پشت پرده ارتباط اسرائیل با کشورهای عربی
پس از اینکه «پیمان اسلو» میان یاسر عرفات رئیس تشکیلات خودگردان و «اسحاق رابین» رئیسجمهور رژیم صهیونیستی در دهه ۹۰، امضا و وارد مرحله اجرا شد، دولت «بیل کلینتون» رئیسجمهور اسبق آمریکا، پروژه آمریکایی- اسرائیلی را برای ایجاد «خاورمیانهای جدید» در منطقه آغاز کرد.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، پس از اینکه «پیمان اسلو» میان یاسر عرفات رئیس تشکیلات خودگردان و «اسحاق رابین» رئیسجمهور رژیم صهیونیستی در دهه 90، امضا و وارد مرحله اجرا شد، دولت «بیل کلینتون» رئیسجمهور اسبق آمریکا، پروژه آمریکایی- اسرائیلی را برای ایجاد «خاورمیانهای جدید» در منطقه آغاز کرد. نخستین گام برای اجرایی کردن این پروژه، برگزاری کنفرانسی با عنوان «مجمع جهانی اقتصاد در خاورمیانه و شمال آفریقا» بود. نخستین دوره این کنفرانس اواخر نوامبر سال 1994 در مراکش برگزار شد.
کنفرانس کازابلانکا
کنفرانس کازابلانکا به این منظور برگزار شد که به صورت رسمی «همپوشانی» سیاسی – اقتصادی میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی را اعلام کند. تمام طرحهای پیشنهادی مربوط به روابط عربی-اسرائیلی در این سلسله کنفرانسها، بهویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس و اسرائیل بر ضرورت ارتباط راهبردی با شبکه ارتباطی در تمام زمینههای اقتصادی تاکید دارد که هدف از آن ایجاد یک اقتصاد و سیاست مشترک با اسرائیل است.
رقابت اعراب برای بستن قرارداد با اسرائیل
با اینکه این نشست در تقسیم کشورهای عربی موفقیتی کسب نکرد ولی اعراب برای بستن قرارداد «معاملات صلح» با رژیم صهیونیستی با یکدیگر رقابت میکردند. بنابراین پس از آنکه شورای همکاری عربی (مجلس التعاون العربی)، بعد از تجاوز عراق به کویت در آگوست 1990 منحل شد، نوبت فروپاشی شورای همکاری خلیج فارس رسید. قرار گرفتن نیمی از کشورهای عضو این شورا در مقابل قطر مقدمات گسترش روابط میان امارات، عربستان و بحرین با رژیم صهیونیستی را مهیا میکرد.
ایجاد ارتباط رسمی با کشورهای عربی
با وجود اینکه 20 سال از توقف کنفرانسهای مربوط به عادیسازی روابط میان کشورهای عربی و اسرائیل در حوزه روابط آشکار اقتصادی میگذرد، رویای اسرائیلی برای ایجاد ارتباط علنی و روابط رسمی اقتصادی و سیاسی با کشورهای عربی ادامه داشت. این رویا از طریق هجوم و حمله بر عربها امکانپذیر است و این تفکر از دوره «تئودور هرتصل» که در اواخر قرن نوزدهم ایده تاسیس کشورهای مشترکالمنافع عربی-یهودی را مطرح کرد، نشات میگیرد. تا اینکه دهه 90 همراه با تحولات و تغییرات سیاسی و منطقهای و بینالمللی ایالات متحده بهعنوان یک کشور با قدرت نظامی منحصربهفرد به سمت منطقه روانه شد تا طرح سنتی اسرائیل را مبنیبر ایجاد بازار منطقه خاورمیانه به منطقه تحمیل کند.
وابستگی اقتصادی فلسطین به اسرائیل
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، پیمان «اسلو»، اقتصاد فلسطین را بهطور گسترده و محکمی به اسرائیل وابسته کرده است و نتیجه این پیمان این بود که رژیم صهیونیستی روابط تجاری با اردن و دیگر کشورهای عربی را قطع میکند و امید فلسطینیان را در ایجاد هماهنگی اقتصادی در آینده با بازارهای عربی و توسعه اقتصادی متعادل در گروه کشورهای جهان کاهش میدهد.
این در حالی است که قراردادهای اقتصادی از جمله قراداد پاریس که از حمایت کشورهای غربی بهویژه موسسههای بینالمللی مانند صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی برخوردار است به رژیم صهیونیستی اجازه میدهد قوانینی را تنظیم کند که از اقتصاد وابسته فلسطین برای نفوذ در بازارهای عربی استفاده کند.
مشکلات خطرناک قراردادهای عرب و اسرائیل
ولی تمام اینها وجود مشکلات خطرناک در ساختار این قراردادهای اسرائیلی با رهبران سازمان آزادیبخش فلسطین و قدرتش در راما... و با کشور اردن را رد نمیکند. در عین حال به رژیم صهیونیستی این قدرت را میدهد که بر چارچوب سازمانی اقتصادهای عربی تاثیر بگذارد و به اعراب اجازه ارائه هیچگونه نقطه نظر در امور اقتصادی اسرائیل را ندهد. در واقع توافقنامههای اسرائیلی با حکومت راما... چیزی برای فلسطین در پی ندارد، جز اینکه اقتصاد این کشور را به اقتصادی وابسته تبدیل کند. «محمود عباس» و معاونان او به جای ارائه شرایط مقابله با رژیم صهیونیستی و پروژههای آن، به ترویج پروژه سیاسی- اقتصادی اسرائیلی میپردازند و روند عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را با دعوت مقامات و شخصیتهای شاخص کشورهای عربی برای بازدید از کرانه باختری اشغالی از جمله قدس آسان میکند.
اقتصاد صلح با چشمانداز آمریکایی- اسرائیلی
اقتصاد سیاسی بهمنظور «صلح» بر اساس چشمانداز آمریکایی- اسرائیلی در واقع برای تحقق هدف مورد نظر این کشورها از نظر اقتصادی و سیاسی در سطح جهانی است که ویژگی آن لیبرالیسم، رقابت در بازار، اقتصاد آزاد و تسلط بر موسسههای اقتصادی بزرگ است. رژیم صهیونیستی تلاش میکند اقتصاد عربی را همواره به اقتصاد حمایت شده از سوی آمریکا و اروپای خود، وابسته نگه دارد، به صورتی که اقتصاد کشورهای عرب وابسته به اقتصاد اسرائیل شود و این امر اصل پروژه همپوشانی سیاسی و اقتصادی اسرائیل است.
ریشه تعاملات عرب با اسرائیل
در واقع آنچه امروز شاهد آن هستیم، آشکار شدن تعاملات اسرائیل با برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس است و در واقع ریشه در مسالهای دارد که به آن اشاره شد. سیاستی که اسرائیلیها سالهاست آن را دنبال میکنند و اعتقاد داشتند که اگر بتوانند اقتصاد خود را به نحوی به اقتصاد اعراب گره بزنند عملا در میان رهبران این کشورها مشروعیتسازی کردهاند.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/