری که از شاگردان من بودهاند و امروز هرکدام تبدیل به هنرمندان مسلطی دراین حیطه شدهاند و خود به تربیت شاگردانی در این مسیر میپردازند. به خصوص اینکه امروز دیگر دندان سالمی هم ندارم ولی خوشحالم که تعداد زیادی نوازنده در زمینه نی تربیت کردهام که میتوانند این راه را ادامه بدهند و به قول معروف، صدای شیشهای از نی دربیاورند.
شما در این گفتوگو به همکاری با هنرمندان سرشناس بسیاری اشاره کردهاید، از جمله روحا... خالقی، ابوالحسن صبا، علی تجویدی و... فارغ از چیرهدستی هرکدام از آنها در موسیقی، اگر بخواهید به پررنگترین مولفه استادان نسل گذشته موسیقی اشاره کنید چه میگویید؟
اخلاق. همه استادان گذشته که در برههای از زمان به ما درس موسیقی دادند و خودشان نام درخشانی بر تارک موسیقی معاصر باقی گذاشتهاند به اخلاق پایبند بودهاند و توصیه جدیشان به هنرمندان جوان، اخلاقمداری بود. خاطرم هست زندهیاد حسین تهرانی همیشه دراین ارتباط میگفت، 99درصد اخلاق مطرح است و یک درصد هنر. این بارزترین مولفه هنرمندان آن زمان بود. به نظرم اگر آنها توانستهاند هنوز که هنوز است بعد از گذشت سالها در این وادی ماندگار شوند، به خاطر حفظ همین ویژگی بوده است. حالا که بحث به اخلاق کشیده شد میخواهم در این مقال از دو هنرمند که سالها در کنار آنها به فعالیت حرفهای پرداختهام و از اخلاقمداریشان درسها آموختهام یاد کنم. یکی از آنها زندهیاد فرامرز پایور بود و دیگری عبدالوهاب شهیدی. بهخصوص عبدالوهاب شهیدی که نیم قرن است با او دوستی و همکاری دارم و در نظرم یکی از هنرمندان شریف و با اخلاق است. البته همانطور که اشاره کردم تمام هنرمندان آن دوره از این ویژگی برخوردار بودهاند ولی از آنجایی که من بیش از سایرین با این دو هنرمند سالها کار کردهام خواستم دراین گفتوگو نامی هم از آنها برده شود.
برخی به این مساله اشاره میکنند که ساز نی به دلیل مولفههایی که دارد سازی غمناک و صدایی که از این ساز میآید سوزناک است، به نظر شما تلقیهای نادرست برخی نسبت به این ساز باعث کمرنگ شدن گرایش جوانان به نی نمیشود؟
اینکه برخی معتقدند نی غمناک است، به ساز مربوط نمیشود، لابد نوازندهاش غمگین مینوازد (با خنده) وگرنه خاطرم هست در سالهای گذشته، قطعات شادی را که استاد پایور ساخته بود در حوزه ساز نی نواختهایم. میخواهم بگویم این مساله بستگی زیادی به نوع قطعهای دارد که هنرمند برای نواختن انتخاب میکند. ولی در مجموع گرایش جوانان نسبت به نی روزبهروز درحال افزایش است. حتی در سالهای گذشته، کمتر میدیدیم نوازنده زن دراین عرصه فعالیت کند ولی امروز به جرات میتوان گفت نیمی از هنرمندانی که در حیطه نی فعالند زنان هستند و این مساله اتفاق خوشایندی است. من هم بهعنوان نوازنده و مدرس این رشته دراین نیم قرن فعالیت، هرآنچه از دستم برآمده انجام دادهام.
شما در میانه گفتوگو به این مساله اشاره کردهاید که در دهههای گذشته با انگشتگذاری روی ساز نی به نوعی به نوآوری دراین عرصه پرداختهاید، با این حال فکر میکنید امروز در شرایط فعلی چقدر میتوان به حرکتهای نو دراین زمینه پرداخت؟
نی اساسا سازی است که از نظر ساختمانی ساده است؛ یک لوله با 6 سوراخ. ولی آنچه مسلم است اینکه کدام هنرمند میتواند به نواختن این ساز بپردازد که از آن به قول معروف صدای خوش استخراج کند. درباره نوآوری هم که اشاره کردید باید بگویم این مساله در هر دورهای صورت نمیگیرد و طبعا بدعت و حرکت نو انجام دادن در یک شاخه هنری، نیازمند گذشت زمان و شرایط روزگار است. امیدوارم با حضور جوانانی که دراین عرصه فعالیت میکنند بستر مناسبی برای این حرکتها در نی به وجود بیاید.
در همان تعداد محدود ارکستری که در حال حاضر وجود دارند، شرایط نوازندگان نی از این منظر چطور است؟
به هر حال بنا به ضرورت و شرایطی که در هرکدام از ارکسترهای فعلی حاکم است، میتوانند از قابلیت گسترده این ساز هم در کنار دیگر سازها بهره بگیرند.
درباره خود شما چطور؟
در سالهای اخیر با هنرمندان خوبی چون فرهاد فخرالدینی کار کردهام که شاخصترین آنها سریال «امام علی» (ع) بود یا همینطور در سریال «روزی روزگاری» به کارگردانی امرا... احمدجو، نوازنده نی بودم، یا در اثر «سیمرغ» ساخته لوریس چکناواریان با او همکاری داشتم.
در ارکسترها این شرایط به چه شکل است؟
با ارکستر ملی در سالهای گذشته همکاریهایی داشتم که آن زمان فرهاد فخرالدینی رهبری ارکستر را عهدهدار بود. ولی در مجموع آنچه شما در سوال اشاره کردید درست است، چراکه فقط داشتن ظرفیت گسترده در یک شاخه هنری کافی نیست؛ بلکه باید شرایطی فراهم شود تا از پتانسیل جوانیای که دارند در این عرصه استفاده شود تا بتوان از آنها در ارکسترها و گروههای موسیقی بهره بیشتری گرفت.
نکتهای که همیشه برای من درباره شما جالب توجه بوده این است که شما در ابتدای ورود به عرصه موسیقی، نهتنها نت نمیدانستید و از دانستن ردیف بیاطلاع بودید بلکه موسیقی را به شکل گوشی (براساس آنچه از رادیو یا صفحات گرام میشنیدید)میزدید. خاطرم هست در سالهای گذشته که با هنرمندان چیرهدست دیگری چون منصور نریمان و... گفتوگو میکردم آنها هم به این مساله اشاره میکردند و میگفتند آغاز فعالیتشان به این شکل بوده و بعدها به فراگیری نت پرداختهاند؟
درست است. درباره خودم میتوانم بگویم در نوجوانی موسیقی و اساسا ساز نی را به شکل گوشی میزدم. بعد با هنرمندی چون مهدی کمالیان آشنا شدم و به دنبال این آشنایی، او مرا با استادان دیگری چون نورعلی خان برومند، علی اصغر بهاری و... . آشنا کرد و توانستم به فراگیری نت بپردازم. ولی آنچه در سوال شما به آن اشاره کردید درست است. من تا چندین سال، بهخصوص زمانی که در زادگاهم بودم، به خاطر نبود امکانات نت نمیدانستم و براساس آنچه میشنیدم، ساز میزدم.
از این حرفها که بگذریم. روزگار شما بعد از نیم قرن خدمات ارزنده در عرصه موسیقی چگونه میگذرد؟
خدا را شکر میکنم و ناراضی نیستم. در سالهای اخیر به عضویت موسسه هنرمندان پیشکسوت درآمدهام که سرپرستی آن را عباس عظیمی به عهده دارد. او انسان بسیار زحمتکش و شریفی است و توانسته برای هنرمندان این عرصه که بالای 60 سال دارند قدمهای مثبتی بردارد. ماهی 180 هزار تومان از این موسسه به هنرمندان پیشکسوت تعلق میگیرد. درعین حال کارمند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم هستم و بیمهای هم از این رهگذر دارم. بهطور کلی هیچگاه در زندگیام ناراضی نبودهام و به نوعی زندگی را گذراندهام. همچنین در سالهای اخیر، مدرک درجه یک هنری از وزارت ارشاد هم دریافت کردهام. البته فقط یک نشان است و کارکرد دیگری برایم نداشته است.
چقدر آثار هنرمندان امروز را دنبال میکنید؟
بیشتر در سیر آثار گذشتگان هستم و در خلوت خود آثاری از هنرمندانی نظیر مرتضی محجوبی، همایون خرم و... را گوش میکنم، چون معتقدم اگر این هنرمندان در آن دههها به ساخت چنین آثار سترگ و ارزشمندی نمیپرداختند، پایههای موسیقی جدی، بعدها شکل نمیگرفت، به همین خاطر احساس میکنم ما از این منظر مرهون تلاشهای آنها هستیم.
از آثار هنرمندان امروز چطور؟
گوش میدهم، ولی واقعیت این است که اثری که مرا جلب کند نیست.
وضعیت آموزش در آموزشگاههای موسیقی را در شرایط فعلی چطور ارزیابی میکنید؟
خوشبختانه در سالهای اخیر، تعداد آموزشگاههای موسیقی زیاد شده و به تبع آن شاهد گرایش خانوادهها هم هستیم که تمایل دارند فرزندانشان را به کلاس موسیقی بفرستند. گذشته از اینها در سالهای اخیر میبینیم چقدر بر تعداد نوازندگان سازهایی چون تار و سهتار و دف افزوده شده است. من همه این مسائل را به فال نیک میگیرم و امیدوارم به روشنایی مضاعف چشمانداز موسیقی معاصر ما بینجامد.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/