کارگردان موسیقی - نمایش «درای کانتی»: تنها باید از خودمان شروع کنیم
امیر پشلنگ درباره نمایش «درای کانتی» میگوید «با کنار گذاشتن قضاوت بیجا و تصحیح تفکرمان میتوانیم راه خود را پیدا کنیم، تنها باید از خودمان شروع کنیم.»
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، در حالی که جشنواره تئاتر شهر در سالنهای دولتی تهران در حال برگزاری است، در برخی سالنهای تهران جریان تئاتر به عنوان بخشی از رویه ثابت تماشاخانههای خصوصی در حال پیگیری است.
نمایش «درای کانتی» به کارگردانی امیر پشلنگ در تماشاخانه کنش معاصر در حال اجراست. «درای کانتی» روایتگر داستان کافه بار آرگوس واقع در دیترویت ایالات متحده آمریکا، در دوران ممنوعیت الکل میباشد. این کافه بار از معدود کافه بارهای دیترویت است که به علت پرداخت رشوه به پلیس و کلیسا، مجاز به سرو و فروش الکل میباشد. در این زمان، دمیان پسر آرگوس پس از 10 سال دوری و بیخبری به شهر خود بازمیگردد و به کابوس پدر پایان میدهد اما حضور او ...
این مصاحبه گفتگویی با کارگردان نمایشی است که تا پنجم بهمن نمایشش روی صحنه باقی میماند.
***
چه شد که به سراغ چنین متنی رفتید؟
پشلنگ: من پیشتر طرحی را تحت عنوان «آرگوس» که در واقع نام کاراکتر پدر در «درای کانتی» است، نوشته بودم که بعدها تبدیل شد به «درای کانتی».من از آقای باقر سروش کمک گرفتم تا این متن را دراماتورژی کند. ایشان طی مشورتی که با هم کردیم تصمیم گرفتند تا کلیت داستان را تا حدودی زیادی تغیر دهند؛ اما دوره ممنوعیت الکل در آمریکا و کافه آرگوس و بسیاری از شاکله کلی کار به همان شکل اولیه است. علیرغم اینکه من متن نمایش «قشاع» را هم به همراه دوستم نوشته بودم؛ اما در واقع کار اصلی بنده نویسندگی نیست و این نمایش به وجود یک نویسنده مانند آقای سروش احتیاج داشت تا متن را محکمتر کند و به آن شکل دهد.
البته ممنوعیت الکل در نمایش شما تنها یک دورهای است که داستان در آن میگذرد. سوال اینجا است که پیام شما به عنوان خالق اثر از چنین داستانی و با توجه به اتمسفر کار، دوره و مکانی که قصه در آن میگذرد، چیست؟
پشلنگ: اولین و مهمترین پیامی که در دل «درای کانتی» جریان دارد، قضاوت بیجای آدمها است و ذهنیت غلطی است که در بعضی موارد در انسانها شکل میگیرد و همچنین ترسی که مانند ویروس در مغز، خانه میکند و دیگر با هیچ چیز نمیشود آن را درست کرد. اما دوره ممنوعیت الکل در واقع پیش از دوره رکود اقتصادی امریکا است. من نمیخواستم به لحاظ جامعهشناسی به این مسئله ورود کنم؛ اما باید بگویم تحولی که در جوامع مختلف در دنیا و حتی جامعه خود ما درگیر آن می شود، میتواند شبیه به این تحولات باشد. بعد از این دوره ممنوعیت الکل در آمریکا، در زمان جنگ جهانی، یک دوره وحشتناک رکود اقتصادی داشتیم و پس از آن شکوفایی این کشور تازه شروع شد.
میخواستم این را به مخاطبانم انتقال دهم که تمام جوامع، دورههایی سخت از این دست را گذراندهاند، چه دورههای رکود اقتصادی و چه دیگر مشکلات. ما نیز می توانیم این دورههای سخت عبور کنیم. همچنین با کنار گذاشتن قضاوت بیجا و تصحیح تفکرمان میتوانیم راه خود را پیدا کنیم، تنها باید از خودمان شروع کنیم.
پس فضای نمایش را با انتخاب مکان و دوره مد نظرتان به نوعی تعمیم دادید به شرایط اکنون کشور و جامعه خودمان؟
پشلنگ: دقیقاً.
البته احساس میشود شیطنتهای با شمایل محتوایی شخصیت کشیش انجام دادهاید.
پشلنگ: بله؛ اما من هیچگاه نه قصدش را داشتم و نه به کوچکترین اهانتی به هیچ دینی نزدیک شدم. همیشه مذهب در تمام مسائل درگیر بوده و این مسئله در پررنگ کردن این فضا در «درای کانتی» بیتاثیر نبوده است.
شما در آثارتان علاقه ویژه ای به همکاری با ستارهها و هنرمندان چهره در عرصه های موسیقی و تصویر را داشته و دارید، افرادی چون امیر علی بهادری و یا در این اثر خانم پانتهآ مهدینیا. چرا استفاده از چهره را در تئاتر انتخاب کردید؟
پشلنگ: من سینما خواندم و الفبای تئاتر را با محمد رحمانیان و مهتاب نصیرپور شناختم و عاشق تئاتر شدم. این در صورتی بود که قبل از آن اصلاً تئاتر برایم جدی نبود! سینما همیشه برایم یک جادو بود؛ اما بعد از آشناییم با تئاتر، فهمیدم این دنیا چقدر قدرتمند است. البته انتخاب شهروز دلافکار و رامین سیاردشتی با آن کارنامه درخشان و خانم مهدینیا که بازیگر فیلم های سینمایی مختلفی همچون: «محمد رسوال الله(ص)»، «شعلهور» و بسیاری آثار دیگر است و تجربه همکاری با کارگردانان بنامی را داشتهاند، در واقع کمی جسورانه بود! در ابتدا کمی میترسیدم؛ زیرا کار کردن با چهرهها در تئاتر مشکلات فراوانی دارد که کسانی که تئاتر کار میکنند میفهمند که چه میگویم!
مثلا چه مشکلاتی؟
پشلنگ: به عنوان مثال ساعات تمرینمان تداخل زیادی داشت؛ زیرا هر کدام از بچهها سر کارهای دیگری بودند و این کار ما را سخت میکرد. به نظر من باید با ستارهها در تئاتر که فضایی زنده دارد کار کرد و آن موقع است که آن ستاره خودش را نشان میدهد. یادم میآید در نمایش «قشاع» یک شب باندهای صدا قطع شد و امیرعلی بهادری تا پیش از آن تجربه اجرای زنده را نداشته بود؛ اما ایشان در آن موقعیت آنقدر توانست خودش ر ا حفظ کند که ماحصل اجرا، خوب از آب در آمد. حتی بعد از اجرا آنقدر برای خوب شدن کار تشویش داشت و میپرسید که چطور شد؟ که من به او گفتم اجرای خوبی شد.
من، علیرغم بیتاثیر نبودن استفاده از ستاره در گیشه برای تهیهکنندگان، به برآیند مالی آن فکر نمیکنم. کما اینکه ورود چهره در تئاتر برای خود کارگردان نیز جذاب است؛ زیرا برای مخاطبان دارای جذابیت بیشتری است. آنچنان که ما وقتی برای دیدن یک فیلم سینمایی هالیوودی به سراغ آثاری میرویم که به عنوان مثال رابرت دنیرو، آل پاچینو و یا تام کروز و چهره های آشنا و معروف در آن بازی کردهاند؛ اما اثری که شاید کیسی افلک آن را بازی کرده و شاید فیلم خیلی خوبی هم باشد را خیلی ها ندیدهاند. این در برادوی نیز مصداق دارد. خب این به خاطر ذهنیت خود جامعه و مردم است. مخاطب وقتی میبیند در اثری موسیقی زنده وجود دارد برایش دارای جذابیت بیشتری میشود.
پس این دلیل استفاده از فرزاد برهمن به عنوان موزیسین اثر بوده است؟
پشلنگ: همانطور که گفتم من وقتی با آقای رحمانیان تئاتر را شروع کردم و در آثاری چون: «روزهای آخر اسفند» یا «ترانههای قدیمی» و «کارگاه سلفی» و نمایشنامهخوانی «روز حسین» بودم و یا «روز واقعه» استاد بیضایی که من در آن بازی میکردم، آقای زند وکیلی و یا رضا یزدانی در آثارشان حضور داشت. من در واقع این نوع کار را از رحمانیان یاد گرفتم و خیلی هم برایم لذتبخش است. کار قبلیم که کاملا به خود رحمانیان تقدیم شد و در بروشور این اثر نیز، تقدیم این اثر به اوآمده است؛ زیرا فکر میکنم اصلاً ایشان این سبک اجرایی موسیقی-نمایش را وارد تئاتر ایران کرد. در کل باید بگویم من عاشق موسیقی هستم! به نظر من دنیای بدون موسیقی بیمعنی است و متعاقباً تئاتر نیز بدون موسیقی معنایی ندارد.
تیزرهایی که از نمایش «درای کانتی» توزیع شده است، جزء تیزرهای حرفهای تئاتر است؛ اما شباهت زیادی به یکی از فیلم های سینمایی هالیوودی، «شهر گناه» دارد، میخواستم کمی راجع به ارتباط این تیزرها به اتمسفر کلی اثر توضیح دهید.
پشلنگ: تماشاخانه «پایتخت» در معرفی گروه کاج به عنوان سازنده تیزر کمک کردند. طی جلسه با این گروه و همچنین آقای جزایری و آقای بنی شیخالسلامی (مدیران تماشاخانه ) قالبها و سبکهای زیادی مطرح شد؛ اما من در همان جلسه پیشنهاد دادم تا تیزرها را نزدیک کنیم به فضای فیلم «سینسیتی» یا همان شهر گناه که تقریباً همه آن را دیدهاند و تمام کامنتهایی در رابطه با اثر بود، حاوی نظرات گستردهای در مورد تیزر بوده است که حال بعضی از اقتباسی بودن آن و بعضی روی بداعت تکنیک ساخت تاکید داشتند.
حال اینکه چرا این اثر را تولید کردم، به این دلیل بود که آن فیلم راجع به شهری مملو از گناه بود و از این سو «درای کانتی» در شهر «دیترویت» روایت میشود که به نوعی شهر گناه است. در تیزر ما همه چیز سیاه و سفید است و تنها رنگی که در تصویر میبینید قرمز است که ما به ازای خون است که نشانهای از جنایت و گناه و تبهکاری است. خب دیترویت هم یکی شهرهای جنایتپرور دنیا است. من اقرار میکنم که اصلاً میخواستم فضای تبلیغات را کمی هالیوودی کنم! تقریباً هر کس کار ما را میبیند میگوید که فضا کار کمی سینمایی است.
میتوان گفت مخاطبینی که بیشتر علاقه به دنیای سینما دارند به وپژه در ژانر تریلر، با نمایش «درای کانتی» ارتباط خوبی بر قرار خواهند کرد؟
پشلنگ: قطعاً، سینما و تئاتر به هم وابسته هستند به نظر من باید این دو به هم گره بخورند. ما سینما آرت، موسیقی نمایش و... بسیاری قالب دیگر داشتیم و باید تمام هنرها با هم تلفیق شوند. وقتی اجرا زنده باشد اتفاقاً جذابتر میشود. آنچنان که کار بعدی من بیشک سینماییتر خواهد بود! من میخواهم با تلفیق جادوی سینما و دنیای سحرانگیز تئاتر، دنیایی باشکوهتر خلق کنم.
و حرف آخر...
پشلنگ: تئاتر مثل هر هنر دیگری زیر بنای مادی مناسبی ندارد. حتی اگر یک نفر از کسانی که حرفهای مرا میشنود یا میخواند، علاقه به حمایت از این زیربنای مادی حال توسط هر قالبی دارد، این کار را انجام دهد و اجازه دهد کسانی که عاشق تئاتر هستند بتوانند بالا بروند و کار کنند. اگر زیربنای مادی تئاتر درست نباشد قطعاً زیربنای معنویش هم از دست میرود.
انتهای پیام/